eitaa logo
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
297 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
694 ویدیو
26 فایل
بِسمِ‌‌خُداۍ‌سَتّـٰارُالعیوب(:🌿- سمتِ آرامش👇 کانال 🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان https://eitaa.com/samte_aramesh محتوا؟! شاید دلے 🌚🫀! ڪپے؟! حلال ِبٰا ذڪرِ صلواٰت :)"♥️:♥️" - وقف ِ حضرت ِ حجت ؛ ⎞🔗💛⎝‌↫-_ "عــــــشق فقط خــــدا"
مشاهده در ایتا
دانلود
🗯 🌺 پيامبر خـدا صلى الله عليه و آله: إنَّ لكلِّ اُمَّةٍ سِياحةً، و سِياحةُ اُمَّتي الجِهادُ في سبيلِ اللّهِ. هر امّتى را سياحتى است؛ و سياحت امّت من جهاد در راه خداست. 📚 [کنز العمّال، حدیث ۱۰۵۲۷]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
「⛅️」 چُنان پُر شد فضای ِسینه از دوست که فکرِ خویش گم شد از ضمیرم سلام صبح بخیر رفیق☕️🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«عَانقني، كَأنني كُل الأشياء التي تُحِبُها.» _در آغوشم بگیر، گویی من تمام چیزهایی هستم که دوست داری🫂🩵.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🦋⊹. ִ .
67876.mp3
3.4M
♧خواننده : ناشناس ♤نام قطعه : تقدیم کن به همسرت ‌‌▷ ●━━─── ♪ ㅤ ◁ 🫧🩵 ▷ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
4_5990268124128088669.mp3
11.08M
♧خواننده : علی نواب ♤نام قطعه : مسبب ‌‌▷ ●━━─── ♪ ㅤ ◁ 🫧🩵 ▷ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
زندگی نمایشی است، که هیچ تمرینی برای آن وجود ندارد! پس آواز بخوان، اشک بریز، بخند... و با تمام وجود زندگی کن! قبل از آنکه نمایش تو، بدون هیچ تشویقی به پایان برسد. - چارلی چاپلین
شکسپیر روزی گفت: بخاطر اینکه کفش نداشتم، گریه کردم اما وقتی که یه نفرو دیدم که پا نداشت، دست از گریه کشیدم. زندگی پر از نعمته فقط ما براشون ارزش قائل نیستیم.
از ایـــن عکـــــس قشنگــــــــــــا🌸—_— #بک‌گرانـــــــــــــد「🌷」
دیدیوقتی‌پرازناامیدی‌میشی . .! بعد یهویی یه خوشحالی میاد تو دلت؟ اون ✨️💛(: .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک اندیشه‌ی زیبا و مثبت یک بهشت را در زندگی می‌سازه. و یک اندیشه منفی و یاس‌آور جهنمی را در دنیای انسان خلق میکنه، انسان‌ها آنچه را بیندیشن خلق میکنن پس شاد و مثبت باشید... [🍁🍂]
برای رسیدن به تو راه نمی‌روم پرواز می‌کنم🕊 نمی‌نویسم، کلمه اختراع می‌کنم دعا نمی‌کنم،باخدا همدست می‌شوم چیزهای باعظمت را باید با عظمت خواست♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📿عاشقان وقت نـــــ🤲ـمازست اذان میگویند ♥️✨️ آغـوش خــ♥️ـدا باز است ❣برخیز ای کبوتر عاشق وضو بساز ❣هنگامه ی اذان شده ، حی علی الصلاة ❣خواهی اگر سعادت بسیار، دَم بگیر ❣بعد از نماز ، یاد لبِ کشتی نجات ____________________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤔 قات زدن از کجا آمده و چرا میگن قات زدی؟ در یمن دو سوم مردان و یک سوم زنان قات میزنن! قات یک گیاه مخدرِ که با جویدنش حالتی از سرخوشی و توهم به فرد دست میده و به فضا میره! میگن طرف قات زده همینه :)
یعنی بهتر از این نمی‌تونست اعتراف کنه که ایران تنها مانع تشکیل حکومت جهانی ابلیس در زمینه!
