۵. آموزش فلسفه، درس سه.mp3
27.67M
۵. آموزش فلسفه بر اساس کتاب آیتالله مصباح،
دوره جدید (۱۴۰۰)
درس سوم
تدریس: سربخشی
@sarbakhshi
۵. نهایه، مرحله اولی، فصل دوم (converted).mp3
16.45M
۵. نهایه الحکمه، مرحله اول، فصل دو
دوره جدید (۱۴۰۰)
تقریر کتاب، بدون نقد
تدریس: سربخشی
@sarbakhshi
هدایت شده از محمد فنایی اشکوری
معنای سخن آیت الله حسن زاده چیست؟
نقل شده است که از حضرت استاد آیت الله حسن زاده آملی رضوان الله تعالی علیه پرسیدند: بعد از شما به چه کسی مراجعه کنیم؟ گفتند: خودم! گفتند: حالت جسمانی شما که از بین می رود؟ گفتند: خودم!
منظور ایشان چیست و این سخن به چه معناست؟
پاسخ
می دانیم که بنام عرفان و تصوف جریان ها و گروه های مختلف با عقاید و رفتارهای گوناگون در طول تاریخ الی یومنا هذا شکل گرفته است. یکی از پدیده های مرتبط با این ماجرا داستان قطبیت و مرید و مرادی است که در گروه های دراویش شاهد هستیم. این موضوع البته غیر از بحث لزوم استاد در عرفان است و نباید با آن خلط شود. قطب دراویش فقط استاد و مربی نیست و یا اصلا استاد و مربی نیست. شأن و شئونی دیگر برای خود قائل است.
باید توجه داشت که بنام عرفان انواع سوء استفاده ها و عوام فریبی ها صورت می گیرد و افراد جاه طلب و تشنه دنیا گاه از این طریق و با سوء استفاده از این امر مقدس بدنبال نام و نان و اهوای خود می روند و قومی را گمراه می کنند.
در بسیاری از مواردی افراد جاه طلب با انتساب خود به بزرگان متوفی و ادعای تقرب به آنها و شاگردی در محضرشان و داشتن ارتباط خاص با آن بزرگان و داشتن اجازه مخصوصی از آنها برای خود کسب جایگاه می کنند و بدنبال آن برای خود دکان و دستگاه راه می اندازند و با بهره گیری از قدرت "استخرار" جمعی را زیر علم خود گردمی آورند تا از این نمد کلاهی نصیبشان شود.
بزرگان راستین عرفان چه در گذشته و چه در زمان ما هرگز برای خود تشکیلات و دم و دستگاه نساختند و در پی جلب توجه دیگران به خود نبودند و شأنشان اجل از این است که بخواهند از این طریق برای خود جایگاهی دنیوی جستجو کنند. آنها از دنیا و جاذبه های آن همچون شهرت و ثروت گریزان بوده اند.
بزرگانی مانند آیت الله بهجت و آیت الله بهاء الدینی و علامه طباطبائی قدس الله اسرارهم و بسیاری از شاگردان بی واسطه و باواسطه شان ازاین گروهند. آنها نه مدعی کشف و کرامت و شفا دادن و انجام اعمال خارق العاده بوده اند، نه دوست داشته اند به این امور شناخته شوند، گرچه برخی از آن بزرگان برخوردار از جایگاه های بلند معنوی بوده اند.
آنچه این بزرگان به آن اهتمام داشته اند اولا خودسازی و تربیت نفس در علم و عمل و ثانیا تعلیم معارف و تربیت مستعدان بوده است.
علامه حسن زاده با بصیرت و فراستی که حاصل ایمان است می خواهد راه را بر هرگونه سوء استفادۀ افراد از طریق ادعای انتساب به ایشان ببندد. او با این بیان می خواهد پیشگیری کند از اینکه فردا کسی مدعی شود که جانشین علامه حسن زاده است و از این طریق برای خود کسب اعتبار کند و جمعیتی را بدنبال خود راه اندازد.
