27.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸قدرت خدا (گریه وخنده)
با استناد به آیه ۴۳ سوره نجم، این موضوع به زیبایی بیان شده که باهم مشاهده میکنیم.
#جواد_فروغی
#ماه_رمضان
━━🍃💠🍃🔸🍃🌹🍃━━━
حـٰاجقـٰاسمفَـرمُـودن ؛
ازخُـداونـدیِكچـیزخواسـتَم ...
خواسـتَمڪه
خُـدایـٰااگَـرمـَنبخواهـَمبـهانـقِلـٰآب
اسلـٰامۍخِـدمَـتڪُنمبـٰاید
خُـودَمراوقـفانقلـٰابڪُنم
ازخُـداخـواستَـمایـنقدربہمَـنمشغَلـه
بدهَـدڪه
حتۍفِڪرگـناههَمنَڪُنم
#حاج_قاسم_سلیمانی
#سرباز
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡
🧡🌱
📚ࢪمآن
🧡خیـــآلتــــــــــو🧡
#بہ_قلم_بانو
#قسمت22
#غزال
از ویلا بیرون زدیم محمد دوید و در جلو رو باز کرد.
عقب وایساد تا من سوار بشم ای خدا قربون شیرین زبونی هات بشم.
نشستم و اومد توی بغلم درو بستم ارباب زاده هم سوار شد.
نه به اون اخم و تخم اومدن ش نه به این اروم بودن الانش.
اره دیگه همون چیزی که می خواسته شده چرا نباید اروم باشه.
باز اشک تو چشام جمع شد که با صدای محمد به خودم اومدم:
- مامانی گریه می کنی؟
با سوال ش ارباب زاده هم بهم نگاه کرد و دوباره به جلو نگاه کرد که گفتم:
- نه عزیزم خاک رفت تو چشام.
محمد گفت:
- خاک نیست که مامانی.
به خودم تکیه اش دادم و گفتم:
- هست ولی ما نمی بینیم.
محمد گفت:
- ولی من می بینم.
لبخندی زدم و گفتم:
- خاک و همه می بینم اما خوب یه گرد و غبار کوچیکی هم از خاک همیشه توی هوا هست عزیزم.
درست متوجه نشد چی گفتم و بیخیال شد.
ارباب زاده نگه داشت محمد به بیرون نگآه کرد و از خوشحالی هووورایی گفت.
مرکز بازی سرپوشیده برای بچه ها بود.
پیاده شدیم محمد دوید سمت در که گفتم:
- مامانی اروم می یوفتی.
گوش داد و در باز کردیم رفتیم داخل.
ارباب زاده گفت:
- محمد و می زاریم اینجا مال رفیقمه امنه مخصوص بچه هاست بعد می برمت خرید.
لب زدم:
- خرید چی؟
نگاهی بهم انداخت و گفت:
- فکر کنم هر کی زن بگیره قبلش باید ببرش خرید درسته؟
شونه ای بالا انداختم و گفتم:
- من بار اولمه می خوام ازدواج کنم چیزی نمی دونم.
ارباب زاده اخم کرد و گفت:
- حساب این کنایه ات رو بعدا می رسم.
بعد هم رفت سمت رفیق ش و باهاش دست داد.
بفرما همینم کم بود ارباب زاده به عنوان شوهر برام امر و نهی کنه که تکمیل شد.
#رمان
--حضرتعشق؛
عجبڪربوبلایۍدارد!
شبجمعهحرَمشحالوهوایۍدارد🫀🕊″..!
#دلبرعراقیقلبم❤️🩹:))
🌷﷽🌷
☪️#عاشقانه_های_نیمه_شب💟
#دعای_ابوحمزه_ثمالی 🤲🏻
1️⃣1️⃣ میدونم ناامیدم نمیکنی
🌷 حُجَّتِى يَا اللّٰهُ فِى جُرْأَتِى عَلَىٰ مَسْأَلَتِكَ مَعَ إِتْيانِى مَا تَكْرَهُ جُودُكَ وَكَرَمُكَ ، وَعُدَّتِى فِى شِدَّتِى مَعَ قِلَّةِ حَيائِى رَأْفَتُكَ وَرَحْمَتُكَ ، وَقَدْ رَجَوْتُ أَنْ لَاتَخِيبَ بَيْنَ ذَيْنِ وَذَيْنِ مُنْيَتِى فَحَقِّقْ رَجائِى ، وَاسْمَعْ دُعائِى ، يَا خَيْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ ، وَأَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راجٍ 🌷
🔺 خدایا حجّت من در گستاخی بر درخواست از تو، با ارتکاب آنچه از آن کراهت داری، جود و کرم توست و ذخیرهام در سختیها با کمی حیا همانا رأفت و رحمت توست و امیدم بر آن است که بین حجّت و ذخیرهام آرزویم را نومید نکنی، پس امیدم را تحقق بخش و دعایم را بشنو، ای بهترین کسی که خوانندهای او را خوانده و برترین کسی که امیدواری به او امید بسته🔺
💎 من که الکی نیومدم در خونت رو میزنم 🚪 . تقصیر خودته . هروقت اومدم دست خالی برنگشتم . درسته کارایی که خوشت نمیاد انجام دادم و بی حیایی کردم ولی چیکار کنم ، تو اینقدر خوب و مهربونی و بذل و بخشش میکنی که امیددارم ایندفعه هم ردم نکنی . آخه میدونی دوباره گرفتار شدم ، بیا و خوبی کن بازم کمکم کن 🙏🏻
❗️❗️❗️من کسی رو بهتر از تو سراغ ندارم .
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
هدایت شده از 🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🌿- بِسمِخُداۍسَتّـٰارُالعیوب(: