_
گل نرگس💚'!
چه شود بوسه به پایت بزنیم . . 🖇
تا به کِی خستهدل از دور صدایت بزنیم ؛ 🥀
-الهمعجلالولیکالفرج🌸
1_10793561372.mp3
3.82M
بقیه الله سلام
لحظه هام با تو فرق داره
به جانت آرام جان
این جهان با تو فرق داره
😍🥺🤲📿💔🥀
#یارغایب
تا ابد مهࢪ تو بیرون نࢪود از دلِ من؛
مگر آن ࢪوز کھ دࢪخاک شود منزلِ من:)!🤍🌿
#صلےالله_علیڪ_ایها_اربابــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایران_زیبا 😍
مازندران، بابل ، بندپی ، روستای تیرکن 😍
#ایرانگردی 😇
پاےِ﹝تــــو﹞که در میان باشَد
آن زمان﹝مَـن﹞میشَوم
حَسودتَرین آدمِ این شَهر...
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡
🧡🌱
📚ࢪمآن
🧡خیـــآلتــــــــــو🧡
#بہ_قلم_بانو
#قسمت108
#غزال
فرهاد قربون صدقه ام و کلی معذرت خواهی کرد برای تمام این مدت.
چقدر خوب بود که برادرم حالا کنارم بود سالم و پاک!
وقتی رسیدیم دیدم همون ویلا بود!
همون ویلای شایان که یه بار می خواستن بلا سرش بیارن و من نجات ش دادم.
ماشین خیلی این اطراف پارک بود و دقیقا نمی دونستم چرا!
رو به فرهاد گفتم:
- من می رم داخل تو جایی نرو پیش محمد بمون اگر اتفاقی هم افتاد تنها کاری که می کنی اینکه محمد و می بری یه جای امن خب؟
فرهاد نگران سری تکون داد و گفت:
- می خوای نری؟
سری به عنوان منفی تکون دادم و از ماشین پیاده شدم.
زنگ در ویلا رو زدم و نگاهی به فرهاد انداختم صدای شایان اومد:
- خوش اومدی خانومم.
هه!خانوم ش!مگه کسی خانوم شو طلاق می ده!انگار یادش رفته با خانوم ش چیکار کرده و چطور پرت ش کرده بیرون.
وارد ویلا شدم و تا حدودی خیالم راحت شد که شیدایی در کار نیست.
در ویلا رو باز کردم کلی دانشجوی پسر اینجا بود.
درو که باز کردم نگاه های همه برگشت سمت من!
چه خبره اینجا!
اونا هم با تعجب به من نگاه می کردن.
داخل رفتم و درو بستم شایان اومد استقبالم.
سرد نگاهش کردم و گفتم:
- کار مهم ت چی بود؟
نگاهی به دانشجو ها که ساکت وایساده بودن و نگاه می کردن انداخت و گفت:
- بریم بالا توی اتاق بهت می دم باید صحبت کنیم.
لب زدم:
- همین جا حرف تو بزن زیاد وقت ندارم.
لبخند تلخی زد و گفت:
- حتی من؟
منم رنگ غم روی لبم نشست و گفتم:
- دقیقا برای تویی که گند زدی به زندگیمون دقیقا برای تویی که به من و بچه توی راه ت فکری نکردی دقیقا برای توی که هر کی می فهمه من طلاق گرفتم و باردارم با نگاه بد بهم نگاه می کنه اره دقیقا برای تو فقط وقت ندارم.
شایان چشاشو روی هم فشار داد و گفت:
- اینجور که فکر می کنی نیست.
پوزخندی زدم و گفتم:
- منو جلوی همه سکه یه پول کردی جلوی همه از خونه انداختیم بیرون حتی نیومدی ببینی حالم بده یا خوب...
#رمان
⚠️ #تلنگر
✍بعضی آدمها مثل چوب خشکاند!
تا عصبانی میشوند، آتش میگیرند و همه جا را دودآلود میکنند.
همه جا را تیره و تار کرده، اشک آدم را جاری میکنند.
🌸ولی بعضیها این طور نیستند؛
مثل عودند... وقتی حرفی را میزنی که ناراحت میشوند و آتش میگیرند، بوی جوانمردی و انصاف میدهند و «گذشت»، انگیزهی انتقام را در آنها خاموش میکند.
✍این است که میگویند:
«هر کس را میخواهی بشناسی، در وقت عصبانیت و خشم بشناس.»
🍊 اگر پوست 3 پرتقال تمیز را در 3 لیوان آب بجوشانید و بعد آن را با عسل شیرین کرده و میل کنید، دچار سرماخوردگی نمیشوید! اینکار مقاومت بدن را بسیار بالا میبرد .
🍏 #طب_اسلامی 🍊
•✾🌿🌺🌿✾••✾🌿🌺🌿✾•
#آیه_گرافی
بسم الله الرحمن الرحیم
لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ
از رحمت و گشایش خدا ناامید نشو
سوره زمر آیه ۵۳
جمله #انگیزشی قرانی:
(خداوند همیشه کنارته،همین کافی نیست تا با قدرت و ایمان ادامه بدی؟)
#عشق_فقط_خدا