هدایت شده از 🔰کانال نور الهدایه 🔰
🍃🌺﷽؛🌺🍃
📚✍#احکام_اعتکاف
📝⬅️⁉️سوال1:👇👇
⁉️مبتلا به #آسم هستم و در روز چند مرتبه باید از #اسپری_تنفسی استفاده کنم ، مصرف #اسپری هنگام روزه داری (مثلاًروزه اعتکاف)چه حکمی دارد ؟
✅✍جواب سوال1: 👇
🔷استعمال اسپری که حاوی داروی رفع #تنگی_نفس است برای روزه دار اشکال ندارد و موجب بطلان #روزه نمی شود .
📋 ⬅️⁉️سوال 2 :👇👇
⁉️آيا زن براى رفتن به اعتكاف، نياز به اجازه شوهر دارد؟
✅✍ جواب سوال2:👇
🔷اعتکاف اختصاص به مردان ندارد ولی چنانچه اعتکاف زن موجب از بين رفتن حق شوهر باشد بنا بر احتياط واجب بايد از او اجازه بگيرد.
📋⁉️سوال3 : 👇👇
آیافرزندهم جهت رفتن به اعتکاف ، بایدازپدرومادرش اجازه بگیرد⁉️
✅✍جواب سوال3 :👇
🔷 اگر اعتکاف فرزند موجب آزار و اذیّت پدر و مادر باشد، باید از آنان اجازه بگیرد، بلکه اگر موجب آزارشان هم نباشد، احتیاط مستحب آن است که برای معتکف شدن اجازه بگیرد.
📚رساله نمازوروزه آیت الله
خامنه ای/مسأله ۱۰۰۱و۱۰۰۲ و
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آقا
⁉️چنداستفتاءازدفترمقام
معظم#رهبری.🌷🌹🌷توسط
حاج آقاعزیزی شاهرودی
⁉️سؤال۱= #دوقطعه زمین ازمرحوم پدرم به #ارث برده ام که چند سال در اختیارم است الان سال خمسی می خواهم برای خودم تعیین کنم آیا #خمس این زمین را هم باید بدهم؟
⁉️سؤال۲= #هیئت مدیره مجتمع مسکونی #طلاب برای جلوگیری ازتضییع حقوق ساکنین مجتمع و عقب نیفتادن حقوق نگهبان مجتمع برای تشویق ساکنین اقدام به تصویب مصوبه ای نموده اند که در آن ذکر شده که اگر کسی #شارژ ماهیانه را در مدت مذکور نپردازد برای جبران خسارت حقوق دیگران ازساکنین وجهی را دریافت نمایند به عنوان جریمه لطفا حکم #شرعی آن را بیان فرمایید؟
⁉️سؤال۳= فتوای مبارک حضرت آقا درباره #بازاریابیشبکهای چیست؟
⁉️سؤال۴= حکم دف و#نی زدن چیست؟
⁉️سؤال۵= آیا پولی که برای رهن منزل بوده وحالا به دستم رسیده #خمس دارد؟
⁉️سؤال۶= اگرمستأجر به #صاحبخانه بگوید مبلغ اجاره را کمتر کن در مقابل آن پول قرض الحسنه نزد شما می گذارم آیا اشکال شرعی دارد؟
⁉️سؤال۷= آیا زن باردار وشیرده صرف اینکه #روزه اش را خورده باید#کفاره بدهد یا خیر؟
✅⬅️لطفاًجواب سؤالات را در#عکس بالا👆👆ملاحظه بفرمائید . عکس رابازکنیدوجواب را ببینید.
هدایت شده از ♡مَدِینِهِ مُنَوَّرَه♡
❀⊰🌺ا﷽🌺⊰❀
⬅️ #احڪ📚ـام👇
🔔 بعضی از چیزهایی که #روزه را باطل نمی کند:
1⃣ ترش کردن معده
2⃣ ماسک خانگی برای شفافیت پوست
3⃣ سرمه کشیدن به چشم
4⃣ آهنگ گوش کردن
5⃣ وسایل آرایشی
6⃣ اسپری تنگی نفس
7⃣ واکسن کرونا
8⃣ حجامت کردن
9⃣ پماد، کرم و ...
🔟 بوکردن عطر، غذا وسبزیجات و ...
1⃣1⃣ قهر بودن
📖توضیح المسائل مراجع
عظام مسئله ۱۵۷۲.
