eitaa logo
سنگرشهدا
7.1هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
من نــہ آنــم ڪــہ تـوان ڪــرد فراموش ... ❤️ 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ●پاشو، خیلی زوده داری تنهام میذاری... سرمو گذاشتم روی قلبش ضربان نداشت نبضشو گرفتم نبض هم نداشت.... ●همسر مدافع حرم حضرت زینب سلام الله از آخرین لحظه های زندگی شهید در قسمت هفتم فصل سوم روایت می‌کنند، 📎پ ن : مدافع حریم لشکر فاطمی که در سال 1396 در اثر اصابت موشک به شدت مجروح شد و پس از دو سال تحمل درد و سختی ها در دی ماه سال ۹۸ به یاران شهیدش پیوست.... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
ڪــوفہ بس ڪارند ڪاری بہ جز ندارند ..😭 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
تشنگی امانش را بریده بود از خط بر می گشت... بود به سنگر که رسید را گفتند آب را سمتش گرفتم و گفتم: بنوش به یاد لب های تشنه حسین علیه السلام... لیوان را از دستانم گرفت و به دم سنگر رفت منتظر رفیق اش بود که او هم بیاید سوت خمپاره ایی آمد گرد و خاک شد چشمانم را که باز کردم او را غرق در خون یافتم ،سیرآبِ سیرآب... الهی أنت أنت و أنا أنا: تو تویی و من، منم ببخش... ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
@Maddahionlinمداحی آنلاین - به تو از دور سلام - پویانفر.mp3
زمان: حجم: 2.01M
🎧 🎧 🔳 🌴به تو از دور سلام 🌴به سلیمان جهان از طرف مور سلام 🎤 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مز
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره آخرین تصاویر زیبا و به یاد ماندنی که از برادر در ذهن دارم مربوط می شود به سال 60 حدود ساعت 1:30 دقیقه عصر یک روز پاییزی . زمانی که ایشان در دبیرستان شرف اردکان مشغول تحصیل بودند و آن روز به عللی از جمله ایام امتحانات در روستا حضور داشتند و به اتفاق هم در حال توزیع کود حیوانی با فرغون بین درختان باغ منتهی به خیابان اصلی کشتخوان بودیم . با توجه به فرا رسیدن ساعت کلاس در حال خداحافظی بودم که شلواری که از اردکان برایم خریده بود به من هدیه کرد. شلوار را همانجا پوشیدم. شیک و اندازه لحظه خداحافظی کتابهایم را زیر بغل زدم و برای لحظاتی چشم در چشم هم دوختیم. به سوی مدرسه به راه افتادم هر چند لحظه نگاهی به عقب می کردم و ایشان همچنان ایستاده بود و مرا با آن شلوار برانداز می کرد. می گویند وقتی شخصی برادرش را از دست می دهد پشتش می شکند. من آنروزها 13 سال بیستر نداشتم و..... ولی سالها پس از آزادی از اسارت صدای شکستن استخوانهایم را شنیدم . سی سال پس از شهادت برادر ، بارها نبودش را احساس کردم و شبی فوق العاده برایش اشک ریختم. آری . دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 12 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 🌸🍃 90 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
🔴 تــو همان داغـــــی هستی که تا زنــــده ایم در دلمان باقیست... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
روضه ی ناگفتہ ی حال ربابم بعد تـــو ... نیمہ ی پنهان من هستے پس از این عشق من.. 😔 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
●پیش از سال 93 که مجید به کربلا سفر کرد پسر خیلی شری بود. همیشه چاقو در جیبش بود. خالکوبی داشت. خیلی قلدر بود و همه کوچکترها باید به حرفش گوش می دادند. اما بعد از سفر کربلا تغییر کرد. شاید اهل نماز نبود اما شهادت روزی اش شد چون به بچه یتیم رسیدگی می کرد و دست فقرا را می گرفت و به پدر و مادر خیلی احترام می گذاشت. . ●زمانی آمد و اصرار کرد می خواهد برود آلمان و کار کند. تصور می کرد اگر بگوید سوریه ما اجازه نمی دهیم و اگر بگوید آلمان ما مشکلی نداریم. من خیلی مخالفت کردم و گفتم نباید آلمان برود. مدتی بود شب ها خیلی دیر می آمد. شرایطش به گونه ای بود که حتی تصور می کردیم با دختری دوست شده و دیر می آید یا با رفقایش جایی می رود. اما بعدها فهمیدیم که برای آموزشی اعزام به سوریه می رفته است . ● قبل از شروع عملیات، نیروها را جمع کردم و گفتم که چگونه عمل کنند. پس از اتمام سخنانم، متوجه شدم مجید با یکی دیگر از دوستان در حال کندن یک کانال است. بلند گفتم مجید چند بار گفتم خاکبازی نکن. لباس آستین کوتاه پوشیده بود. گفتم «چرا خالکوبی‌ات مشخصه. چند بار گفتم بپوشون». پاسخ داد «این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود». این آخرین شوخی مجید بود. . فردای همان روز مجید به وسیله موشک کورنت به شهادت رسید وتمام خالکوبی هایش پاک شد... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🎥پخش قسمت دهم ملازمان حرم فصل سوم(همسران) شهید مدافع حرم ارتش ❤️روايتي از عاشقانه هاي ناتمام با اجراي:دکتر فضه سادات حسيني ●پنج شنبه 18:30 ●جمعه 16:30 و‌ ●شنبه 7:30 از شبكه افق سيما j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