🦋 💛- تمام چیزهایی که به سلامت روان کمک میکنند : 1⃣- کتاب خواندن باهدف لذت بردن نه برطرف کردن مشکلات زندگی. 2⃣- برای مدتی فاصله گرفتن از شبکه های مجازی/آنفالوکردن بعضی از افراد 3⃣- مسواک زدن، دوش گرفتن، غذا خوردن، پیاده روی و.... 4⃣- گریه کردن و بیرون ریختن هورمون های استرس از بدن 5⃣- نوشتن، ژورنال نویسی وثبت افکار و احساسات 6⃣- گوش دادن به موسیقی مورد علاقتون 7⃣- نرمش، پیاده روی و تحرک جسمی حرف زدن و ایجاد ارتباط عمیق با شخصی که براتون عزیز هست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 ✅ ای کاش ما هم هنر جذب داشتیم... خواهر شهید ابراهیم هادی می گفت : 🔺 یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند، عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین. ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد، 🔻 نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. ❓ابراهیم از زندگی اش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد. ❤️طرف نماز خوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد... ‼️ اگر مثل ابراهیم هادی هنر جذب نداریم، دیگران را هم دزد تر نکنیم!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرد عنکبوتی و بت من و دار و دسته شون بالاخره مسلمون شدند😇 📸 تصویری جالب از بازی پسربچه در صحن‌وسرای امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ‌‌‎‎
📿عاشقان وقت نـــــ🤲ـمازست اذان میگویند ✨️ - اگرنمازتان‌رامحافظت‌نکنید،حتی‌میلیاردها قطره‌اشڪ‌‌هم‌برای‌اباعبدالله‌بریزید،در آخرت‌شمارانجات‌نمی‌دهد..! - آیـت‌الله‌بھجـت🌴 إنّ الإنسانَ إذا كانَ في الصَّلاةِ فإنّ جَسَدَهُ و ثيابَه و كُلَّ شَيءٍ حَولَهُ يُسَبِّحُ🤍 «هنگامی که انسان درحال نماز است، اندام و جامه او و هرچه پیرامون اوست، خدا را تسبیح می گویند.» [میزان الحکمه، ج 5، ص 377]📚🌱
⚠️ وقتی آنکس که دوستش داریم بیمار میشود، میگوییم است... 👈ولی هنگامی که شخصی که دوستش نداریم بیمار می‌شود، میگوییم !! وقتی آنکس که دوستش داریم دچار مصیبتی میشود، میگوییم از بس که خوب بود... و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم، دچار مصیبت می‌شود، میگوییم از بس که ظالم بود!! 🌱مراقب باشیم....! قضا و قدر الهی را آن طور که پسندمان هست تقسیم نکنیم...!! همه ما حامل عیوب زیادی هستیم و اگر لباسی از سوی خدا، که نامش سِتْر (پوشش) است نبود، گردنهای ما از شدت خجالت خم میشد... پس عیب جویی نکنیم، در حالی که عیوب زیادی در وجودمان جاریست!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 قسمت19 اول رفتیم هتل ،منو خانم موسوی با یه خانم دیگه تو یه اتاق بودیم بعد از جا به جا کردن وسیله هامون وضو گرفتیم رفتیم پایین همه بچه ها اومده بودن یه دفعه یه اقایی گفت سلام برادران و خواهران من حسینی هستم مسئول کاروان ،ما اولین زیارتمونو باهم میریم ،دفعه های بعد اگه کسی خواست میتونه همراه ما بیاد هم میتونه خودش تنهایی بره به خواهرای گرامی هم بگم مواظب خودتون خیلی باشین ،تا جایی که امکان داره به تنهایی جایی نرین حالا بریم زیارت اقا امیرالمومنین توی مسیر اقای حسینی خودش مداحی هم میکرد خیلی قشنگ میخوند چشمم با گنبد حرم افتاد نتونستم جلو اشکامو نگیرم وارد صحن که شدیم سلام کردیم و رفتم داخل حرم حرم شلوغ بود منم وارد جمعیت شدم و دستمو سمت ضریح دراز کردم نمیدونم چی شد که یه دفعه خودمو کنار ضریح دیدم باورم نمیشد ،انگار دارم خواب میبینم ،اونم چه خواب شیرینی سلام اقای من،سلام مولای من نمیدونم به خاطر کدوم کارم منو دعوت به اینجا کردین منی که پراز گناهم اقای من خودت کمکم کن تو را جان زهرایت کمکم کن ،این فکر خراب و از ذهنم دور کن از جمعیت جدا شدم و رفتم یه گوشه از حرم نشستم و فقط به ضریح نگاه میکرم بغضم شکست ،چادرمو کشیدم جلو مو گریه کردم بعد از مدتی خانم موسوی اومد سمتم : زیارتت قبول نرگس جان - خیلی ممنون ،زیارت شما هم قبول موسوی: نرگس جان باید بریم واسه شام ،شام و خوردیم اخر شب باز میایم حرم - من میل به غذا ندارم ،شما برین من همینجا هستم تا برگردین موسوی: نرگس جان ،جایی نری گم بشی ،همینجا بمون تا برگردیم - چشم بعد از رفتن خانم موسوی، چند رکعت نماز زیارت به نیابت خانواده ام خوندم ،دورکعت نماز حاجت هم خوندم بعد یه گوشه نشستم شروع کردم به خوندن دعا و قرآن زمان از دستم در رفته بود ساعت نزدیکای ۱۲ بود چشمام به زور باز میشد از حرم بیرون رفتم شاید کسی رو ببینم که باهاش برگردم هتل ولی کسی و پیدا نکردم یه کم داخل صحن نشستم که خانم موسوی و بچه ها رو دیدم رفتم سمتشون موسوی: خوبی نرگس جان ،برات یه کم غذا برداشتم بردم توی اتاق گذاشتم - خیلی ممنون ،میگم میشه من برم هتل موسوی: خسته شدی؟ - یه کم ،میترسم به درد فردا نخورم موسوی: صبر کن ببینم یکی از اقا ها رو میبینم که همراهش بری! - نمیخواد فقط آدرس هتل و بدین من میرم موسوی: نرگس جان اینجا ایران نیست ،کشوره غریبه تنها نری بهتره صبر کن الان میام چند لحظه ای گذشت و خانم موسوی برگشت خانم موسوی: نرگس جان اقای زمانی اونجا وایستادن همراهشون برو - ( وایی خداا الان اینو چیکار کنم ،یه نگاهی به گنبد انداختم ،توی دلم گفتم،اقا جان اومدم کمکم کنی ،نه اینکه......) موسوی: نرگس؟ - بله موسوی: برو دیگه - چشم ••••• 🍁 • • 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