eitaa logo
سنگر شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
102.9هزار عکس
8.4هزار ویدیو
98 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
🌊 تا شهامتِ رها کردن چشم‌انداز ساحل را نداشته باشید هرگز نمی‌توانید از اقیانوس عبور کنید. . @sangareshohadababol
💢 نه میزی بود ، نه اتاق جلسه ای...! اما تمام نقشه های دشمنان همین جا توسط دریادلان شمالی نقش بر آب میشد. . @sangareshohadababol
💢مراسم ویژه یادبود سردارشهید محسن اسحاقی فرمانده یگان دریایی لشگرویژه ۲۵ کربلا ؛ توسط فرمانده لشگر با حضور شورای فرماندهی لشگر ، هفت تپه مقر لشگر سوله فرماندهی سال ۶۷... . از چپ سرداران : ▪️ حاج کمیل ▪️ نانواکناری ▪️اکبر نژاد ▪️پاشا ▪️حامی ▪️میرشکار ▪️شالیکار ▪️محسن پور ▪️رحیمیان ▪️مصلحی @sangareshohadababol
💠 شهید طمراس چگینی، یل ایلیاتی دلاور و از فرماندهان بزرگ لشگر المهدی (عج) 🔹 در اوج عملیات کربلای پنج مجروح شد و انگشتان یک دستش قطع شد ولی راضی نشد به عقب برگردد و گفته بود اگر دو دستش هم قطع شود جبهه جنگ را رها نمی کند و در همان عملیات به مقام والای شهادت رسید ... و مزد اخلاص و استقامت عاشورایی خود را از پروردگار دریافت کرد 🌷 شهادت: ۶ بهمن ۱۳۶۵ - شلمچه، عملیات کربلای ۵ مزار شهید: گلزار شهدای فیروزآباد -- استان فارس ‌‌‍‌‎‌•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🇮🇷 @sangareshohadababol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 | سخنان نورانی شهید آوینی در مورد شهید طمراس چگینی، معاون شهید خلیل مطهرنیا، مسئول طرح و عملیات لشگر المهدی (عج) 🌿 دوران دفاع مقدس 💕 ‌‌‍‌‎‌•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🇮🇷 @sangareshohadababol
📆 ( ۱۰_۴_۱۳۶۵) 🕊 📆 (۴_۱۰_۱۳۶۵) 🕊 . ▫️دوتا داداش بودند اهل روستای شهاب الدین شهرستان نکا و هر دو عضو لشکر ویژه ۲۵ کربلا.داداش کوچیکه یوسفعلی ۱۶ ساله ش بود تو مهران بشهادت رسید.داداش بزرگه محمدحسن با وجود اینکه یه پسر دو ماهه داشت ، ۶ ماه بعد از شهادت یوسفعلی تو عملیات کربلای چهاربشهادت رسید و پیکرش ۱۲ سال بعد برگشت.و اینگونه حاج خضر و حاجیه کلثوم تو ۶ ماه شدند پدر و مادر دو شهید...شادی روحشان صلوات.🇮🇷 . @sangareshohadababol
💌 به خواهران عزیزم توصیه می کنم خود را رعایت کنند تا شهدا پایمال نشود. . 📷 فرشاد موزونی ( ۱۳۴۵_) ۷ ۱۳۶۴ جزیره . . @sangareshohadababol
✨ عشق بود، صفا و صميميت اینجا دنیا هیچ رنگی نداشت همه روزهایش زندگی سیر و سلوک الی الله بود. @sangareshohadababol
‍ 💢 . ▫️متولد ۱۳۳۵روستای ولاغوز کردکوی. در یازده سالگی پدر را دز دست‌دادو يتيم شد.مجبور شد در کارخانه پنبه‌پاک‌کنی به مدت پنج سال کارگری نماید.دلیل فصلی بودن کار در کارخانه، مجبور به تغییر شغل شد و به سراغ بنایی رفت.تقی پس از پایان دوره سربازی به شهرستان رشت نزد دایی خود که معمار بود مشغول کار و پس از چندی در همان جا ازدواج کرد. . ▫️سال ۶۰ بعنوان تک تیرانداز راهی جبهه ها شد.جانشین فرمانده گروهان حضرت ابوالفضل (ع) گردان امام محمدباقر (ع) لشکر ۲۵ کربلا اولین سمت فرماندهی او در این جنگ نا آرام بود.