علامه شاگردان بزرگ و شایسته ای دارد که هر یک استادان بزرگ حکمت و عرفان هستند و علاقمندان به معارف معنوی و تربیت اخلاقی از محضرشان فیض می برند، استادانی که ماموریت و رسالت خود را در تعلیم و تربیت می دانند و شأن و جایگاه دیگری برای خود قایل نیستند. معرف این اساتید معرفت و تربیتی است که از اساتیدی همچون آیت الله حسن زاده فراگرفته اند، نه چیز دیگر.
اما نکتۀ دیگری هم از این بیان می توان استفاده کرد و آن اینکه اولیای خدا با مرگ ارتباطشان با دنیا قطع نمی شود. هستند کسانی که حتی پس از مرگ قادر بر تصرف در نفوس و دستگیری از مستعدان هستند و می توان از روح آنها برای سیر در مسیر کمال مستفیض شد. والله العالم
@dreshkevari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظر علامه حسن زاده رحمت الله علیه درباره جناب آقای صمدی آملی حفظه الله.
@sarbakhshi
هدایت شده از محمد فنایی اشکوری
برنامه ترور علامه حسن زاده!
محمود اسعدی، دبیر همایش چهره های ماندگار در یادداشتی در خبرآنلاین نوشت:
🔸خاطره اول:
دکتر گلشنی رییس وقت پژوهشگاه علوم انسانی از من خواست حق التالیف کتاب استاد را تحویل دهم وقتی با چند همراه خدمت ایشان رسیدم ابتدا پاکت پول را تقدیم کردم و توضیح دادم ایشان پذیرفت گوشه ای گذاشت و به گفتگو مشغول شدیم تا ظهر شد و هنگام نماز و ناهار.. ناگاه علامه پاکت حاوی حق التایف کتابشان را آوردند و به بهانه ناهار پول ها را بین گروه تصویربرداری تقسیم کردند. سپس گفتند: چون سخت است برای من ناهار تهیه کنم خودتان زحمتش را بکشید! در حالی که مبلغ بسیار بیشتر بود..
🔹خاطره دوم:
گرچه رقت انگیز اما شایسته تامل است. گفتند: تو آمده ای زندگی مرا تصویر کنی، اما من یاد دو نفری افتادم که چندی پیش پیاده از ۱۲۰۰ کیلومتر دورتر به قصد کشتن من به قم آمده بودند! وقتی تعجب مرا دید زمزمه کرد: بله به قصد قربت! بالای پشت بام دستگیرشان می کنند.
با خود گفتم چرا باید نقشه قتل مرا بکشند؟ خواستم آنها را ببینم .. آوردنشان.. پرسیدم آقاجان! شما به چه جرمی می خواستید مرا بکشید؟ دو جوان بودند با چهره های معصوم .. با کمال سادگی و صداقت گفتند نوشته شما در باب معاد جسمانی قتل شما را واجب می کند! ما هم به قصد قرب الهی می خواستیم چنین کنیم…نمی دانستم چهبگویم؟ چهره علامه غرق نور بود انگار هنوز داشت برای آنها دعا می کرد .. خدایش بیامرزاد.
متشرعانی! بودند که ظاهرا از مشهد برای انجام تکلیف شرعی آمده بودند! ریشه فکری قضیه را خودتان پیدا کنید!
asriran.com
@MyAsriran
با عرض سلام. مطمئن هستم که بسیاری از دوستان و شاگردان جناب آقای دکتر فتحی در کانال حضور دارند. همانگونه که عزیزان میدانند استاد عزیزمان کرونا گرفته و هم اکنون در بیمارستان امیرالمومنین علیه السلام (طبقه چهار، بخش مردان) بیشتری میباشند. ظاهرا خطر شدید رفع شده، اما ایشان همچنان دچار تنگی نفس زیاد میباشند. از سروران گرامی انتظار میره در دعاهای خود این استاد گرامی رو یاد کنند و اگر برای شان امکان داشته باشه، برای ملاقات هم اقدام کنند که در کسب روحیه برای مبارزه با این ویروس ضروری و بسیار موثر است.
