eitaa logo
سرباز کوچک(کتاب شهید pdf)
651 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.9هزار ویدیو
391 فایل
کتاب شهدای دفاع مقدس pdf به روی دفتر دلم نوشته بود یک شهید برای خاطر خدا شما ادامه ام دهید! مدیر کانال: @sarbazekoochak1 @alimohammadi213 کانال دیگر ما دانشنامه قرآن کریم @Qoranekarim سرباز کوچک در اینستاگرام Instagram.com/sarbazekoochak110
مشاهده در ایتا
دانلود
عباس دوران.mp3
17.16M
✨" نیمه پنهان ماه "💫 #فصل ششم روایتی از زندگی #شهید_عباس_دوران ❣سرباز کوچک 💕 🆔 @sarbazekoochak
╔══════•••• ✿🕊╗ @sarbazekoochak ╚🕊✿ ••••══════╝
عباس دوران به عنوان خلبانی نام‌آور و شجاع، تمام آموخته‌های خود را برای نجات کشور از توطئه دشمنان به‌کار گرفت و در عملیات‌های مختلف در جنگ تحمیلی پیش‌قراول بود. وی برای دفاع از میهن اسلامی و حفظ و حراست آن لحظه‌ای آرام و قرار نداشت تا اینکه سرانجام جان خود را فدای این مرز و بوم کرد. عباس دوران در ۲۰ مهر ۱۳۲۹ خورشیدی در محله سردزک در شیراز دیده به جهان گشود. پدرش محمد ابراهیم و مادرش ایران افراسیابی بودند. او دومین فرزند خانواده ای بود که هفت فرزند پسر و یک دختر داشت. عباس تحصیلات ابتدایی را در دبستان صدرا و در ادامه در دبیرستان سلطانی پشت سر گذاشت تا اینکه در ۱۳۴۸ خورشیدی مدرک دیپلم طبیعی خود را اخذ کرد. عباس دوران در همان زمان یعنی ۱۳۴۸ خورشیدی در مرکز فرماندهی آموزش هوایی شیراز استخدام شد و پس از یک سال به دانشکده خلبانی نیروی هوایی رفت و با پشت سرنهادن دوره مقدماتی پرواز در ایران در ۱۳۵۱ خورشیدی برای تکمیل دوره خلبانی خود عازم آمریکا شد. وی به محض ورود به آمریکا در پایگاه لکلند دوره تکمیلی زبان انگلیسی خود را گذراند. بعد از آن برای آموختن خلبانی به پایگاه کلمبوس در ایالت می سی سی رفت و در آنجا توانست این دوره را با موفقیت سپری کند و پرواز با هواپیماهای بونانزا، تی. سی ۴۱ و تی. سی ۳۷ انجام دهد. البته در همین زمان هنگام تمرین های ورزشی از ناحیه پای چپ مصدوم شد و به مدت ۲ ماه از برنامه پروازی باز ماند اما این مصدومیت آنچنان وقفه ای در کار او ایجاد نکرد و به محض بهبودی آموزش خلبانی خود را ادامه داد و توانست مدرک خلبانی به دست آورد. عباس دوران پس از اینکه مراحل خلبانی را پشت سر گذاشت و نشان خلبانی به دست آورد در ۱۳۵۲ خورشیدی به ایران بازگشت و نخست به عنوان خلبان هواپیمای اف ۴ و با درجه ستوان دومی در پایگاه شکاری تهران انجام وظیفه کرد تا اینکه پس از مدتی به پایگاه سوم شکاری(شهید نوژه همدان) اعزام و در آنجا خدمت کرد. هنگامی که در ۱۳۵۸ خورشیدی تحرکاتی در مرزهای ایران از ناحیه دشمن به خصوص رژیم بعثی به وجود آمد، عباس دوران به عنوان یک خلبان کار آزموده و تیز پرواز از شغل خود دور بود اما خودش را به پایگاه شکاری رساند و در این ارتباط اظهار داشته بود: من با پول این ملت به خارج رفته ام... من آمده ام تا در صورت نیاز از این کشور در مقابل بیگانه دفاع کنم. به همین دلیل هم با تقاضای بازگشت او به خدمت و دفاع از کشور موافقت می شود.(۲) هنگامی که در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ خورشیدی، هواپیماهای نظامی نیروهای بعثی به تعدادی از پایگاه های هوایی و تأسیسات حمله کردند، عباس دوران به عنوان افسر خلبان شکاری و معاونت عملیات ستاد فرماندهی پایگاه سوم شکاری شهید نوژه همدان مشغول به خدمت بود. به همین دلیل هم او در نخستین عملیات نیروی هوایی که ۲ ساعت پس از حمله سراسری عراق به ایران صورت گرفت، شرکت کرد و در آسمان غرب کشور از هواپیماهای خودی پشتیبانی و مراقبت به عمل آورد. او پس از مدتی برای ادامه پروازهای جنگی به پایگاه ششم شکاری بوشهر منتقل شد. عباس دوران در جریان جنگ تحمیلی رشادت های زیادی از خود نشان داد که یکی از مهمترین آنها در هفتم آذر ۱۳۵۹ خورشیدی در عملیات مروارید اتفاق افتاد؛ عملیاتی که از طرف نیروی هوایی و نیروی دریایی طراحی شده بود، آنها از پایگاه هوایی بوشهر بلند شدند و در همان دقایق اولیه پنج فروند ناوچه عراقی را که از اسکله های نفتی العمیه و البکر در شمال خلیج فارس محافظت می کردند، با موشک هدف قرار دادند. خود او در یادداشت هایش در خصوص این عملیات می نویسد: بعد از نشستن در مینی بوس حامل بچه های خلبان و در مسیر گردان پرواز، بحث سر زدن ناوچه ها و انهدام آن ها بود. من گفتم همین الآن تا آن ها دور نشده اند، حاضرم پرواز کنم و خلعتبری هم حاضر شد. بدون این که به فرمانده عملیات یا پست فرماندهی اطلاع دهیم، هواپیمای رزرو پرواز قبلی را برداشته و بلند شدیم. زیرا انجام هماهنگی ها وقت گیر بود و امکان داشت، ناوچه ها تغییر موقعیت دهند. سه فروند ناوچه عراقی از هم جدا شده بودند. یکی زیر اسکله البکر پناه گرفته بود و یکی دیگر در حال فرار بود. مسیر رفتن را از ارتفاع پست رفتیم. بلافاصله یکی از آنها را که در حال فرار بود با دو موشک منهدم کردم و بعد منطقه را گشتم. از سومی هیچ خبری نبود. بنابراین رفتم سراغ آن یکی که زیر اسکله بود و یک موشک رها کردم که درست به عقب آن اصابت کرد. بعد دوباره رفتم دیدم که کاملا منهدم نشده و موشک باقی مانده را به آن زدم و ایستادم و نتیجه کار را دیدم. از ۶ ناوچه عراقی پنج ناوچه منهدم شد. ╔══════•••• ✿🕊╗ @sarbazekoochak ╚🕊✿ ••••══════╝
1.38M
با روایتگری سمیه کهالی 💠💠💠💠💠💠💠 ۵ ناوچه عراق .... ۶۱ ۲۰ سال ۸۱ ۵۷۰ .... ... ... ... ۲۸ خرداد همه می آییم.... .... ╔══════•••• ✿🕊╗ @sarbazekoochak ╚🕊✿ ••••══════╝