eitaa logo
سنگرشهدا
7.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مز
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠واقعیت یا رویادی کودکانه عصر یکی از روزهای پایانی حیات مادر یادم هست ایشان در اتاقی که دیوارهایش تا ارتفاع یک متر با رنگ سبز مغز پسته ای رنگ آمیزی شده بود و معروف بود به اتاق نقاشی بستری بودند. من و برادرم در حیاط خانه مشغول بازی بودیم که به یکباره نگاهمان به آسمان افتاد. روبروی قبله ، قرص کامل ماه درست از لبه پشت بام صفه که حدود یک متری بلند تر از سایر اتاقهای دو طرف بود کاملا نمایان بود. نکته عجیبی که من هنوز برای خودم غیر قابل باور و هضم آن مشکل است، اینکه تصویری از امام و ائمه (ع) در ماه مشاهده نمودیم. همان تمثالی از ائمه (ع) که امروزه در بازار و اجتماع موجود است برادرم شتابان به سوی مادر دوید و من هم دنبالش. مادر با شنیدن این خبر با اینکه کسالت داشتند مضطرب و شتابان آمدند داخل حیاط. اما دیگر خبری از آن تمثال نبود. ماه شب چهارده بود و تمام. هر چه با خود کلنجار می روم نسبت به این قضیه نمی توانم خودم را قانع کنم. خوب من کودک پنج ساله بودم .شاید هم رویای کودکانه باشد. به هر شکل بعد از این قضیه بود که مادر برای همیشه ما را تنها گذاشت . ایشان به سرطان مبتلا و سر زایمان به دیار باقی شتافتند. فرزند پسری که بدنیا آوردند نیز بعد از یکی دو روز به مادر ملحق شدند جهت شادی روح همه مادرای مسافر صلوات. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 12 📿 23 📿 24 📿 25 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 🌸🍃 89 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
من نــہ آنــم ڪــہ تـوان ڪــرد فراموش ... ❤️ 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ●پاشو، خیلی زوده داری تنهام میذاری... سرمو گذاشتم روی قلبش ضربان نداشت نبضشو گرفتم نبض هم نداشت.... ●همسر مدافع حرم حضرت زینب سلام الله از آخرین لحظه های زندگی شهید در قسمت هفتم فصل سوم روایت می‌کنند، 📎پ ن : مدافع حریم لشکر فاطمی که در سال 1396 در اثر اصابت موشک به شدت مجروح شد و پس از دو سال تحمل درد و سختی ها در دی ماه سال ۹۸ به یاران شهیدش پیوست.... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
ڪــوفہ بس ڪارند ڪاری بہ جز ندارند ..😭 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
تشنگی امانش را بریده بود از خط بر می گشت... بود به سنگر که رسید را گفتند آب را سمتش گرفتم و گفتم: بنوش به یاد لب های تشنه حسین علیه السلام... لیوان را از دستانم گرفت و به دم سنگر رفت منتظر رفیق اش بود که او هم بیاید سوت خمپاره ایی آمد گرد و خاک شد چشمانم را که باز کردم او را غرق در خون یافتم ،سیرآبِ سیرآب... الهی أنت أنت و أنا أنا: تو تویی و من، منم ببخش... ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
مداحی آنلاین - به تو از دور سلام - پویانفر.mp3
2.01M
🎧 🎧 🔳 🌴به تو از دور سلام 🌴به سلیمان جهان از طرف مور سلام 🎤 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مز