۶. آموزش فلسفه، درس چهار.mp3
22M
۶. آموزش فلسفه بر اساس کتاب آیتالله مصباح،
دوره جدید (۱۴۰۰)
درس چهارم
تدریس: سربخشی
@sarbakhshi
۶. نهایه، مرحله اولی، فصل دو (converted).mp3
30.67M
۶. نهایه الحکمه، مرحله اول، فصل دو
دوره جدید (۱۴۰۰)
تقریر کتاب، بدون نقد
تدریس: سربخشی
@sarbakhshi
۵۹. نهایه، مرحله شش، فصل چهار(1).mp3
29.03M
۵۹. نهایة الحکمة، مرحله شش، فصل چهارم
تدریس: سربخشی
تقریر کتاب همراه با نقد
#نهایه_الحکمه
#سربخشی
@sarbakhshi
۶۰. نهایه، مرحله شش، فصل پنج(1).mp3
37.43M
۶۰. نهایة الحکمة، مرحله شش، فصل پنجم
تدریس: سربخشی
تقریر کتاب همراه با نقد
#نهایه_الحکمه
#سربخشی
@sarbakhshi
آخرین اظهار نظر مرحوم علامه حسن زاده آملی درباره شاگردشان استاد صمدی آملی در تقریظ بر کتاب شرح قصیده ینبوع الحیات به تاریخ
٣٠/١١/١٣٩۵
قابل توجه عزیزانی که میگویند نظر علامه پس از سال ۱۳۹۱ در مورد ایشان عوض شده بود!
@sarbakhshi
هدایت شده از محمد فنایی اشکوری
آیا نماز و روزۀ استیجاری نامعقول است؟
فلسفۀ نماز و روزۀ استیجاری چیست؟ چه معنا دارد که با نمازخواندن فرزند، تکلیف پدر ادا شود. این مانند آن است که زید درس بخواند، اما مدرک تحصیلی را به عمر بدهند. یکی از آقایان با این بیانات نماز و روزه استیجاری را به تمسخر گرفته و آن را برداشتی نادرست از دین می داند؟ پاسخ شما چیست؟
پاسخ
اولا اگر قرار بر نقد نظر فقها و عالمان دین است، تمسخر چه معنا دارد؟ استهزاء کاری غیر اخلاقی است و با آن چیزی اثبات نمی شود. اگر استدلال معتبر برای ادعایشان دارند آن استدلال را بیان کنند. متأسفانه خشم و نفرت و هیجان مانع فهم و داوری درست می شود. ما اگر به هر دلیلی از کسانی عصبانی باشیم به سختی می توانیم دربارۀ آنها و افکارشان داوری درستی داشته باشیم. براستی کنار نهادن حب و بغض در مقام فهم و داوری از مصادیق جهاد اکبر است.
ثانیا حوزۀ دین حوزه اسرار و رموز است. اگر قرار بر این باشد که هر چیزی را که با درک عرفی و عادی ما قابل فهم نباشد به سخره بگیریم، بسیاری از احکام مسلم دینی را می توان از روی جهل استهزاء کرد. اصل نماز، روزه، حج، اعتکاف و مانند کارهایی نیست که انسان ها در زندگی عادی و عرفی و غیر دینی خود انجام دهند. این گونه اعمال برای کسی که به دین اعتقاد ندارد بی معنا و لغو است. اما نگاه دیندار متفاوت است. او بر اساس عقلانیت، اصل لزوم عبادت و اطاعت را اثبات می کند و دربارۀ شکل و نحوۀ عبادت تابع احکام شریعت و متعبد به آن است. تعبدی که در دیگر احکام شرعی جاری است درباره نماز و روزۀ استیجاری هم جاری است. البته در کنار این نکته حکمت هایی هم هست که برای ما قابل فهم است.