فرمانده گردان صاحب الزمان هم بود و دائما در جبهه ها حضور داشت. در سال ۱۳۶۵ بمبی در یکی از دبیرستان‌های شهر کردکوی کشف شد، تقی به همراه علی زمانی برای خنثی‌سازی بمب به محل اعزام شدند، بمب پس از خارج‌شدن از مدرسه و انتقال به خودرو، داخل ماشین منفجر و در نتیجه انفجار مچ دست راست تقی قطع، بازوی چپش شکست و جراحات شدیدی نیز به شکمش وارد شد. . ▫️اگرچه سردار کیانی براثر این حادثه از سوی کمیسیون پزشکی واحد ۴۵ درصد جانبازی و ازکارافتادگی تشخیص داده شد؛ اما باز هم در ۲۶ اسفند ۱۳۶۵ به جبهه رفت و مسئولیت گردان ویژه شهدای لشکر ویژه ۲۵ کربلا را عهده‌دار شد.شهید کیانی در عملیات نصر 4، درحالی‌که در سجده نماز ظهر و عصر بود بر اثر اصابت ترکش راکت هواپیمای عراقی بر پیشانی مجروح شد و در چهار تیر ۱۳۶۶ در بیمارستان به شهادت رسید. @sangareshohadababol
‍ 🏷 ؟ 🌷 که را . . ◽️مادر شهید : روز تولدش منزل تنها بودم، روز «26» بهمن سال «1340» اردشیر غریبانه بدنیا آمد.آقا مهدی پدر اردشیر، «کبوتر سفید» صدایش می‌کرد. پسرمون کلا جبهه بود و مرخصی نمیومد.هر وقت هم که میگفت دارم میام میدونسم مجروح شده.بخواب که می رفت، می نشستم سیر نگاهش می‌کردم، یک حال دیگری داشت، توی خواب گاهی فریاد می‌کشید: «گردان حمله!» می‌گفتم: بخواب پسرم، این جا منزل است، چشم هایش را باز می‌کرد و می‌گفت: ببخشید مادر، خواب دیدم که در جبهه هستم. گفتم: پسرم، مگر در جبهه چه مسئولیتی دارید؟گفت: غلام امام حسین هستم مادر. . ◽️یک روز بهش گفتم اردشیر جان، مادر به فدایت. بیا زن بگیر، خندید و گفت: آدرس می‌خوای مادر؟ گفتم: بله که آدرس می‌خوام پسرگلم، یک برگه کاغذ گرفت، نوشت، گفتم بخوان.خواند: «اول خیابان لاهیجان، گلزار شهداء قطعه 255» . ◽️بهمن ۶۵ تو شلمچه پسرم شهید شد. مرا به سردخانه رشت بردند، دیدم اردشیر آنجا آرام خوابیده؛ اردشیر 11 سالش که بود، خواب دیدم، داخل اتاقی شدم، سه جوان رعنا در آنجا هستند، یکی لباس سفید داشت با یک شمشیر که برق می‌زد، چکمه‌اش تا زانو بود، بلند شد ایستاد، خیلی اهل معرفت بود، به من سلام کرد، دو نفر دیگر  آنجا کنارش خوابیده بودند، گفتم آقا، شما کی هستید؟ گفت: شما برای چه کسی نذر می‌کنید؟ من همیشه برای ابوالفضل‌العباس(ع) نذر می‌کردم، گفتم: شما ابوالفضل العباس(ع) هستید؟من این صحنه را یک بار دیگر در سردخانه دیدم. @sangareshohadababol
جلسه بسیجیان پایگاه مقاومت بسیج قدس گلشن بابل در مسجد گلشن ( دهه شصت) با حضور شهید صمد مهدی پور ، شهید مهدی حقیقیان ، زنده یاد جانباز محمد تهرانی ، و با حضور آقایان ، سردار هادی سفیدچیان ، خسرو اعزازی ، احسان بهاور ، علی تبارمهدی ، حسین آقابابایی ، مهدی ضرابی ، عباس حقیقیان ، مجید حسن زاده مقدم، مویدی ، دکتر مصطفی رعیتی ، مجید الفیان و.... @sangareshohadababol
ایستاده از سمت راست : 1- سردار سید احمد جعفری 2-🌷 زنده یاد جانباز سید غلامرضا اوصیا 3-🌷سردار شهید سیدحسن علی امامی (والفجر هشت) نشسته: 4- آزاده سردار حاج علی فردوس 5- آقای ناصر ذبیح زاده 6-🌷شهید صادق مزدستان @sangareshohadababol