سَمتِ بِهِشت
شناسنامه کتاب نام کتاب :ویشکا 1 نام مولف :مائده افشاری #قسمت_اول #ویشکا_۱ وارد خانه شدم
#قسمت_دوم
#ویشکا_۱
با صداے بلند فریاد زد براے چے مزاحم دختر خانم شدین ؟!
دو پسر در حالے ڪه به مرد نگاه مے ڪردند خودشان را ڪمے جمع جور ڪردند و با صداے بلند گفتند آقا به شما چه ربطے دارد ؟
در همین حین یڪ خانم چادرے با چهره ے نگران دست
مرا ڪشید گفت: عزیزم بیا این جا همسرم داره سعے مے ڪند آن ها را دور ڪند
من ڪه خیلے ترسیده بودم چیزے نگفتم
خانم چادرے ادامه داد روے نیڪمت بشین تا ڪمے برایت آب بیاورم
نگاهم را به آن سمت پارڪ بود دل شوره ی عجیبے داشتم ، نگران بودم اتفاقے براے آن آقا بیفتد ڪمے بعد مرد در حالے ڪه نفس نفس مے زد برگشت و رو به خانمش ڪه داشت لیوان آب را براے من مے آورد گفت قصد دعوا نداشتم فقط مے خواستم از
مزاحمت شان جلو گیرے ڪنم آن دو سوار بر موتور شدند و رفتند
خانم چادرے به آرامے به آرامے ڪنار من نشست و گفت این
موقع شب توے این پارڪ چه مے ڪنے ممڪن بود خطرات بدترے
تهدیدت ڪند ؟
اصلا متوجه گذشت زمان نبودم حالم خوب نبود گفتم
ڪمے بیام تا هوایے عوض ڪنم
خانم چادرے : به آرامے اتفاقے افتاده اگر مشڪلے دارے ؟!
می خواهے ڪمڪت ڪنیم، ببین اسم من نرگس هست مے تونے راحت صدا بزنے به نظرم امشب برو خونه اگر دوست دارے فردا با هم صحبت ڪنیم
احساس خاصے در وجودم مے ڪرد نمے دانست چرا شنیدن
صداے آن خانم حس خوبے بهم مے داد قبول ڪردم
نرگس : عزیزم این شماره ے من هست هر موقع دوست دارے باهام
تماس بگیر راستے اسمت چیه ؟
_______________________
سوار ماشین شدم حوصله ے خانه رفتم نداشتم اما مے دانستم
الان کسی در خانه نیست
وارد خانه ڪه شدم چشمانم گرد شد
سلام
سلام پس چرا این قدر دیر آمدے نگرانت شدم خواهرے
رفتم یکه دوری بزنم پس چرا تو نرفتے مهمانے ناسلامتے خسته بودم تازه از سفر برگشتم
لبخندے زدم و از پله ها بالا رفتم
وردشاد دوباره صدایم ڪرد نمے خوای یڪ قهوه با هم بخوریم
خیلے وقت هست با هم صحبت نڪردیم
باشه بگذار لباس ها را عوض ڪنم
متنظرم
وارد اتاق شدم چقدر بهم ریخته بود تازه چند روزے مے شد ڪه دستے به اتاق نڪشیده بودم لباس هایم را عوض ڪردم و از پله ها پائین رفتم
وردشاد قهوه را آماده ڪرده بود هر دو شروع به قهوه خوردن ڪردیم
چے شد تو یهو این قدر تغییر ڪردے ؟
چطور مگه ؟
بیخیال تو این طورے نبود ؟
راستش را بخواهی خودم هم دقیق نمےدانم اما دیگر علاقه اے به این جور مهمانے ها ندارم
وردشاد سڪوت در ڪرد و قهوه اش☕️ را نوشید.
به ساعت دیواری بزرگ سالن نگاه ڪردم
وردشاد من سرم خیلے درد مے ڪنه میرم بخوام
امروز خیلے خوابیدے باشه برو
شب بخیر
شبت تو هم بخیر
وقتے رفتم توے اتاق شماره ے نرگس توے گوشیم ذخیره ڪردم
احساس ڪردم یڪ دوست جدید پیدا ڪردم متفاوت از بقیه دوستانم روے تخت دراز ڪشیدم و چشمانم را بستم سعے ڪردم به هیچ چیزی فڪر ڪنم
نویسنده :تمنا 🌹🤍
21.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاهکار ناب و جدید حسن عطایی به مناسبت اربعین 😍
دمش گرم عجب چیزی خونده 👏👏
پیشنهاد میکنیم حتما ببینید 😍👌
از این مداحی بسیار زیبا در ایام اربعین استفاده کنید 😍
حتماً دانلود کنید بفرست برای اونی که اربعین داره میره کربلا 😍👇
https://eitaa.com/joinchat/2360803766C728b855bfe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عمری است یاد حنجر تو گریه میکنم!
🔰 #حاج_محمود_کریمی
꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برای سختیهای اربعین آمادهای؟
⭕️ وقتی حسین(ع) انقدر سختی کشید تو کربلا؛ ما چه عددی هستیم؟
꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
مداحی آنلاین - نماهنگ شب های جمعه - حسین ستوده.mp3
5.12M
شبهای جمعه
آخه چه سری داره دلهامون میگیره
شبهای جمعه
مادر میاد و کربلا بارون میگیره
#استودیویی🔊
#شب_جمعه🌙
#حسین_ستوده🎙
id_@molla113.mp3
3.83M
🏴مداحی های ویژه جامانده های پیاده روی اربعین۱
با سوز دل گوش بدین
نماهنگ _ رِفیقجانَمونیبِمونی
رِفیقاتبِرَن کَربَلا..؛😭💔
🎙کربلایۍمازیارطاولۍ
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#اربعین
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم
📆جمعــــہ ......۱۴۰۳/۰۵/۲٦
#صفــــــر_المظفر
🏴 🏴 🏴
https://eitaa.com/joinchat/183173121Ceb7539d574
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حال و هوای سحرگاهان مسیر نجف تا کربلا
🔹امسال گرمی هوا باعث شده زوار اربعین شبانه مسیر نجف تا کربلا را طی کنند که این خود حال و هوای سحرگاهان را متفاوت ساخته است.
#اربعین
#جامانده_ام