ثالثا این حکم اختصاص به نماز و روزه ندارد. اگر پدری به کسی بدهکار باشد، ورثه موظفند در صورت توان آن دین را ادا کنند. اگر این آقای محترم که نماز و روزه استیجاری را مسخره می کند، از کسی طلبکار باشد و آن شخص از دنیا برود و فرزندان بدهکار بخواهند دین او را به ایشان ادا کنند، آیا ایشان نمی گیرد و آنها را مسخره می کند و به آنها می خندد، یا خوشحال می شود و می گوید عجب قانون خوبیست و چقدر بد می شد اگر با مرگ شخص دین هم از وراث ساقط می شد؟!
رابعا این حکم اهمیت تکلیف را نشان می دهد، که حتی با مرگ هم برخی تکالیف مانند نماز و روزه برداشته نمی شوند. این امر موجب می شود که انسان به تکالیفش بیشتر توجه کند و بیشتر پایبند به آن باشد و نگوید گذشته ها گذشت، بلکه تا زنده است بکوشد تکالیفش را انجام دهد و دیونش را ادا کند.
خامسا هنگامی که شخص بداند تکالیف او با مرگش ساقط نمی شوند بلکه بر عهده فرزندانش قرار می گیرد، از باب عطوفت و دلسوزی به فرزندانش و پیشگیری از به مشقت افتادن آنها می کوشد تکالیف و دیونش را تا زنده است خود ادا کند.
سادسا فرزندان شخص دنباله وجود و ثمرۀ عمر او هستد، چه بُعدی دارد که با اقدام فرزندان شخص تکلیف او ادا شود، چنانکه در دیون مالی این مساله قابل درک است.
سابعا بی شک پدر و مادر برگردن فرزند حق دارند و فرزند مدیون والدین و موظف به احسان به آنها است. این تکلیف چنانکه در زمان حیات والدین جاری است پس از مرگ آنها هم جاری است. فرزندان با اعمال نیک و خیرات و مبرات می توانند بخشی از دین خود به والدینشان را ادا کنند.
ثامنا خداوند ارحم الراحمین است و رحمتش بر غضبش سبقت دارد. خداوند دنبال بهانه برای به جهنم بردن بندگانش نیست، بلکه بدنبال بهانه ای برای عفو و بخشش آنهاست. مقتضای رحمت الهی این است که راه هایی را برای جبران کاستی های بندگانش حتی پس از مرگ آنها باز بدارد تا هرچه بیشتر مشمول لطف و عنایتش قرار گیرند.
تاسعا یکی از حکمت های این گونه احکام مأیوس نشدن از رحمت الهی است. بنده چون خداوند را ارحم الراحمین می داند در هیچ شرایطی از رحمت خدا ناامید نمی شود. اگر بنده در پایان عمر توجه کند که تکالیفی از او فوت شده، گرچه نادم و پیشمان و نگران می شود اما از رحمت خدا ناامید نمی شود و امید می برد که فرزندانش بتوانند بخشی از دیونش را ادا کنند.
عاشرا در کنار آنچه گفتیم باید توجه داشت که لازمۀ نماز و روزه استیجاری و مانند آن این نیست که کسی که برایش نماز استیجاری می خوانند مانند کسی است که خود در حیاتش نمازش را خوانده است. هرگز این دو برابر نیستند و قطعا کسی که نماز نخوانده خسارت عظیم کرده است، اما خداوند از باب رحمتش این باب را به روی بندگان عاصیش گشوده تا بخشی از آن خسارت جبران شود.
به جای استهزاء عامیانه باید کوشید اهمیت این گونه احکام را درک کرد و خداوند را که ابواب رحمتش را از راه های مختلف به روی بندگانش می گشاید سپاس گفت و شاکر بود و دینی را که به این گونه ظرائف توجه دارد تحسین کرد.
http://eitaa.com/dreshkevari