eitaa logo
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
1.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
635 ویدیو
55 فایل
طلبه ها انسان هایی هستند ، مثل سایر خلائق ؛ اما با زندگیِ نسبتا ساده تر . . . و البته ! هیجان انگیز تر ✨ یه چایی در خدمت باشیم ☕ حاویِ : منبر های دو دقیقه ای نگارخانهٔ من (یه مشت عکس) : @negar_khane_man حجرهٔ من (راه ارتباط + اصلِ مطالب) : @hajehabib
مشاهده در ایتا
دانلود
سنِ انسان به سال هایی که از عمرش میگذره نیست ، به مقدار نزدیک شدن به کمالش است. ممکنه در ده سال ، یک سال بزرگ بشی و ممکنه تو یک سال ده سال بزرگ بشی اصلِش به کمال رسیدنه ، نه به کهول رسیدن! این جمله ی خفن یادتان باشد!
لا تشعر قلبک الهمّش علی مافات فیشغلک عن الاستعداد عمّا هواتٍ غصه های گذشته را بر قلب خود باز نکن، زیرا تو را از آینده و آماده شدن برای زندگی نو مشغول می سازد. -امیرالمومنین‌علی‌؏ غرر الحکم، صفحه 321
از چهل کیلومتری افغانستان به شما پیام میدهم .... ادامه دارد ...
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
پنج و رب رسیدیم زاهدان. شهری که انتظار داشتم اصن شبیه ایران نباشد و شباهت به هند و پاکستان و ... داش
بعد از ورود به زابل ، دنبال حوزه ی علمیه اش می‌گشتیم. با دو تا سوال به مدرسه ی علمیه ی امام صادق علیه السلام رسیدیم. مدرسه ای جذاب ، با طلبه هایی اهل حال !. اندکی بیهوش افتادیم زمین و بعد از اینکه جان گرفتیم ، راهی نماز جمعه شدیم. بگذارید اول کاری راستش را بگویم : مردم سیستان و بلوچستان را برای ما مردمی خشک و عبوس و اینجور چیزا تعریف کرده اند. ولی به جان خودم اصلا همچین چیزی نیست! شخصیتشان افرادی آرام و جان گرم اند. مهربان و سخاوتمند.! نماز جمعه ای گرم داشتند، با امام جمعه ای بصیر و شجاع! آن چنان عبدالحمید را کوبید که من هر لحظه منتظر شهادت بودم و آماده ی حمله ی انتحاری!. کاش بقیه ی امام جمعه ها شجاعت و مردم‌داری را از ایشان یاد می‌گرفتند. بعد از نماز جمعه ، از آنجایی که تشنگی داشت جانم را سرقت می‌کرد، از یه سوپری آب معدنی کوچولویی گرفتیم و در حوزه مثلِ زندان آزاد شده ها شروع کردم خوردن. جان تازه ای گرفتیم و منتظر بودیم که راهی مناطقِ تبلیغی شویم ... .
امشب طبق روایاتی شب قدره. قراره تقدیرات یک سالمون رو ببندن! پس دعا کنید و دعا کنید و دعا کنید ... منو هم فراموش نکنید منم ان شاء الله فراموشتان نمیکنم🌺
هدایت شده از ˼مجــیب|ᴍᴏᴊɪʙ⸀
enc_16509773386886684709656.mp3
3.84M
بِعَلــےٍ ؛ منو از خودم بگیر پاکم کن . . بِعَلــےٍ ‌؛ بعدِ مرگم تو نَـجَـف خاڪم کن :)! |
حضرت فاطمه زهرا«س» نمی‌گذاشت هیچکس از اهل بیت در شب قدر بخوابد! و از روز قبل آنان را برای شب قدر مهیا می کرد و می‌فرمود: [هر کس از خیر شب قدر محروم شود محروم واقعی اسـت.]
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
بعد از ورود به زابل ، دنبال حوزه ی علمیه اش می‌گشتیم. با دو تا سوال به مدرسه ی علمیه ی امام صادق علی
سر یک ناهماهنگی کوچیک روز اولمان به بطالت گذشت و توفیق اعزام نداشتیم ... . در عوضش فرصت بود که با سیستانی ها و زابلی های مذهبی بیشتر معاشرت داشته باشیم ، و ایضا الخیر فی ما وقع ... . مردم سیستان وجدانا انسان های شریف و سخاوتمندی اند. اگر چ وضعیت مالی زیاد خوبی شاید نداشته باشند ، اما به میهمان هایشان خوب میرسند!! شب بود و نزدیک به یک کیلو مرغ سرخ کرده به عنوان قبل از سحر ، برای ما چهار نفر آوردند. دمشان گرم ، هنگام سحر هم چند تکه ی با عظمت دیگر ... .( شرمنده که از خوراکی های اینجا بیشتر حرف میزنم ، اهلِ دل ایم...شما بخوانید اهل شکم). فردای آن روز چند رفیق دیگرمان آمدند. و متاسفانه باز هم نشد توفیق. تبلیغ پیدا کنیم ... . و مَنی که افسرده ، یک گوشه کز کرده بودم ... . محمد گفت: نترس! اولین جایی که پیدا بشه تو رو می‌فرستم. و منم کمی آرام شدم.
