eitaa logo
سنگرشهدا
7هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ شهید مدافع حرم محمدرضا شیبانی مجد متولد هفده تیرماه ۱۳۶۶ در خانواده ای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود. مادر شهید می گوید: قبل ازتولد محمدرضا در عالم خواب بانویی نورانی نوزادی پسر رابه آغوشم داد و گفت: اسمش را یونس بگذار که پیام این خواب و نام یونس را در زمان شهادت فهمیدیم " ذکر یونسیه برای بازگشت پیکر" ازهمان کودکی در مراسمات مذهبی و نماز جماعت شرکت داشت و در کنار تحصیل به ورزش رزمی نیز مشغول بود. در سن ۱۹ سالگی جذب سپاه پاسداران شد و زندگی مشترک خودرا تشکلیل داد. 🌷 راوی : iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🌱 🔹آقارضا در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۸ در دولت آباد اصفهان پا به عرصه وجود گذاشت. ایشان با مدرک تحصیلات ابتدایی در سال ۱۳۴۳ به خدمت ژاندرمری درآمد که با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه های حق علیه باطل شده و در همان اوایل جنگ و در سال ۱۳۵۹ به اسارت نیروهای عراق درآمد که در دوران اسارت و زیر شکنجه های مزدوران رژیم بعث عراق دچار صدمات جسمی و روحی شدیدی گردید. 🕊او در سال ۱۳۶۷ و پس از سپری نمودن ۸ سال و ۲۷ روز اسارت به میهن بازگشت و پس از ورود به وطن نیز به مدت چهار سال مشغول انجام وظیفه بود و در سال ۱۳۷۱ به سبب وضع جسمانی و عوارض شیمیایی با درجه ستوان دومی از ناجا بازنشسته شد. 👤ایشان که از آزادگان سرافراز و جانباز ۷۰% جنگ تحمیلی بوده سرانجام پس از سال ها درد و رنج ناشی از دوران اسارت و جنگ در مورخ ۱۳۹۷/۱۰/۰۳ و در سن ۷۹ سالگی به آرزوی دیرینه اش که شهادت بوده نایل گردید و به جمع همرزمان شهیدش پیوست و پیکر پاک و مطهرش نیز پس از تشییع باشکوهی در امامزاده محمود دولت آباد به خاک سپرده شد. شهید داوری متاهل و از او هشت فرزند به یادگار مانده است. 🌷 iD : @sangarshohada 🕊🕊
🌱 قاسم سبزعلی فرزند حیدرعلی سال ۱۳۳۶ در منزلی در کوچه دباغی در شهر‌ری به‌ دنیا آمد. پدرش حیدرعلی‌ و مادرش نرگس نام‌ داشت. 💼قاسم دوره تحصیلی ابتدایی را در مدرسه ششم بهمن و مقطع راهنمایی را در مدرسه عسجدی گذراند و سپس در دوره متوسطه در رشته ساختمان دیپلم گرفت. 😔در جوانی از نعمت پدر محروم شد. هم‌زمان با روزهای اوج انقلاب قصد ادامه تحصیل در هندوستان را داشت ولی همراه برادرش ‌کنار مردم در تظاهرات و راهپیمایی‌ها شرکت‌ کرد و با انقلاب همنوا و همراه شد. 📑در تکثیر و پخش اعلامیه‌ های امام خمینی (ره) فعال و از عوامل هماهنگ ‌کننده ی تظاهرات علیه حکومت پهلوی بود. 🕊سرانجام در ۱۸ دی ۱۳۵۷، هنگام تظاهرات در اطراف حرم حضرت عبدالعظیم ‌(ع) همراه با مردم انقلابی در محاصره سربازان رژیم پهلوی قرار گرفتند و قاسم بر اثر اصابت گلوله به پهلو به ‌شهادت ‌رسید. 🔹مزار این شهید در بهشت‌زهرا (س) قطعه ۲۱، ردیف ۸، شماره ۸ قرار دارد. 🌷 ♡ @sangarshohada ♡ 🕊🕊