هدایت شده از ♡مَدِینِهِ مُنَوَّرَه♡
💐پیشاپیش #عیدسعیدفطر
رابه شماوخانواده محترم تان
تبریک وتهنیت عرض میکنیم .
🔵💠 ✍یادو #ذکرخدا،
قرائت روزانه #قرآن ، #نمازاول وقت ، #روزه داری ،یاد#فقرا ،یاد#مرگ ،
دوری از#گناه وآلودگی های روحی وروانی، #توسل به اهل بیت علیهم السلام ، دوری از #پرخوری، #حفظ حرمت ها ، هم نشینی با#خوبان ، دوری از#غیبت، دوری از #دروغ گویی ، انتظار #اوقات نماز، همگامی با شادی و غم #اهلبیت علیهم السلام ، سلامتی #جسمانی،#روحی وروانی ازمهمترین دستاوردهای ماه مبارک رمضان میباشدکه لازم است در#حفظ_آنهاکوشاباشیم.
╔═.🍃.════╗
یامهدی ادرکنی
╚════.🍃.═╝
🍃#صلوات_درروزعیدمبعث
🌺حسن بن راشد گفت: به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: «آیا غیر از اعیاد مشهوره، #عیددیگری نیز هست؟»
🌺فرمود:شریف ترین وکامل تراز همه آنهاروزی استکه #رسول_خدا صلی الله علیه و آله مبعوث گردید.
🌺عرض کردم: «آن روز، کدام
روز است؟»
🌺 فرمود: «آن روزبیست وهفتم
#ماه_رجب است.»عرض کردم :
«درآن روز، چه عملی باید به جای آورد؟»
🌺فرمود:#روزه میگیری و#صلوات بسیار بر#محمدوآل_محمدمیفرستی.
📚اصول کافی،ج ۴ ص۱۴۹
#برخاتم_انبیاءمحمدمصطفی_را
🇮🇷#صلوات🇮🇷
💐اَللّهُمَّ صَلِ عَلی مُحَمَّدِِ
وَآلِ مُحَمَّدِِوَعَجِّل فَرَجَهُم
✅💚#عیدسعیدمبعث_برهمگان
🟣💐 #مبارک💐 #باد💐 🟣
💢 #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت_هفدهم
💠 ما زنها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشته بود که از وحشت اسارت به دست #داعشیها همه تن و بدنمان میلرزید.
اما #غیرت عمو اجازه تسلیم شدن نمیداد که به سمت کمد دیواری اتاق رفت، تمام رختخوابها را بیرون ریخت و با آخرین رمقی که به گلویش مانده بود، صدایمان کرد :«بیاید برید تو کمد!»
💠 چهارچوب فلزی پنجرههای خانه مدام از موج #انفجار میلرزید و ما مسیر آشپزخانه تا اتاق را دویدیم و پشت سر هم در کمد پنهان شدیم.
آخرین نفر زنعمو داخل کمد شد و عمو با آرامشی ساختگی بهانه آورد :«اینجا ترکشهای انفجار بهتون نمیخوره!»
💠 اما من میدانستم این کمد آخرین #سنگر عمو برای پنهان کردن ما دخترها از چشم داعش است که نگاه نگران حیدر مقابل چشمانم جان گرفت و تپشهای قلب #عاشقش را در قفسه سینهام احساس کردم.
من به حیدر قول داده بودم حتی اگر داعش شهر را اشغال کرد مقاوم باشم و حرف از مرگ نزنم، اما مگر میشد؟
💠 عمو همانجا مقابل در کمد نشست و دیدم چوب بلندی را کنار دستش روی زمین گذاشت تا اگر پای داعش به خانه رسید از ما #دفاع کند. دلواپسی زنعمو هم از دریای دلشوره عمو آب میخورد که دست ما دخترها را گرفت و مؤمنانه زمزمه کرد :«بیاید دعای #توسل بخونیم!»
در فشار وحشت و حملات بیامان داعشیها، کلمات دعا یادمان نمیآمد و با هرآنچه به خاطرمان میرسید از #اهل_بیت (علیهمالسلام) تمنا میکردیم به فریادمان برسند که احساس کردم همه خانه میلرزد.
💠 صدای وحشتناکی در آسمان پیچید و انفجارهایی پی در پی نفسمان را در سینه حبس کرد. نمیفهمیدیم چه خبر شده که عمو بلند شد و با عجله به سمت پنجرههای اتاق رفت.