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
__
با وضو آمد به قصد لیلة الفرقت علی ! ابن ملجم در شب احیا چه قرآنی گشود
لَو احَبَنی جَبَلٌ لتَهافَتْ اگر محبت من در قلب کوه نفوذ میکرد از هم میپاشید! امیر المومنین علیه السلام
هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم می‌گویم اولش که همین حرف آخر است خیری اگر رسیده به ما لطف مادر است (ترجیحا با حال مناسب خوانده شود) سلام بر حیدر مظلوم . . . ._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._. همان لحظه‌ای که خاک دستانم را به روی قبر خاکی تو تکان دادم، همان لحظاتی که بچه ها را به خانه می‌بردم و خودم را کنار تو جا می‌گذاشتم، قدم های کوچک برمی‌داشتم و گاهی به عقب نگاه میکردم، همان لحظه‌هایی که علت رو گرفتن ها و دست بر دیوار گرفتن هایت را فهمیدم، جان دادم؛ علی سال‌هاست که جان داده است. فاطمه جان! بدون تو علی بودن سخت است، خیلی سخت؛ آنقدر که یک شَبه پیر شدم، این محاسن سفید سی‌سال است که با من است؛ من این‌ها را در غم دوری تو سفید کرده‌ام. شاید بهتر است سختی‌های مرا از دل چاه بپرسی ! در نبود تو رفاقت ما قدیمی شده . . . مردم که می‌گویند سی‌سال، اما خدا می‌داند برای من چگونه گذشت؛ ثانیه های فراق سال‌ها می‌گذرد و من عمری‌ست مرده‌ام. این بار که به مسجد می آمدم لحظه شماری میکردم، این‌بار تو به دنبال من نبودی، من به شوق پروازِ به سوی تو قدم برمی‌داشتم. مرغابی ها هم که آمده‌اند و دامن‌گیر من شدند، چشمانِ مشتاق مرا که دیدند، رهایم کردند. در سجده بودم که مژده دیدارت به من رسید، به خدای علی قسم ! بعد عمری مرگ، حیات تازه گرفتم؛ از شوق وصال تو، کعبه دوباره شکاف برداشت. شوق وصال شاید ✍️ ۱۹ رمضان ۱۴۴۴، ۲۱ فروردین ۱۴۰۲
آدم حسابی‌ها معمولا آخر قصه مشخص میشن، زود قضاوت نکن!
در دنیا اگر خودت را مهمان حساب کنی و حق تعالی را میزبان،همه غصّه ها میرود. چون هزار غصّه به دل میزبان است که دل میهمان از یکی از آنها خبر ندارد. هزار غم به دل صاحبخانه است که یکی به دل مهمان راه ندارد. در زندگی خودت را میهمان خدا بدان تا راحت شوی! اگر در میهمانی یک شب بلایی به تو رسید شلوغ نکن و آبـــروی صاحبخـــانه را حفظ کن. [حاج اسماعیل دولابی]
هدایت شده از  علم الحدیث
قبر ابن ملجم ملعون کجاست؟  🛑ورأيت بغربيّ جبّانة الكوفة موضعا مسودا شديد السواد في بسيط أبيض فأخبرت انّه قبر الشقيّ ابن ملجم، وان أهل الكوفة يأتون في كلّ سنة بالحطب الكثير فيوقدون النار على موضع قبره سبعة أيّام 🔰 ابن بطوطة نقل میکند: هنگامی که به کوفه مسافرت کردم، در غربی جبانه کوفه، در زمینی سرتاسر سفید، زمینی بسیار سیاه دیدم و از روی کنجکاوی علت آن را پرسیدم، و چون به تحقیق مشغول شدم مردم آن دیار گفتند: اینجا قبر ابن ملجم، قاتل حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، است و عادت اهل کوفه این است که هر سال هیزم زیادی در سر قبر ابن ملجم جمع می کنند و به مدت هفت روز آن ها را در این مکان می سوزانند. 📚:رحله ابن بطوطة ج 2ص55 👇کتاب رحله👇 نام کتابی هست که در اصل سفرنامه ابن بطوطه هست که در اواسط قرن ۸ نوشته شده است نام اصلی نویسنده ابو عبدالله ابن بطوطه است ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
هدایت شده از  علم الحدیث
شدت وحشی‌گری ابن ملجم ملعون 🛑 أَبِی الْفَرَجِ الْجَوْزِیِّ قَالَ قَرَأْتُ بِخَطِّ أَبِی الْوَفَاءِ بْنِ عَقِیلٍ قَالَ: لَمَّا جِی ءَ بِابْنِ مُلْجَمٍ إِلَی الْحَسَنِ- قَالَ لَهُ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُسَارَّکَ بِکَلِمَةٍ فَأَبَی الْحَسَنُ علیه السلام وَ قَالَ إِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَعَضَّ أُذُنِی فَقَالَ ابْنُ مُلْجَمٍ وَ اللَّهِ لَوْ أَمْکَنَنِی مِنْهَا لَأَخَذْتُهَا مِنْ صُمَاخِهِ 🔰هنگامی که ابن ملجم را نزد حسن علیه السلام آوردند ، به آن حضرت گفت : می‌ خواهم در گوش شما چیزی بگویم ، امام حسن علیه السلام خودداری کرد و فرمود : او می‌ خواهد گوشم را به دندان بگیرد ، پس ابن ملجم گفت : به خدا سوگند اگر اجازه می‌ داد گوش او را از بیخ می‌ کندم! 📚: فرحة الغریّ صفحه ۴۶ ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
یاد چیز خاصی میوفتید یا ن؟ پ.ن: در آمریکا مردی امام جماعت را در هنگام سجده با چاقو مورد اصابت قرار داد.
هدایت شده از کانال حسین دارابی
١_ خدا که فقط متعلق به آدمهای خوب نیست خدا خدای آدمهای خلاف‌کار هم هست و فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. فی الواقع اِند چشم پوشی و اِند رفاقت است. رفیق خوب و با مرام همه چیزش را پای رفاقت میگذارد خدا خدای ما آدم بدا هم هست.✋ حسین‌دارابی 👈 عضوشوید @hosein_darabi
هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
خدایا به حق دیدار علی و فاطمه ما رو به مهدیِ فاطمه برسون . . .💔