eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس.
113 دنبال‌کننده
11 عکس
0 ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نوکر این خانه در مدار حسین است جان و دلش تحت انحصار حسین است عارف و عالم , بزرگ و کوچک این جمع هر که به هر جا رسیده کار حسین است این که گدا سروری کند به دو عالم کار جدیدیست , ابتکار حسین است نوکری اصلا که اعتبار ندارد چیزی اگر هست اعتبار حسین است ما که نمیخواستیم زنده بمانیم زندگی ما به افتخار حسین است شرح مقامات او بس است همین که خون خدا نام مستعار حسین است هرچه غریب است از نواده ی زهراست هرچه شهید است از تبار حسین است فاطمه قبرش نهان شده که بگوید وعده ی دیدارمان مزار حسین است ........
ما هر چه داریم از تولای حسین است روح دعا رمزش تمنای حسین است عهد الستی بسته ایم و تا قیامت چشمان دل مست تماشای حسین است سرها اگر افتد به پایش جاودان اند هر سر که باشد گرم سودای حسین است به به نمازی که میان قتلگاه است این فخر تنها سهم والای حسین است مرده دلان را عشق او باور نباشد تنها دلِ زنده پذیرای حسین است از نَحنُ وَجهُ الله این باشد مسلّم وجه خدا واللهِ سیمای حسین است در روز محشر که گره بر کار افتد چشم همه بر قد و بالای حسین است او کعبه می باشد همه حُجاج هستیم ما لحظه لحظه بر حسین محتاج هستیم ..........محمد_مبشری.........
وقتی دلم پر می زنه ، این در و اون در می زنه یه سر میاد تا کربلا ، به حرمت سر می زنه اصلاً می دونی دل من ، با اسم تو هوایی شد پر زد و رفت به آسمون ، یه باره کربلایی شد اصلاً می دونی اسم تو ، یه عشقه که خدا داده میون قلب عاشقا ، از روز اول افتاده اصلاً می دونی عشق تو خداییه خداییه تو راه عشق و عاشقی، اول آشناییه دیوونگی که هی میگن ، کار منه کار منه اسم حسین که می برن ، یار منه یار منه دیوونگی که من میگم ، اوج تموم بندگیست من می دونم که خود عقل ، عاشق این دیوونگیست من نمی خواستم از ازل، میون این دنیا بیام با تو که آشنا شدم ، گفتم میام گفتم میام تو اومدی که اومدم ، تو خیلی خوبی من بَدَم هر چی باشه اما آقا ، سنگِ تو به سینه زدم اما یه چند وقته آقا ، دور شدم از مرام تو انگاری توفیق ندارم ، برای ذکر نام تو دلی که مثل دل من ، سیاه بمونه همیشه تا وقتی پاک نشه دیگه ، لایق عشقت نمیشه دیگه میخام با رمز عشق ، دلُ به دریا بزنم تو دنیا جز عشق حسین ، از هر چی هست دل بکَنم من پادشاه عالمم ، چون سائل حسین میشم یا کاشف الکرب میگم و ، امیر عالمینم میشم ذکر اباالفضل و حسین ، گره گشایی می کنه خدا نیست اما این حسین، کار خدایی می کنه ..........محمد_مبشری..........