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره آخرین تصاویر زیبا و به یاد ماندنی که از برادر در ذهن دارم مربوط می شود به سال 60 حدود ساعت 1:30 دقیقه عصر یک روز پاییزی . زمانی که ایشان در دبیرستان شرف اردکان مشغول تحصیل بودند و آن روز به عللی از جمله ایام امتحانات در روستا حضور داشتند و به اتفاق هم در حال توزیع کود حیوانی با فرغون بین درختان باغ منتهی به خیابان اصلی کشتخوان بودیم . با توجه به فرا رسیدن ساعت کلاس در حال خداحافظی بودم که شلواری که از اردکان برایم خریده بود به من هدیه کرد. شلوار را همانجا پوشیدم. شیک و اندازه لحظه خداحافظی کتابهایم را زیر بغل زدم و برای لحظاتی چشم در چشم هم دوختیم. به سوی مدرسه به راه افتادم هر چند لحظه نگاهی به عقب می کردم و ایشان همچنان ایستاده بود و مرا با آن شلوار برانداز می کرد. می گویند وقتی شخصی برادرش را از دست می دهد پشتش می شکند. من آنروزها 13 سال بیستر نداشتم و..... ولی سالها پس از آزادی از اسارت صدای شکستن استخوانهایم را شنیدم . سی سال پس از شهادت برادر ، بارها نبودش را احساس کردم و شبی فوق العاده برایش اشک ریختم. آری . دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 12 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 🌸🍃 90 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
🔴 تــو همان داغـــــی هستی که تا زنــــده ایم در دلمان باقیست... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
روضه ی ناگفتہ ی حال ربابم بعد تـــو ... نیمہ ی پنهان من هستے پس از این عشق من.. 😔 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
●پیش از سال 93 که مجید به کربلا سفر کرد پسر خیلی شری بود. همیشه چاقو در جیبش بود. خالکوبی داشت. خیلی قلدر بود و همه کوچکترها باید به حرفش گوش می دادند. اما بعد از سفر کربلا تغییر کرد. شاید اهل نماز نبود اما شهادت روزی اش شد چون به بچه یتیم رسیدگی می کرد و دست فقرا را می گرفت و به پدر و مادر خیلی احترام می گذاشت. . ●زمانی آمد و اصرار کرد می خواهد برود آلمان و کار کند. تصور می کرد اگر بگوید سوریه ما اجازه نمی دهیم و اگر بگوید آلمان ما مشکلی نداریم. من خیلی مخالفت کردم و گفتم نباید آلمان برود. مدتی بود شب ها خیلی دیر می آمد. شرایطش به گونه ای بود که حتی تصور می کردیم با دختری دوست شده و دیر می آید یا با رفقایش جایی می رود. اما بعدها فهمیدیم که برای آموزشی اعزام به سوریه می رفته است . ● قبل از شروع عملیات، نیروها را جمع کردم و گفتم که چگونه عمل کنند. پس از اتمام سخنانم، متوجه شدم مجید با یکی دیگر از دوستان در حال کندن یک کانال است. بلند گفتم مجید چند بار گفتم خاکبازی نکن. لباس آستین کوتاه پوشیده بود. گفتم «چرا خالکوبی‌ات مشخصه. چند بار گفتم بپوشون». پاسخ داد «این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود». این آخرین شوخی مجید بود. . فردای همان روز مجید به وسیله موشک کورنت به شهادت رسید وتمام خالکوبی هایش پاک شد... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🎥پخش قسمت دهم ملازمان حرم فصل سوم(همسران) شهید مدافع حرم ارتش ❤️روايتي از عاشقانه هاي ناتمام با اجراي:دکتر فضه سادات حسيني ●پنج شنبه 18:30 ●جمعه 16:30 و‌ ●شنبه 7:30 از شبكه افق سيما j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🏴السلام علیک یا اباعبدالله ‌●کشف یک شهید درمحور فکه با پیراهن مشکی ودرآستانه ماه محرم الحرام ■امروز ۳۰ مرداد ۹۹ j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
✧✦•﷽‌ ✧✦• تحویــل سال بہ وقت محــرم ست حول قلوبنــا بروضــة الحســین (ع) iD ➠ @sangarshohada 🏴
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مز
