هدایت شده از حمید رسایی
طیب در ۱۱ آبان ۱۳۴۲ با حکم دادگاه نظامی پهلوی اعدام شد.
#شهید_طیب_حاج_رضایی در دادگاه در پاسخ به این سوال که شما از [امام] خمینی برای آشوب در ۱۵ خرداد پول گرفته اید، می گوید: من عکس #رضا_شاه را بر روی بدنم خالکوبی کرده بودم و در سال ۳۲ برای کودتا از شاه پول گرفتم نه از آیت الله خمینی / شهید طیب به امام و نهضت خیانت نکرد و علی رغم فشار ساواک در زندان، اعلام میکرد که من با فرزند زهرا در نمیافتم / طیب با عشق خمینی پاک شد و شهید ... روحش شاد و یادش گرام
🔺کانال حمید رسایی🔻
@rasaee
#آثار_باستانی_ایران
💢ذلیل شدن ایرانی ها
آیا تا به امروز به این سوال #فکر کرده اید که چرا با وجود تعلق داشتن بسیاری از #آثار_باستانی معروف و مشهور دنیا به #تمدن_ایرانی اکثر این ثروتهای ملی ما در موزه های اروپا و آمریکا نگهداری میشوند؟ چرا هیچگاه به ایران #عودت داده نشدند؟
✅در زمان قاجار #فرانسوی_ها با ایران قرارداد کاوش باستانی داشتند و هر آنچه که بعنوان #آثار_تاریخی پیدا میکردند به موزه های فرانسه میفرستادند.
اما با آغاز سلطنت پهلوی در بین سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۳۱ امتیاز #کاوش_آثار_باستانی طی قراردادی به آمریکایی ها واگذارد شد.
آرتور اپهام پوپ، یکی از باستان شناسان #مشهوری بود که بسیاری از آثار تاریخی ایرانیان را به کلکسیون دارهای خارجی میفروخت و از کشور خارج میکرد، با این وجود #رضا_شاه در سال ۱۹۳۱ از او و در سال ۱۹۳۵ از همسر وی با اعطای مدال تقدیر کرد.
✅در سال 1935 پس از خروج اولین محموله از اشیای مکشوفه در #تخت_جمشید سفیر آمریکا در ایران گفت:
《تعداد زیادی #کامیون نیاز بود تا آثار باستانی متعلق به موسسه ی شرق شناسی از تخت جمشید برای انتقال به آمریکا، به بوشهر فرستاده شود.》
اروپایی ها و بعدتر آمریکایی ها به بهانه کاوش باستانی، و اینکه شما ایرانی ها توان حفظ آثار خودتان را ندارید، ثروت ملی ما را در دوره همین شاهان #پهلوی به تاراج بردند و حتی در زمان پهلوی نیز هیچ گاه حاضر نشدند ثروت های ملی تاریخی ایرانیان را به آنها پس دهند، البته قراردادهای کاوشگری با آمریکا از ترفندهای سلسله پهلوی برای حفظ رابطه با این کشور بود.
جالبتر اینکه استدلال حکومت ایران این بود که ما در ایران توان فنی، علمی و سخت افزاری(موزه) نگهداری این اشیا گرانبها را نداریم. ابتدا شاید سخن درستی باشد. اما هیچ گاه حاضر نشدند به ایرانیان آموزش دهند تا خودشان نگه دارنده آثار باستانی خودشان باشند. بعدتر در دوره پهلوی دوم هم که موزه گسترش یافت کماکان اشیا اصلی را به ایران پس ندادند.
دکتر محمد قلی مجد در کتاب #تاراج_بزرگ با بهره گیری از اسناد وزارت خارج آمریکا این #خیانت بزرگ را یک به یک و کاملا مستند مورد بررسی قرار داده است.
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/Politicalhistory
بخوانیم و بیندیشیم و عبرت بگیریم .....