۹۷ من مناجات و نوای سحری می خواهم از گنه خسته و حال دگری می خواهم دست من خالی اگر چه ، تو کریمی اما از تو لطف و کرم بیشتری می خواهم تا که خاموش کنم آتش سوزان ز گناه آه سردِ دل و چشمانِ تری می خواهم تا که این کوه گناهم همه سوزد یک آن جلوه ی دلبر صاحب نظری می خواهم به گدایان حرم اذن دخولی بدهید بهر اعمالِ بَدم برگ قبولی بدهید قصه ی جرم من و بخشش تو طولانی است قصه ی توبه ی صد باره و بد پیمانی است هر چه تو ساخته ای ، شد ز گناهم ویران از تو آبادی و از من همگی ویرانی است با تو بودن همه خوشبختی و عشق است و کمال بی تو بودن همه سرگشتگی و حیرانی است عاشقانه همه را سوی ضیافت خواندی ذکر یا فاطمه زیبایی این مهمانی است آمدم آمده ام یار مرا دعوت کرد حُرمت ذکر شما بود چنین رحمت کرد دستِ خالی ز پیِ لطف خدا آمده ام به امید کرم و جود و عطا آمده ام صحنه ی رزم و جهاد است ، جهاد با نفس به سِلاحی که بُوَد اشک و بُکا آمده ام منم آن بنده ی آلوده و شرمنده ی تو که پشیمان شده از جرم و خطا آمده ام گر چه نالایقم و غرق گناهم اما به امید حرم کرببلا آمده ام حال، من آمده ام توبه ی جانانه کنم رویِ دل سوی تو ای یارِ کریمانه کنم "من کجا سفره ی احسان ابا عبدالله من کجا نوکر آستان اباعبدالله کاش مانند حبیب بن مظاهر جانم بارها بود به قربان اباعبدالله بهر سوگند به درگاه خداوند کجاست جان بالاتری از جان ابا عبدالله وای از آن بزم شرابی که در آن زینب دید چوب می خورد به دندان ابا عبدالله" اولین باب بهشتِ عرفایی تو حسین بهترین راه رسیدن به خدایی تو حسین هر کسی استفاده کرد التماس دعا ............محمد مبشری................
چقدر تشنگی لحظه افطار خوش است چقدر عرض ادب ساحت دلدار خوش است سحر و نم نم باران و کمی حال دعا اگر آن لحظه شود موعد دیدار خوش است سر لیلی بنویسید سلامت بادا سر مجنون بنویسید روی دار خوش است درد اگر از غم هجران تو باشد بهتر و به درمان نرسد عاشق بیمار خوش است به سلامی به کلامی نفس غمگینی گفتن از خشکی لب های رخ یار خوش است دم افطار چقدر بغض گلو گیر من است اصلا آن لحظه فقط ذکر علمدار خوش است به همان دست علم گیر و همان مشک تهی روز محشر اگر او هست خریدار خوش است به همان خواهر مظلومه که آهش میگفت دیدن اهل حرم بر سر بازار خوش است به تلظی علی اصغر ارباب قسم... روزی کرب و بلا دست علمدار خوش است .........یاسر_مسافر..........
آخر ای کرببلا دیدنت آرزوی ماست روز و شب زیارت کوی تو گفت و گوی ماست گوییا گنبد تو همیشه روبروی ماست خواب ما خیال تو ، جرعه ی تو سبوی ماست کِی شود بوسه زن خاک حریم تو شَویم جان دهیم و تا همیشه ما مقیم تو شَویم خاک تو بوی غم غریبی دلبر ماست سایه ی گلدسته ات همیشه روی سر ماست شور و غوغای حرم قیامت و محشر ماست لحظه لحظه یاد تو ستاره ی باور ماست آخر از فراقت ای کرببلا می میریم همچو نی ناله زنان ز نینوا می میریم محنت اهل سما زمزمه های محنتت مجلس عزا خدا به پا کند ز غربتت همه انبیا پی طواف تو به نوبتت بانویی غم زده از عرش رود زیارتت بس عزیز است برای همگان خاطر تو مادرت هر سحر جمعه شود زائر تو ..........محمد_مبشری..........
امان از بادها... سوزان وزیدند امان از تیغ ها برّان رسیدند ألا یا اهلَ العالم جد من را به روی خاک ها عریان کشیدند ألا یا اهلَ العالم اهل کوفه سرش را با لب عطشان بریدند سواره ده نفر ناپاک زاده به روی آن تن بی جان دویدند جسارت بر تنش کردند اما فقط از رأس او قرآن شنیدند سرش را داده اند و با بهایش نمیدانم چقدری نان خریدند؟! ........محمد_جواد_شیرازی..........