🇮🇷 قطعاتی از ابیات مورد علاقه شهید احمد حکیمی درج شده در دفترچه خاطرات🌷 تکیه بر بالش زندان زنم در همه عمر ناز ناکس نکشم منت آزادی را نردبان این جهان ماه و من است عاقبت زین نردبان افتادن است ابله است آنکس که بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست نمی گیرد کسی جز غم سراغ خانه مارا به زحمت جغد هم پیدا کند ویرانه ما را از آن شادم که غم پیوسته می آید به بالینم چه سازم گر که غم هم گم کند کاشانه مارا خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است کارم از گریه گذشته بدان می خندم آنجا که تویی رهگذری نیست مرا جز دوری تو غم دگر نیست مرا خواهم که به جانب تو پرواز کنم اما چه کنم بال و پری نیست مرا در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد کس جای در این خانه ویرانه ندارد زبانم را نمی فهمی نگاهم را نمی بینی زاشکم بی خبر ماندی و آهم را نمی فهمی ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🇮🇷 قطعاتی از ابیات مورد علاقه شهید احمد حکیمی درج شده در دفترچه خاطرات🌷 تکیه بر بالش زندان زنم در ه
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠 مهمان مادر آنروزها هنوز روستای ما آب لوله کشی نداشت و اهالی آب آشامیدنی خود را از سرچشمه برداشت می کردند. شب شهادت برادر'''' یکی از اقوام نزدیک ، مادرم را درخواب می بیند که به چشمه آمده و ظرف آبی که همراه داشته را پر از آب می کند. پس از احوالپرسی مختصر ، مادر با عجله ظرف آب را برداشته و بطرف گلزار شهدا حرکت می کند و میگوید. ببخشید من عجله دارم باید بروم امشب مهمان دارم . در طول دوران اسارت بارها خواب ایشان را می دیدیم که او هم قبل از من اسیر شده و حتی یکبار به اتفاق برادر آزاده محمود رفیعی به اردوگاه ما آمدند . لحظه های شیرینی از آن رویا در ذهن دارم . اگر به هنگام تشیع و تدفین ایشان روی ماهش را ندیده بودم شک نمی کردم که ایشان زده است. البته که شهدا زنده اند زیرا قرآن کریم می فرماید شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند خداوند - جل جلاله- از فعل مضارع یرزقون استفاده کرده . یعنی همین الان روزی می خورند . شاید برادر به برادر دلداری می دهد که نترس تو اینجا تنها نیستی '' ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 1 📿 2 📿 3 📿 4 📿 5 📿 6 📿 7 📿 8 📿 9 📿 10 📿 11 📿 12 📿 13 📿 14 📿15 📿 16 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 21 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿 29 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 🌸🍃 91 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
حاج قــاسم..! رفیق خوشبخت ما ! جای خالے ات در مجالس روضه اربـاب، نفس هایمان را تنگ میکند. این ، اولین محرمے ست که مهمان سیدالشهدا هستے . انگار تقدیر این بود که قطره ای از دریای مصیبت حسین(ع) را هنگام دیدن دست بریده علمدارش بچشیم.. و چه تلخ بود این تقدیر! 😔 چه بهای سنگینی پای آن دادیم! خدا صبور کند ما را در مصیبتت .. حقا که همنشینے با حسین بن علے، تنها سزاوار خودت بود و بس! 🌷 j๑ïท➺ @sangarshohada🕊
پای روضه های محرم قد کشیدند و آن‌ها چہ‌ خوب شنیده بودند صدای هل من ناصر حســیــن را... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
●علاقه شدیدی به امام حسین علیه السلام داشت و همیشه می گفت: " دلم می خواد روز محشر مثل اربابم بی سر باشم". در آخر وصیتش هم نوشته بود این شعر را روی قبرم حک کنید. عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است تن بی سر عجب نیست، رود گر در خاک سر سرباز ره عشق به پیکر عجب است ●وقتی بعد از دو سه هفته، در عملیات کربلای 5 پیکرش تفحص شد و برگشت، پیکرش همان طور که آرزو کرده بود، بی سر بود و این شعر زینت بخش سنگ قبر شد. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لطف ارباب به زائرش حکایت خادم امام حسین(ع) و مرد عرب بادیه نشین iD ➠ @sangarshohada🕊🕊