🌱 📆در سال ۱۳۳۸ در روستای کن از اطراف شهر تهران متولد شد. مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته فیزیک به ترتیب از دانشگاه‌های شیراز و صنعتی شریف دریافت کرد، سپس در سال ۱۳۶۷ تحصیلات خود را در نخستین دوره دکترای فیزیک نظری دانشگاه صنعتی شریف پی گرفت و در مهر ماه سال ۱۳۷۱ به عنوان نخستین دانش‌آموخته  دکترای فیزیک  داخل کشور فارغ‌التحصیل شد. 🔹دکتر علیمحمدی عضو هیأت علمی و هیأت ممیزه دانشگاه تهران بود، همچنین  معاونت پژوهشی پردیس علوم را طی سال‌های ۸۷-۱۳۸۴ بر عهده داشت. 🍃شهید دکتر علیمحمدی در طول سال‌ها فعالیت علمی و تحقیقاتی خود بیش از ۸۰ مقاله در معتبرترین مجلات علمی جهان به چاپ رسانده و در سال ۱۳۸۶ در بیست و یکمین جشنواره بین‌المللی خوارزمی حائز رتبه دوم پژوهش‌های بنیادی شده بود. زمینه اصلی تحصیلات و تحقیقات دکتر علیمحمدی، ذرات بنیادی خصوصا نظریه ریسمان و به طور دقیق‌تر نظریه میدان‌های همدیس بود. مدت چهار سال به عنوان پژوهشگر غیرمقیم در پژوهشکده فیزیک پژوهشگاه دانش‌های بنیادی فعالیت داشت. 🕊دکتر علیمحمدی صبح ۲۲ دی ۱۳۸۸ هنگام خروج از منزل در اثر انفجار بمبی که در یک موتورسیکلت در کنار در منزلش جاسازی شده بود به شهادت رسید. 💔پیکر استاد شهید دکتر علیمحمدی، ۲۴ دی ۱۳۸۸ با حضور انبوه تشییع کنندگان در جوار امامزاده علی اکبر در شمال تهران به خاک سپرده شد.  روحش شاد و یادش گرامی باد. 🌷 @sangarshohada 🕊🕊
🌱 علی اصغر در سال ۱۳۴۱ در کرمانشاه دیده به جهان گشود و در خانواده ای مذهبی و متدین دوران کودکی اش را سپری نمود و سپس وارد مدرسه شده و تا چهارم دبیرستان تحصیل نمود. 🔹سپس وارد سپاه گردید به علت علاقه شدید به امام (ره) و انقلاب و اسلام و مقید بودنش نسبت به مملکت اسلامی ایشان را راهی جبهه های حق علیه باطل نمود. ✨شهید بزرگوار بسیار مومن و با تقوی بود و یکی از خصوصیات برجسته ایشان منظم بودن و با شخصیت بودن ایشان بود و با توجه به اینکه تک فرزند (پسر) خانواده بود اما بخاطر اینکه موقعیت مملکتی جنگ بود ترجیح داد که به جبهه برود ایشان در سال ۵۹ ازدواج نمود که ثمره ازدواجش یک فرزند پسر به جا ماند. 🕊شهید عزیز و بزرگوار در مورخه ۶۵.۱۰.۲۴ در منطقه کربلای ۵ شلمچه در نبرد با مزدوران بعثی عراق به علت اصابت ترکش نارنجک به درجه رفیع شهادت نایل گردید و پیکر پاک شهید را در گلزار شهدای کرمانشاه به خاک سپردند. 🌷 @sangarshohada 🕊🕊
🌱 🌷محسن در شهرستان نجف آباد به دنیا آمد، او اولین فرزند خانواده بود. دوران دبستان را در مدرسه خلیل الرحمان و راهنمایی را در مدرسه نظام اسلامی و دبیرستان را در مدرسه آیت الله خامنه ای سپری کرد. از همان دوره ی راهنمایی در بسیج فعالیت میکرد. 🎓پس از اخذ دیپلم وارد نیروی انتظامی شد دوران آموزشی خود را در پادگان شهید بهشتی اصفهان گذراند و پس از آن در یکی از کلانتریهای شهرستان اردستان به مدت سه سال مشغول خدمت شد و بعد از آن به اصفهان منتقل شد و مدت دو سال نیز در یگان امداد شهرستان اصفهان مشغول انجام وظیفه شد. 🕊سرانجام در تاریخ ۹۳.۱۱.۱ به همراه همرزم خود سید اسد الله جعفری با موتور سیکلت هنگامی که در تعقیب و گریز چند نفر از اوباش بودند دچار حادثه شده و به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. 🌷 ʝσιɳ→ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌱 هزار شب.... به سحر آمد و سحر شد شام ولی شبی که تو رفتی سحر نگشته هنوز #سالروز_شهادت #شهید_امیرحس
