eitaa logo
سنگر شهدا
2.8هزار دنبال‌کننده
127.8هزار عکس
11.9هزار ویدیو
153 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگر شهدا
‍ 🍃خانه، بوی می‌دهد، مدتی است بوی دود و هیزمِ سوخته مهمانِ خانه شده و صاحبِ خانه برای سفری که در پیش دارد آماده می‌شود. 🍃سینه کوچک هنوز داغدار بغض کوچه و سیلی است. آشفته است از وصیت مادر و پیراهن کهنه و ظرف آبی که هر شب باید کنار لب تشنه بگذارد... 🍃حسین برای شفای مادر دعا می‌کند. زهرا با صورت نیلی از رو می‌گیرد و بعد از مدتی، با دیدن تابوت لبخند می‌زند. چند وقتی است در قنوت نمازهایش: «» را زمزمه می‌کند. 🍃طعنه‌های مردم دلش را آزرده. این جماعت تا دیروز از گریه زهرا در فراق پدر، پیش علی شکایت می‌کردند و امروز می‌خواستند، علی را برای ببرند. 🍃اما زهرا پای علی ایستاد. پای و امام زمانش. به قیمت سوختن بین در و دیوار، فداشدن محسنش، به قیمت سوختن بازویش از غلاف شمشیر و نیلی شدن . 🍃دلش از نامردی مردم مدینه گرفته است. چه کسی می‌داند بر چه گذشته است که تمنا می‌کند: «يا علي غَسِّلْني فِي اللَيلِ و كِفِْني فِي الليلِ و دَفِّني فِي الليلِ ولا تَُعْلِن اَحَداً». 🍃در این میان امان از دل علی که به مصلحت صبری که برایش مقدر شده بود پیشه می‌کند. با دیدن درِ سوخته، غیرتش بغض می‌کند و با دیدن مسمار دلش می‌شکند. با دست‌هایی که را فتح کرد، برای همسرقدکمانش تابوت می‌سازد و زهرایش را شبانه غسل می‌دهد و کفن می‌کند و به می‌سپارد😭 🍃امان از دل که جز چاه کسی امانت‌دار رازها و دردهایش نبود. درد بازوی ورم کرده زهرا، درد یتیمی فرزندانش وقتی آستین به دهان برای مادر می‌گریستند، درد تنهایی و درد که بی‌جواب ماند😓 پرستوی زخمی علی پر زده تا آسمون🖤 ✍نویسنده : منتظر 🥀به مناسبت @sangareshohadababol
‍ 🔸حافظه‌اش خیلی عجیب شده بود؛ کتاب‌ها را در یک نگاه، حفظ می‌شد! همه چیز به آن رویای صادقه برمی‌گشت: خود را در مدینه دید. پیامبر صدایش کرد. داخل حجره شد. چشم چرخاند. پیامبر بالای مجلس، امام حسن و حسین و مادرشان یک طرف، امیرالمومنین هم ایستاده در سوی دیگر! دست پیامبر را بوسید. رسول خدا فرمود: " مَرحباً بِوَلَدي؛ خوش آمدی فرزندم! " یاد سوالاتش افتاد. می‌خواست بپرسد. شنید: 👈" سوال‌هایت را از من نپرس! از امام زمانت بپرس! " همان موقع، امام زمان وارد شد. پرسید و جواب گرفت. پیامبر رو به فاطمه‌اش فرمود: " پسرت را دریاب!" حضرت زهرا غذایی برایش آورد؛ آشی با حبوبات مختلف. با اشتها خورد. از خواب بیدار شد. حالا سیّد بحرالعلوم هر مطلبی را می‌دید، دیگر از یادش نمی‌رفت.✨ بعدها از مادرش شنید: عجم‌ها آشی دارند پر از حبوبات. اسمش را هم گذاشته‌اند آش حضرت زهرا... 📚 ریاض الجنه (تالیف فاضل زنوزی)، ذیل حالات سیّد بحرالعلوم. ✋ اهلبیت علیهم السلام همگی معدن علم و فضیلت‌اند، اما امروز، دوران مهدی زهراست؛ امروز به هریک از عزیزان خدا متوسل شویم، ما را به درگاه او حواله می‌دهند. امروز برای یافتن پاسخ سوال‌ها و چاره دردها باید به دامان او پناه برد و به او اِلتجا کرد...💫 @sangareshohadababol
315.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 🌸به زمین تا که رسیدی 💗همـه جا زیبـا شـد 🌸هرچه گل بود شکفت 💗و دلِ باران واشـد 🌸هر فرشتـه به تـو 💗یک نـامِ بهشتی میـداد 🌸آسمان دید که 💗مجموعه ی آن شـد 🍃💐🍃 @sangareshohadababol
◾اسماء، همسر جعفر طیّار نقل می‌کند که : در لحظه‌های پایانی عمر حضرت زهرا علیها السلام ... دیدم آن حضرت دستها را به سوی آسمان برآورده، چنین دعا می‌کند: «اِلهی وَ سَیِّدی اَسْئَلُکَ بِالذَّیِنَ اصْطَفَیْتَهُمْ وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فی مُفارَقَتِی اَنْ تَغْفِرَ لِعُصَاةِ شیعَتِی وَ شیعَةِ ذُرِّیَتِی» 🤲 «پروردگارا! بزرگوارا! به حق پیامبرانی که آنها را برگزیدی و به گریه‌های حسن و حسین در فراق من، از تو می‌خواهم گناهکاران از شیعیان من و شیعیان فرزندان من را ببخشائی...» 📚 کوکب الدری ج1 ص 254 (مشابه در عوالم العلوم ج ۱۱ ص 891) @sangareshohadababol
31.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.تشییع فاطمه است و یا تشییع علی؟ جان علیست که به سر دوش می‌رود در وقت غسل دیده چه چیزی که مرتضی در وقت دفن پشت هم از هوش می رود غمِ بُغضِ گیر کَرده دَر گلو‌یِ حَسنت😭 🖤 @sangareshohadababol