چنین آورده اند که ؛
تا زمانیکه رضاخان بود و رضاشاه نشده بود در کوشش برای جذب علماء سنگ تمام گذاشت ، در عاشوراء ، پیشاپیش دسته های سینه زنیِ قزّاقها با پای برهنه به راه افتاده به سر و کله اش کاه و گِل میریخت ، و در شام غریبان ، شمع گچی به دست گرفته به نوحه خوانی میپرداخت.(١)
عبدالله مستوفی مینویسد ؛
به تكيۀ تركها رفتم دسته جات مختلف با شمعهاى گچى كه در دست داشتند نوحۀ شام غريبان خوانده میرفتند. يك مرتبه متوجه شدم كه دسته ای كه لباس خاكى قزّاقى بر تن دارند ، وارد تكيه شدند همينكه جلوتر آمدند ديدم سردار سپه در پيش و عدۀ پنجاه شصت نفرى از افسران قزّاقخانه هستند كه سرلشكر امان الله جهانبانى و سرلشكر عبدالله خان امير طهماسبى ، با بازو بندهاى مشكى و سر برهنه هر يك ، يك شمع گچى دست گرفته ، افتان و خيزان نوحه خوانده و از مجلس خارج شدند. وزير جنگ و شام غريبان؟!!! آنهم با سر و پاى برهنه؟!!!(۲)
عين السلطنه مینویسد ؛
رضاشاه ، اول خيلى تظاهر میكرد ، جلوى دسته سينه زن می افتاد. خودم ديدم شب عاشوراء ، شمع به دست گرفته با تمام افسرها مسجد به مسجد میرفت ، شب غريب میگرفت ، امير لشكرها مثل خدايارخان ، جان محمدخان ، عبدالله خان و غيره نوحه میخواندند ، مثل ابر بهار گريه میكردند ، جلوى آنها سردار سپه حركت میكرد با سر و پاى برهنه. یک نفر هم که در دامن خود کاه داشت به طور پراکنده بر سر دیگران کاه می پاشید.(۳)
قزّاقها وقتی شور میگرفتند فریاد میزدند
اگر در کربلا قزّاق بودی
حسین بی یاور و تنها نبودی
اما در مقابل ، در تکیه گیلانی ها که دوستدار نهضت کوچک خان و متنفّر از قزّاقها بودند ، فریاد میزدند
اگر در كربلا قزاق بودی
عبا و كفش از حسين ربودی
كه بعدها اين بيت در جريان كشف حجاب به شكل زير هم خوانده شد
اگر در كربلا قزّاق بودى
حجاب از سرِ زينب ربودی
البته در مورد این بیت که
اگر در كربلا قزاق بودى ..... مرحوم سید محمد کمره ای هم با توجه به تعدّی و ظلم قزّاقها به مردم گفته بود اگر بودند ، شب عاشورا را به إمام مهلت نمیدادند و همان شب كار را تمام كرده بودند.(۴)
یک بار يكى از اين دسته جات ، طفلان مسلم درست كرده بودند يك مَردک نتراشيده نخراشيده هم زره و كلاه خود نموده ، حارث شده بود ، چوبی به دست گرفته طفلان مسلم را چوب میزد. يك مرتبه رضاخان سردار سپه از تخت به زير آمد و به سمت حارث رفت. حارث به گمان اينكه جايزه خواهد گرفت و رضاخان از اين چوبكارى خوشش آمده ، بنا كرد شديدتر زدن ، كه سردار سپه رسيد طناب اطفال را از دست حارث گرفته و بچه ها را آزاد نموده بنا كرد حارث را چوب زدن. صداى زنها از هر طرف بلند شد قربانِ دستت برويم ، قربان چوب زدنت برويم. پس از چوبكارى رفت و دوباره به جاى خود جلوس كرد.(۵)
رضاخان با این اعمال ، موفق به جذب علماء شد ، بطوریکه از بين علماء تلگرافهائی از نقاط مختلف ارسال و آرزو میكردند خداوند عمر ابد مدت رضاخان را به حكومت إمام زمان متصل كند.!!!
به نوشته عبدالله مستوفی ، علماء نجف برای او از خزانۀ اشياء نفيسۀ نجف ، يك تمثال خيالى أميرالمؤمنين را فرستادند و او به این مناسبت به وزارت معارف دستور داد جشن بگیرند.(۶)
برخی روزنامه نگاران هم اين مرحمت عظمى را بر اثر استدعاء كافۀ مراجع تقليد نجف از آستان شاه ولايت دانسته و قبول اين استدعاء را از طرف شاه ولايت ، يكى از الطاف آن بزرگوار نسبت به رئيس الوزراء ، وانمود كردند. سردار سپه هم روز جمعه به استقبال اين تمثال تا عبدالعظيم رفت ، و با تمثال كه بسينۀ خود زده بود جشن مفصلى برپا کرد و موضوعِ تبريك عمومى واقع گرديد. از همه مضحك تر ، دعوت و حضور سفير تركيه و سفير افغان در این جشن بود.(۷)
اما این حرکاتِ رضاخان ، موقّتی و تا سنه ۱۳۰۴ بود. به محض اینکه از نردبان قدرت بالا رفت و رضاشاه شد ، دیگر نیازی بدان کارها نداشت. چون اکنون ، قزاق و نظمیه داشت ، در نتیجه ۱۸۰ درجه چرخید و محدوديتهاى سختى براى عزادارى روز عاشوراء وضع كرد. حتّی برای اینکه مردم را از روزه گرفتن بازدارند ، مستوفی مینویسد عمدا توپِ افطار و سحری را پس و پیش کرده ، توپ افطار را نيم ساعت بعد از مغرب و توپِ سحر را يكى دو ساعت جلوتر از طلوع فجر ، مىانداختند تا مردم را كه ساعت نداشتند به واسطۀ درازى ساعات روزه ، از روزه دارى برىء میكردند.(۸)
----------
١) روزنامه خاطرات عين السلطنه ۸ / ۱۶.
۲) شرح زندگانی من ۳ / ۴۶۱.
۳) روزنامه خاطرات عين السلطنه ۸ / ۶۵۰۶.
۴) روزنامه خاطرات سيد محمد كمره ای ۲ / ۱۱۴۷.
۵) روزنامه خاطرات سيد محمد كمره ای ۸ / ۶۵۰۲.
۶) شرح زندگانی من ۳ / ۶۱۳.
۷) عبدالله مستوفی ۳ / ۶۱۴.
۸) عبدالله مستوفی ۳ / ۲۷۲.
#محرم
#رضا_شاه
#عبرت
🚫@bahaiyat🚫