🌱 🌷امیرحسین، در سال ۱۳۳۹ در خانواده ای متوسط و مذهبی متولد شد و تحصیلات خود را تا کلاس چهارم متوسطه ادامه داد، در ضمن تحصیل، تابستان ها کار کرده و مخارج خود را تأمین می نمود، تا این که در سال ۱۳۵۶ به علت گرفتاری خانوادگی ترک تحصیل کرد و در همین سال به استخدام نیروی هوایی در آمد و تا زمان اوج گيري انقلاب، در خدمت نیروی هوایی بود و بر ضد رژیم تبلیغات می کرد. 📃زمانی که امام خمینی فتوا صادر كردند که ارتشیان پادگان ها را خالی و به مردم بپیوندند، شهید اکبری از نیروی هوایی فرار کرد. هر کجا که تظاهرات بود حضور داشت به طوری که چندین بار شب ها با لباس آغشته به خون به خانه برمی گشت و همیشه به مجروحین تظاهرات کمک می کرد تا این که در شب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ انقلاب به پیروزی رسید و در همان شب شهید و پدر گرامی شان به علت پایین آوردن مجسمه شاه، در كلانتري ۲۱ تهران بازداشت، اما فرداي آن روز آزاد شدند. 🔹هنگام تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در کمیته مسجد مسلم بن العقیل، واقع در خیابان نبرد مشغول انجام وظیفه شد. در آن زمان مطلع شد افرادی که در زمان شاه از ارتش فرار کرده بودند، می توانند مجدداً وارد ارتش شوند، بنابراین سال ۱۳۵۹ به نیروی هوایی برگشت و به درجه گروهبان دومی مفتخر گردید. مدت دو ماه از ازدواجش نگذشته بود که جنگ با رژیم عراق شروع شد، داوطلبانه به جبهه رفت و چون پدر شهید عازم سفر حج شده بود، برای سرپرستی خانواده مدت کمی در تهران ماند. ✔️سپس تصميم گرفت كه داوطلبانه به جبهه برود که به او گفتند چون دو سال شما در جبهه بودید، قسمت مربوطه با تقاضای شما موافقت ننمود و  او هم از طريق لشکر ۲۱ حمزه، داوطلبانه به جبهه عازم شد و در تاریخ ۱۳۶۱.۱۱.۰۳ به علت اصابت ترکش خمپاره در زبیدات عراق و در عملیات محرم، روح پاکش به لقاء الله و جمع شهدا پیوست و در قلب تاریخ جای گرفت. 🌷 ʲᵒᶤᶰ @sangarshohada 🕊🕊
🌱 🍃در تاریخ ۱۳۵۴.۰۲.۲۸ کودکی به نام حبیب الله در عزیز آباد نجف آباد چشم به جهان گشود. اسمش را پدرش انتخاب کرد و گوسفندی برایش عقیقه کرد. 👌حبیب الله بسیار زرنگ و باهوش بود به همه کمک می کرد و حتی بعضی اوقات کلید ماشین پدرش را میگرفت و به دوستانش رانندگی یاد میداد و میگفت هزینه ی رفتن به کلاس آموزش رانندگی را ندارند. ✨یک بار شب عید بود وضع مالی خوبی نداشتیم، او مقداری شیرینی میوه و آجیل به منزل آورد و بعد فهمیدم که چند شب خواب نرفته و خیاطی می کرده که من خجالت خواهر و برادرانش را نکشم! 📺یک مرتبه در ماه رمضان خواهرش تلویزیون را زمین انداخته بود مادرش گفته بود: «اگر پدرت بفهمد دعوا می کند» گفت: «مادرجان غصه نخور من حالا می روم و آن را درست می کنم» آنروز هوا سرد بود تلویزیون را به تیران برد و صبح آن را آورد. حتی افطار نکرده بود و روز بعد را هم روزه گرفت بخاطر اینکه پدرش عصبانی نشود و خواهرش را دعوا نکند. ایشان در تاریخ ۱۳۷۲.۱۱.۱۱ به درجه ی رفیع شهادت رسید. 🌷 @sangarshohada 🕊🕊
🌱 🍃در تاریخ ۱۳۵۴.۰۲.۲۸ کودکی به نام حبیب الله در عزیز آباد نجف آباد چشم به جهان گشود. اسمش را پدرش انتخاب کرد و گوسفندی برایش عقیقه کرد. 👌حبیب الله بسیار زرنگ و باهوش بود به همه کمک می کرد و حتی بعضی اوقات کلید ماشین پدرش را میگرفت و به دوستانش رانندگی یاد میداد و میگفت هزینه ی رفتن به کلاس آموزش رانندگی را ندارند. ✨یک بار شب عید بود وضع مالی خوبی نداشتیم، او مقداری شیرینی میوه و آجیل به منزل آورد و بعد فهمیدم که چند شب خواب نرفته و خیاطی می کرده که من خجالت خواهر و برادرانش را نکشم! 📺یک مرتبه در ماه رمضان خواهرش تلویزیون را زمین انداخته بود مادرش گفته بود: «اگر پدرت بفهمد دعوا می کند» گفت: «مادرجان غصه نخور من حالا می روم و آن را درست می کنم» آنروز هوا سرد بود تلویزیون را به تیران برد و صبح آن را آورد. حتی افطار نکرده بود و روز بعد را هم روزه گرفت بخاطر اینکه پدرش عصبانی نشود و خواهرش را دعوا نکند. ایشان در تاریخ ۱۳۷۲.۱۱.۱۱ به درجه ی رفیع شهادت رسید. 🌷 @sangarshohada 🕊🕊
🌱 🍃در تاریخ ۱۳۵۴.۰۲.۲۸ کودکی به نام حبیب الله در عزیز آباد نجف آباد چشم به جهان گشود. اسمش را پدرش انتخاب کرد و گوسفندی برایش عقیقه کرد. 👌حبیب الله بسیار زرنگ و باهوش بود به همه کمک می کرد و حتی بعضی اوقات کلید ماشین پدرش را میگرفت و به دوستانش رانندگی یاد میداد و میگفت هزینه ی رفتن به کلاس آموزش رانندگی را ندارند. ✨یک بار شب عید بود وضع مالی خوبی نداشتیم، او مقداری شیرینی میوه و آجیل به منزل آورد و بعد فهمیدم که چند شب خواب نرفته و خیاطی می کرده که من خجالت خواهر و برادرانش را نکشم! 📺یک مرتبه در ماه رمضان خواهرش تلویزیون را زمین انداخته بود مادرش گفته بود: «اگر پدرت بفهمد دعوا می کند» گفت: «مادرجان غصه نخور من حالا می روم و آن را درست می کنم» آنروز هوا سرد بود تلویزیون را به تیران برد و صبح آن را آورد. حتی افطار نکرده بود و روز بعد را هم روزه گرفت بخاطر اینکه پدرش عصبانی نشود و خواهرش را دعوا نکند. ایشان در تاریخ ۱۳۷۲.۱۱.۱۱ به درجه ی رفیع شهادت رسید. 🌷 @sangarshohada 🕊🕊
🌱 🍃در تاریخ ۱۳۵۴.۰۲.۲۸ کودکی به نام حبیب الله در عزیز آباد نجف آباد چشم به جهان گشود. اسمش را پدرش انتخاب کرد و گوسفندی برایش عقیقه کرد. 👌حبیب الله بسیار زرنگ و باهوش بود به همه کمک می کرد و حتی بعضی اوقات کلید ماشین پدرش را میگرفت و به دوستانش رانندگی یاد میداد و میگفت هزینه ی رفتن به کلاس آموزش رانندگی را ندارند. ✨یک بار شب عید بود وضع مالی خوبی نداشتیم، او مقداری شیرینی میوه و آجیل به منزل آورد و بعد فهمیدم که چند شب خواب نرفته و خیاطی می کرده که من خجالت خواهر و برادرانش را نکشم! 📺یک مرتبه در ماه رمضان خواهرش تلویزیون را زمین انداخته بود مادرش گفته بود: «اگر پدرت بفهمد دعوا می کند» گفت: «مادرجان غصه نخور من حالا می روم و آن را درست می کنم» آنروز هوا سرد بود تلویزیون را به تیران برد و صبح آن را آورد. حتی افطار نکرده بود و روز بعد را هم روزه گرفت بخاطر اینکه پدرش عصبانی نشود و خواهرش را دعوا نکند. ایشان در تاریخ ۱۳۷۲.۱۱.۱۱ به درجه ی رفیع شهادت رسید. 🌷 @sangarshohada 🕊🕊
🌱 🍃در تاریخ ۱۳۵۴.۰۲.۲۸ کودکی به نام حبیب الله در عزیز آباد نجف آباد چشم به جهان گشود. اسمش را پدرش انتخاب کرد و گوسفندی برایش عقیقه کرد. 👌حبیب الله بسیار زرنگ و باهوش بود به همه کمک می کرد و حتی بعضی اوقات کلید ماشین پدرش را میگرفت و به دوستانش رانندگی یاد میداد و میگفت هزینه ی رفتن به کلاس آموزش رانندگی را ندارند. ✨یک بار شب عید بود وضع مالی خوبی نداشتیم، او مقداری شیرینی میوه و آجیل به منزل آورد و بعد فهمیدم که چند شب خواب نرفته و خیاطی می کرده که من خجالت خواهر و برادرانش را نکشم! 📺یک مرتبه در ماه رمضان خواهرش تلویزیون را زمین انداخته بود مادرش گفته بود: «اگر پدرت بفهمد دعوا می کند» گفت: «مادرجان غصه نخور من حالا می روم و آن را درست می کنم» آنروز هوا سرد بود تلویزیون را به تیران برد و صبح آن را آورد. حتی افطار نکرده بود و روز بعد را هم روزه گرفت بخاطر اینکه پدرش عصبانی نشود و خواهرش را دعوا نکند. ایشان در تاریخ ۱۳۷۲.۱۱.۱۱ به درجه ی رفیع شهادت رسید. 🌷 @sangarshohada 🕊🕊