eitaa logo
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
475 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
45 فایل
بِسمِ‌‌خُداۍ‌سَتّـٰارُالعیوب(:🌿- سمتِ آرامش👇 کانال 🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان²²•¹²•¹⁴⁰² https://eitaa.com/samte_aramesh محتوا؟! شاید دلے 🌚🫀! ڪپے؟! حلال ِبٰا ذڪرِ صلواٰت :)"♥️:♥️" - وقف ِ حضرت ِ حجت ؛ ⎞🔗💛⎝‌↫-_ "عــــــشق فقط خــــدا"
مشاهده در ایتا
دانلود
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
👻👻😬👻😬😬👻😬👻😬👻😬 👻😬👻😬👻😬👻😬👻😬👻 👻😬👻😬👻😬👻😬👻😬 👻😬👻😬👻😬👻😬👻 👻😬👻😬👻😬👻😬 👻😬👻😬👻😬👻 👻😬👻😬👻😬 👻😬👻😬👻 👻😬👻😬 👻😬👻 👻😬 👻 ࢪمآن⇩
👻👻😬👻😬😬👻😬👻😬👻😬 👻😬👻😬👻😬👻😬👻😬👻 👻😬👻😬👻😬👻😬👻😬 👻😬👻😬👻😬👻😬👻 👻😬👻😬👻😬👻😬 👻😬👻😬👻😬👻 👻😬👻😬👻😬 👻😬👻😬👻 👻😬👻😬 👻😬👻 👻😬 👻 ࢪمآن⇩ 👋👀بچھ‌مثبٺ👀👋 امیر رو نشوندم و یخ روی گونه اش گذاشتم که داد کشید: - از مادر زاده نشده کسی سمت ش بیاد . بقیه همه گیج شده بودن و اصلا نمی تونستن حرفی بزن. اقا بزرگ عصا شو کوبید زمین که همه ساکت شدیم فقط اشکای من بود که بی وقفه می ریخت و هق هق های گاه و بی گاه ام. اقا بزرگ با صدای جدی گفت: - چی دارید می گید! افتادید به جون هم،؟ امیر داد کشید: - تقصیر این نوه بی شرفته اقا بزرگ. زن عمو مادر سامیار گفت: - چی داری می گی امیر؟ این چه طرز حرف زدنه؟ امیر با خشم گفت: - عه! پس من می گم خودت بگو زن عمو خودت بگو پسرت بی شرفه یا نه! .ه همه زل زدن به دهن امیر که هق زدم: - بسه دیگه امیر. امیر هیسییی گفت و رو به زن عمو گفت: - می دونستی تقصیر سامیار بوده سارینا رفته زیر ماشین؟ میدونستی وقتی افتاد تو خون می غلتید پسرت نگاهش می کرد و بعد هم بدون اینکه برسونت ش بیمارستان از اونجا می ره؟ برگشت سمت اقا بزرگ: - یادته اقا جون؟یادته دکتر سارینا چی گفت؟ گفت نیم ساعت زودتر می رسوندش نمی رفت تو کما اگر این عوضی با ماشین ش می بردش سارینا6 ماه بین مرگ و زندگی نبود. امیر بغلم کرد و گفت: - اروم باش ابجی اروم باش. (قضیه امیر و سارینا هم جداست ک چطور انقدر بهم وابسته ان و بهش می گه داداش و بغلش می کنه!) مامان بهت زده گفت: - یعنی چی من نمی فهمم دارید چی گید مگه سامیار چیکار کرده سارینا رفته زیر ماشین؟ امیر سرمو به اغوشش فشرد و گفت: - توی عملیات اخر کیارش فرار کرد دستگیر نشد اما سامیار به کسی نگفت می دونست کیارش دنبال ساریناست تا به عنوان گروگان ازش استفاده کنه و سامیار هم سارینا رو طعمه می کنه هر روز پیش سارینا با مهربونی و نقشه سارینا هم نمی دونه همه اینا یه بازیه برای اینکه سامیار به هدف ش برسه و عاشق سامیار می شه اما سامیار کار خودشو می کنه و سارینا رو طعمه می کنه و کیارش و می گیره اون روز ساینا بهش گفته بیاد پارک و بهش می گه دوسش داره و سامیار اول یکی زد توی صورت ش بعد هم به بدترین شکل ممکن خورد ش کرد و هر چی توهین از دهنش در اومد بار سارینا کرد و گفت فقط برای رسیدن به هدف ش مجبور شده تحمل ش کنه و حالا که کارش تمام می کنه دیگه کاری به سارینا و احساساتی که به بازی گرفته بود نداره! سارینا با چشمای اشکی می دوعه بره که ماشین بهش می زنه و دید سارینا غرق خونه نموند رفت!
-گوگولۍـجـٰآت:)💙🌱
🗯 ‏یه نصیحت ساده: وقتی کارفرما از شما کوکوسبزی ساده میخواد بهش قرمه سبزی با ته‌دیگ زعفرونی و دورچین سبزیجات ندین!
2.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درقنوت‌خود‌دعاکردم‌فراموشت‌کنم حاجتم‌درسجده‌اما‌دیدن‌روی‌توشد..🤍!
💚 ؛ رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ. خدا شما رو بلده... حتی بهتر از خودتون. اسراء⁵⁴ هله نومید نباشی که تو را یار براند گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟ در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن‌جا ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند. 💌
در سڪوت شب ذهنم را آرام ڪن و مرا در پناه خودت بـه دور از هیاهوے این جهان بدار... بیقرار بودم و تو قرارم دادے 🌙✨ الهے شبم را با یادت بخیر ڪن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌🌿- بِسمِ‌‌خُداۍ‌سَتّـٰارُالعیوب(:
🍃 صفحه ۶۳ 🌿 هر روز یک صفحه ⬅️ با 🌹🌸 با ما همراه باشید
063.mp3
زمان: حجم: 3.17M
🍃 صفحه ۶۳ 🌿 هر روز یک صفحه ⬅️ با 🌹🌸 با ما همراه باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا