سَمتِ بِهِشت
#قسمت_هجدهم #روشنا سلام بفرمایید سلام خوب هستین ؟! ممنون صدر که از همان ابتدا حرف برای گفتن کم آور
#قسمت_نوزدهم
#ویشکا_۱
به سمت ماشین پگاه رفتیم در سمت جلو را باز ڪردم به آرامے روی صندلے نشستم پگاه در حالے ڪه روے صندلے مے نشست ڪیف خود را روے صندلے عقب قرار مے داد
نگین از تو دلخور شده
براے چے ؟
این رفتار هاے ڪه تو انجام میدهے من هم دلخور شدم چه برسد
به نگین ڪه اصلا توے این فاز ها نیست
نگاهے به پگاه ڪردم حدس میزدم تغییر رفتار من باعث دلخور شدن آن دو بشود سڪوت ڪردم و نگاهے به آدم هاے توے خیابان ڪردم هرڪدام در پے افڪار خویش بودند در فڪر فرو رفتم
ناگهان با صداے پگاه به خودم آمدم
: اه لعنتے روشن نمے شود
چے شده
هر چقدر استارت مے زنم روشن نمے شود
مے خواهے با پدرت تماس بگیر
اصلا حرفش را نزن بابا این ر خودش را غرق در ڪار ڪرده ڪه فرصت نمے ڪند
دوباره سڪوت ڪردم بار پگاه گوشے برداشت بعد از جستوجو شماره
بایڪ مرڪز تماس گرفت
ماشین دویست شش سفید در خیابان نیاز به تعمیر دارد چنددقیقه دیگر براے امداد مے آیید ؟
بعد از قطع تماس نگاهے به من ڪرد
ویشڪا زمان زیادے طول میڪشد تا براے تعمیر ماشین بیایند نظرت چے هست ڪمے در خیابان قدم بگذاریم ؟
در حالے ڪه از ماشین پیاده مے شدیم ڪیف پگاه را از روے روے
صندلے برداشتم پگاه در ماشین را قفل ڪرد هر دو حرڪت ڪردیم
چقدر از زندگے جدیدے ڪه انتخاب ڪردے راضے هستے ؟
خیلے زیاد
در این مدت ڪه با نرگس همان فردے باعث تحول من شد آشنا شدم آرامش بیشترے پیدا ڪردم
پگاه به ڪافه ے آن سمت خیابان اشاره ڪرد بیا برویم تا چیزے در آن جا بخوریم و صحبت ڪنیم از خیابان عبور ڪردیم و به سمت ڪافے شاپ رفتیم
پگاه به آرامے در ڪافه را باز ڪرد ،وارد ڪافه شدیم موسیقے ملایم
به گوش مے رسید نگاهم را به اطراف چرخاندم میز صندلے هاے
چوبے با رنگ تیره در دو طرف ڪافے شاپ طاقچه هاے قدیمے با
گلدان ها ے شمعدانے قرار داشت اشاره اے به صندلے هاے سمت راست
ڪردم فضایے دنج با حس حال آرام بود
صندلے را جلو ڪشیدم و ڪیفم را روے میز گذاشتم بعد از چند
لحظه پیش خدمت جلو آمد
چه چیزے میل دارید ؟
دو تا قهوه لطفا
به نظر من یڪبار بیا برویم پایگاه تا با نرگس آشنا بشوی !
پگاه چهره اے در هم ڪشید با صدایے گرفته
باشد یڪبار رفتن ضررے ندارد چه زمانے مے خواهے بروے ؟
لبخندے بر لبانم نشست با چهره ے گشاده گفتم : سشنبه ، با نرگس هماهنگ مے ڪنم
پیش خدمت قهوه ها را آورد مشغول خوردن شدیم ڪه گوشے پگاه زنگ خورد شماره ے ناشناس روے صفحه بود
سلام بفرمایید
باشه الان من خودم را مے رسانم شما بیابید خیابان طیبب ماشین
ڪنار ڪتابخانه پارڪ هست
پگاه به من اشاره ڪرد برویم
از ڪافه خارج شدیم پگاه قدم هایش را تند بر مے داشت تا خودش را
به ماشین برساند وقتے به ماشین رسید ماشین امداد منتظر ایستاده بود
مشڪل چیست ؟
روشن نمے شود
ڪاپوت را بالا بزنید تا تعمیر ڪنیم
بعد از آن پگاه داخل ماشین نشست من هم ڪنار او روے صندلےنشستم
چند دقیقه بعد
استارت بزنید
پگاه استارت زد بعد از چند بار استارت ماشین روشن شد
پگاه هزینه را حساب ڪرد و حرڪت ڪردیم
نویسنده :تمنا😘😃
#قسمت_نوزدهم
#ویشکا_۱
به سمت ماشین پگاه رفتیم در سمت جلو را باز ڪردم به آرامے روی صندلے نشستم پگاه در حالے ڪه روے صندلے مے نشست ڪیف خود را روے صندلے عقب قرار مے داد
نگین از تو دلخور شده
براے چے ؟
این رفتار هاے ڪه تو انجام می دهے من هم دلخور شدم چه برسد
به نگین ڪه اصلا توے این فاز ها نیست
نگاهے به پگاه ڪردم حدس میزدم تغییر رفتار من باعث دلخور شدن آن دو بشود سڪوت ڪردم و نگاهے به آدم هاے توے خیابان ڪردم هرڪدام در پے افڪار خویش بودند در فڪر فرو رفتم
ناگهان با صداے پگاه به خودم آمدم
ٱه لعنتے روشن نمے شود
چے شده
هر چقدر استارت مے زنم روشن نمے شود
مے خواهے با پدرت تماس بگیر
اصلا حرفش را نزن بابا این ر خودش را غرق در ڪار ڪرده ڪه فرصت نمے ڪند
دوباره سڪوت ڪردم بار پگاه گوشے برداشت بعد از جستوجو شماره
با یڪ مرڪز تماس گرفت
ماشین دویست شش سفید در خیابان نیاز به تعمیر دارد چند دقیقه دیگر براے امداد مے آیید ؟
بعد از قطع تماس نگاهے به من ڪرد
ویشڪا زمان زیادے طول میڪشد تا براے تعمیر ماشین بیایند نظرت چے هست ڪمے در خیابان قدم بگذاریم ؟
در حالے ڪه از ماشین پیاده مے شدیم ڪیف پگاه را از روے صندلے برداشتم پگاه در ماشین را قفل ڪرد هر دو حرڪت ڪردیم
چقدر از زندگے جدیدے ڪه انتخاب ڪردے راضے هستے ؟
خیلے زیاد
در این مدت ڪه با نرگس همان فردے باعث تحول من شد آشنا شدم آرامش بیشترے پیدا ڪردم
پگاه به ڪافه ے آن سمت خیابان اشاره ڪرد بیا برویم تا چیزے در آن جا بخوریم و صحبت ڪنیم از خیابان عبور ڪردیم و به سمت ڪافے شاپ رفتیم
پگاه به آرامے در ڪافه را باز ڪرد ،وارد ڪافه شدیم موسیقے ملایم به گوش مے رسید نگاهم را به اطراف چرخاندم میز صندلے هاے
چوبے با رنگ تیره در دو طرف ڪافے شاپ طاقچه هاے قدیمے باگلدان ها ے 🌷🪴قرار داشت اشاره اے به صندلے هاے سمت راست ڪردم فضایے دنج با حس حال آرام بود.
صندلے را جلو ڪشیدم و ڪیفم را روے میز گذاشتم بعد از چند
لحظه پیش خدمت جلو آمد
چه چیزے میل دارید ؟
دو تا قهوه لطفا☕️
به نظر من یڪبار بیا برویم پایگاه تا با نرگس آشنا بشوی !
پگاه چهره اے در هم ڪشید با صدایے گرفته
باشد یڪبار رفتن ضررے ندارد چه زمانے مے خواهے بروے ؟
لبخندے بر لبانم نشست با چهره ے گشاده گفتم : سشنبه ، با نرگس هماهنگ مے ڪنم
پیش خدمت قهوه ها را آورد مشغول خوردن شدیم ڪه گوشے پگاه زنگ خورد شماره ے ناشناس روے صفحه بود
سلام بفرمایید
باشه الان من خودم را مے رسانم شما بیابید خیابان طیبب ماشین
ڪنار ڪتابخانه پارڪ هست
پگاه به من اشاره ڪرد برویم
از ڪافه خارج شدیم پگاه قدم هایش را تند بر مے داشت تا خودش را
به ماشین برساند وقتے به ماشین رسید ماشین امداد منتظر ایستاده بود
مشڪل چیست ؟
روشن نمے شود😬
ڪاپوت را بالا بزنید تا تعمیر ڪنیم
بعد از آن پگاه داخل ماشین نشست من هم ڪنار او روے صندلےنشستم
چند دقیقه بعد...
استارت بزنید
پگاه استارت زد بعد از چند بار استارت ماشین روشن شد
پگاه هزینه را حساب ڪرد و حرڪت ڪردیم
نویسنده :تمنا😘😃
#قسمت_نوزدهم
#افق
وارد راهرو شدم چشمم به اعظم خانم افتاد
خدا را شکر شما آزاد شدید
سلام محمد رضا کجاست حالش خوبه ؟
اعظم خانم سلام توی اتاق کناری هست بیداره!
چی شد دوباره حالش بد شد ؟
بدنش عفونت کرد مجبور شدیم بستری اش کنیم
داخل اتاق که رفتم محمد رضا نگاهی به من کرد با خوشحالی سلام کرد
کی آزاد شدی چقدر نگرانت بودم مرد انقلابی
چند روزی می شود
کنار تخت محمد رضا رفتم روی صندلی نشستم
مهدی به نظرت هدف از فعالییت های انقلابی ما چی هست ؟
ما برای استقلال کشور تلاش می کنیم
هدف ما کوتاه کردن دست آمریکایی ها از کشور هست و استقلال آزادی جمهوری اسلامی سکوتی بین ما ایجاد شد
طبق فرمان امام ما باید تا پیروزی انقلاب تلاش می کردیم .
در همین حین صدای اعظم خانم
اتفاقی افتاده طیبه خانم چرا برگشتید ؟
نگاهی به پشت سر کردم چشمانم در چشمان خانم پرستار گره خورد
وسیله ای جا گذاشتم
بلند شدم به سمت خانم پرستار 👩🏻⚕رفتم ....
نویسنده :تمنا🌿☀️