هوا هوای حسینیه ها شب جمعه رسیده این دل من تا خدا شب جمعه شب زیارت مخصوص سیدالشهدا «ع» شب زیارت ارباب ما شب جمعه حوائج همگی مستجاب خواهد شد رواست حاجت دل با دعا شب جمعه "حسین" گفتم و در بین روضه می شنوم صدای مادر سادات را شب جمعه خدا کند که همین روزها حرم باشم خدا کند برسم کربلا شب جمعه حرم بیایم و بر سینه مُهر غم بزنم کنار مرقد شش گوشه از تو دم بزنم
شبهای جمعه نیمه شبها تا سپیده بر روی اسرارش خدا پرده کشیده از راه می آید زنی قامت خمیده لب میگذارد روی حلقوم بریده فریادهای یا بنی پا بگیرد حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد جایی برای بوسه ی مادر ندارد گیسوی خود را ریخته روی گلویش مادر بود اینگونه شکل گفتگویش گوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ دیدم خودم در عصر عاشورا بنی افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم از تشنگی لبهای عطشانت به هم خورد ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد آیه آیه نذر قرآنت به هم خورد راه تو را در گودی گودال بستند بر پیکر تو نیزه ها را می شکستند .........قاسم_نعمتی..........
به عشق خون خدا مبتلا شدن عشق است به راه عشق و جنون آشنا شدن عشق است چه می شود که شوم عبد خوب مولایم ز قید و بند معاصی رها شدن عشق است رضای حضرت حق در رضای ارباب است ز دست ما دل مولا رضا شدن عشق است مدال نوکری دوست روی سینه ی ماست تصدق نظرش با بها شدن عشق است شه و گدا چو به بزم حسین یکسانند به بزم یوسف زهرا گدا شدن عشق است صدای هر تپش قلب من حسین جان است برای غربت او بی نوا شدن عشق است به لطف مادرتان سینه زن شدم آقا میانه بزم شما مبتلا شدن عشق است ز هیئت تو وزد بوی جنت الاعلی اسیر گریه ی این روضه ها شدن عشق است لباس مشکی کعبه نشان از این دارد که تا ابد ز غمش در عزا شدن عشق است شنیده ام که سرت را ز تن جدا کردند به راه رهبر دین سر جدا شدن عشق است به زیر سم ستوران اگر تنت افتاد برای خاطر تو زیر پا شدن عشق است تمام آبرویم را ز نوکری دارم برای دلبر زهرا فدا شدن عشق است زیارت تو شده خواب هر شبم آقا مسافر حرم کربلا شدن عشق است .......محمد_مبشری.........
۳ ۱۴۴۰ رفتی و مانده ام ، با خیمه ای ز آه نامحرمان و من ، بی یار و بی پناه طفلان به ناله ها ، اطراف خیمه گاه بر سر زنان رَوَم ، رو سوی قتلگاه تا ناله ها کنم ، من در برت حسین از خیمه ها شده ، غارت هر آن چه هست رفته به پیش چشم ، هستی من ز دست از یک طرف دلم ، از غربتت شکست از یک طرف عدو ، بر سینه ات نشست تا که جدا کند ، از تن سرت حسین دل خسته زائرِ ، خونِ تن توام سیر از وجود خود ، با دیدن توام در هر طرف پیِ ، پیراهن توام مشتاق لحظه ی ، بوسیدن توام بوسه به خون زنم ، بد حنجرت حسین شویم تن تو را ، با اشک دیده ام بنگر چو مادر ، قامت خمیده ام بار غم تو را ، بر دل کشیده ام جان داده ام که تا ، مقتل رسیده ام تا که کنم طواف ، بر پیکرت حسین داغ دلم کجا ، اشک بصر بَرَد شاید که شعله را ، خونِ جگر بَرَد غم را ز خیمه ای ، بس شعله ور بَرَد دشمن ز ره رسد ، معجر ز سر بَرَد بنگر چه بی پناه ، شد خواهرت حسین دشمن به گرد تو ، اِستاده صف به صف رأست بریده با ، بغض شه نجف با سنگ و چوب و تیر ، جسم تو شد هدف هر قطعه از تنت ، افتاده یک طرف نالان به نعش تو ، شد مادرت حسین تقدیم به روح پر فتوح استاد عزیزم حاج علی آهی و همه ی پیر غلامان امام حسین علیه السلام