حلیه صورت ظریف یوسف را به گونهاش چسبانده و زیر گوشش آهسته نجوا میکرد که عمو به سمت ما چرخید و ناباورانه خبر داد :«جنگندهها شمال شهر رو بمبارون میکنن!»
💠 داعش که هواپیما نداشت و نمیدانستیم چه کسی به کمک مردم در محاصره #آمرلی آمده است. هر چه بود پس از ۱۶ ساعت بساط آتشبازی داعش جمع شد و نتوانست وارد شهر شود که نفس ما بالا آمد و از کمد بیرون آمدیم.
تحمل اینهمه ترس و وحشت، جانمان را گرفته و باز از همه سختتر گریههای یوسف بود. حلیه دیگر با شیره جانش سیرش میکرد و من میدیدم برادرزادهام چطور دست و پا میزند که دوباره دلشوره عباس به جانم افتاد.
💠 با ناامیدی به موبایلم نگاه کردم و دیگر نمیدانستم از چه راهی خبری از عباس بگیرم. حلیه هم مثل من نگران عباس بود که یوسف را تکان میداد و مظلومانه گریه میکرد و خدا به اشک #عاشقانه او رحم کرد که عباس از در وارد شد.
مثل رؤیا بود؛ حلیه حیرتزده نگاهش میکرد و من با زبان #روزه جام شادی را سر کشیدم که جان گرفتم و از جا پریدم.
💠 ما مثل #پروانه دور عباس میچرخیدیم که از معرکه آتش و خون، خسته و خاکی برگشته و چشم او از داغ حال و روز ما مثل #شمع میسوخت.
یوسف را به سینهاش چسباند و میدید رنگ حلیه چطور پریده که با صدایی گرفته خبر داد :«قراره دولت با هلیکوپتر غذا بفرسته!» و عمو با تعجب پرسید :«حمله هوایی هم کار دولت بود؟»
💠 عباس همانطور که یوسف را میبویید، با لحنی مردد پاسخ داد :«نمیدونم، از دیشب که حمله رو شروع کردن ما تا صبح #مقاومت کردیم، دیگه تانکهاشون پیدا بود که نزدیک شهر میشدن.»
از تصور حملهای که عباس به چشم دیده بود، دلم لرزید و او با خستگی از این نبرد طولانی ادامه داد :«نزدیک ظهر دیدیم هواپیماها اومدن و تانکها و نفربرهاشون رو بمبارون کردن! فکر کنم خیلی تلفات دادن! بعضی بچهها میگفتن #ایرانیها بودن، بعضیهام میگفتن کار دولته.» و از نگاه دلتنگم فهمیده بود چه دردی در دل دارم که با لبخندی کمرنگ رو به من کرد :«بچهها دارن موتور برق میارن، تا سوخت این موتور برقها تموم نشده میتونیم گوشیهامون رو شارژ کنیم!»
💠 اتصال برق یعنی خنکای هوا در این گرمای تابستان و شنیدن صدای حیدر که لبهای خشکم به خنده باز شد.
به #همت جوانان شهر، در همه خانهها موتور برق مستقر شد تا هم حرارت هوا را کم کند و هم خط ارتباطمان دوباره برقرار شود و همین که موبایلم را روشن کردم، ۱۷ تماس بیپاسخ حیدر و آخرین پیامش رسید :«نرجس دارم دیوونه میشم! توروخدا جواب بده!»
💠 از اینکه حیدرم اینهمه عذاب کشیده بود، کاسه چشمم لرزید و اشکم چکید. بلافاصله تماس گرفتم و صدایش را که شنیدم، دلم برای بودنش بیشتر تنگ شد.
نمیدانست از اینکه صدایم را میشنود خوشحال باشد یا بابت اینهمه ساعت بیخبری توبیخم کند که سرم فریاد کشید :«تو که منو کشتی دختر!»...
ادامه دارد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو کلام حرف حساب استاد قرائتی با کسایی که در سطح جامعه عمدا #روزه خوری میکنند 🪀
#فزت_ورب_الکعبة
#یابقیةالله_تسلیت🏴🏴🏴🏴
#امام_زمان
#ماه_رمضان
#حجاب
┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅
🌷@sardarehour63🌷
کانال سردار هور شهید حاج علی هاشمی ⬆️🌷