eitaa logo
[ سَربآز ³¹³ ]
1.1هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
42 فایل
ما ؟ شیعهِ مولا علی بیشتر سَرباریم تا سرباز ؛ نه خشک ِمذهب ، نه شُل مذهب یه چیزی بین ِاینها ؛ شاید سربازی باشیم در رکاب ِآقا³¹³؛ ‹ نیمچه عکاس | شاید منتظر ³¹³ › اگر ایرادي‌ بود به‌ ما بچسبونید ، نه‌اسلام * دین‌ اسلام‌ کامله‌ ولی‌ من ُشما ، نه . !
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از {عُشاقـ‌ الحُسِین؏}
واااااي كه چقدر اين شعر زيباست لطفا كامل بخونين اگه گريه كردي و دلت شكست التماس دعا خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/ بی نهایت خسته و افسرده ام/ تا میان گور رفتم دل گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/ روی من خروارها از خاک بود/ وای، قبر من چه وحشتناک بود! بالش زیر سرم از سنگ بود/ غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/ هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/ سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/ خسته بودم هیچ کس یارم نشد/ زان میان یک تن خریدارم نشد/ نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/ ترس بود و وحشت و دلواپسی/ ناله می کردم ولیکن بی جواب/ تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/ آمدند از راه نزدم دو ملک/ تیره شد در پیش چشمانم فلک/ یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/ لرزه بر اندام من افتاده بود/ هر چه کردم سعی تا گویم جواب/ سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/ از سکوتم آن دو گشته خشمگین/ رفت بالا گرزهای آتشین/ قبر من پر گشته بود از نار و دود/ بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کار سیه دل، بسته پر/ نام اربابان خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/ گوش گویا نامشان نشنیده بود/ نامهای خوبشان از یاد رفت/ وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/ چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن جستجو/ کارهای نیک و زشتت را بگو/ هر چه می کردم به اعمالم نگاه/ کوله بارم بود مملو از گناه/ کارهای زشت من بسیار بود/ بر زبان آوردنش دشوار بود/ چاره ای جز لب فرو بستن نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از حرارت آب شد/ روحم از فرط الم بی تاب شد/ چون ملائک نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه/ نامه اعمال تو باشد سیاه/ ما که ماموران حق داوریم/ پس تو را سوی جهنم می بریم/ دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/ دست و پایم بسته در زنجیر بود/ نا امید از هرکجا و دل فکار/ می کشیدندم به خِفّت سوی نار/ ناگهان الطاف حق آغاز شد/ از جنان درهای رحمت باز شد/ مردی آمد از تبار آسمان/ دیگران چون نجم و او چون کهکشان/ صورتش خورشید بود و غرق نور/ جام چشمانش پر از خمر طهور/ چشمهایش زندگانی می سرود/ درد را از قلب انسان می زدود/ بر سر خود شال سبزی بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/ کِی به ۱۱سظ! داشتند این زمزمه/ آمده اینجا حسین فاطمه؟! صاحب روز قیامت آمده/ گوئیا بهر شفاعت آمده/ سوی من آمد مرا شرمنده کرد/ مهربانانه به رویم خنده کرد/ گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/ من کجا و دیدن روی حسین (ع)/ گفت: آزادش کنید این بنده را/ خانه آبادش کنید این بنده را/ اینکه این جا این چنین تنها شده/ کام او با تربت من وا شده/ مادرش او را به عشقم زاده است/ گریه کرده بعد شیرش داده است/ خویش را در سوز عشقم آب کرد/ عکس من را بر دل خود قاب کرد/ بارها بر من محبت کرده است/ سینه اش را وقف هیئت کرده است/ سینه چاک آل زهرا بوده است/ چای ریز مجلس ما بوده است/ اسم من راز و نیازش بوده است/ تربتم مهر نمازش بوده است/ پرچم من را به دوشش می کشید/ پا برهنه در عزایم می دوید/ بهر عباسم به تن کرده کفن/ روز تاسوعا شده سقای من/ اقتدا بر خواهرم زینب نمود/ گاه میشد صورتش بهرم کبود/ تا به دنیا بود از من دم زده/ او غذای روضه ام را هم زده/ قلب او از حب ما لبریز بود/ پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/ با ادب در مجلس ما می نشست/ قلب او با روضه ی من می شکست/ حرمت ما را به دنیا پاس داشت/ ارتباطی تنگ با عباس داشت/ اشک او با نام من می شد روان/ گریه در روضه نمی دادش امان/ بارها لعن امیه کرده است/ خویش را نذر رقیه کرده است/ گریه کرده چون برای اکبرم/ با خود او را نزد زهرا (س) می برم/ هرچه باشد او برایم بنده است/ او بسوزد، صاحبش شرمنده است/ در مرامم نیست او تنها شود/ باعث خوشحالی اعدا شود/ گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/ قلب او بوی محبت میدهد/ سختی جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان عقاب/ در قیامت عطر و بویش می دهم/ پیش مردم آبرویش می دهم/ آری آری، هرکه پا بست من است/ نامه ی اعمال او دست من است/ فقط به عشق آقا امام حسین پخش کن یا علی مدد.
وقتی برنامه هم میدونه که تو دلت شهادت میخواد🧑‍🦯💔
ییخشید نتونستم ناشناس بزارم الان میزارم
سلام 😭😭😭 امروز روز بدی بود 😭 امروز دوستام باهام قهر کردن الکی الکی نزدیک بود دستمو تو کلاس با ایینه شکسته بزنم خداروشکر چند تا از هم کلاسی هام جلو مو گرفتن نزاشتن 😭 امروز یکی از هم کلاسی هامو تا یک هفته اخراج کردن تفلک همش تقصیر این رفیقاش بود 😭😭😭😭 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 👇👇👇✌️ ☹️چقدر بد
سلام لطفا رمان بزارید و اگه میشه بیاید https://eitaa.com/ehbfuh 👇👇👇✌️ حتما چشم
https://eitaa.com/Shahidi_ba_Mazare_Khaki1396 ماهم تصمیم گرفتیم که امشب محفل داشته باشیم... ساعت ۲۲:۰۰ همگی آماده باشین ... اولین محفلی که در این کانال اجرا میشه... لطفا همه رو به این محفل دعوت کنین ... یاعلی! حضور همه خواهر و برادرا ا***امیه مخصوصا برادرا 👇👇👇✌️ محفل دوستان
سلام. خسته نباشید ممنون از کانال عالیتون.❤ 👇👇👇✌️ سلام شمام خسته نباشید ممنون از لطفتون 😻
https://eitaa.com/sarrbazz_313/5605..... سرتا پات نعلعهههههههههه چیکار مکنی؟🙂😂 👇👇👇✌️
-رمان رفیق بسیجی _۱ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️ ☺️☺️ ☺️ امیر رضا : محمدددد محمدد داش ممد 😫😫😫 محمد: جاان محمد 🙂 امیر رضا: فرمانده چکارت داشت واسه ماموریت بود؟🧐 محمد:میخاست زمان تعیین کنیم واسه جلسه امیر رضا: جلسه؟ جلسه چی🧐 ماموریت گشت زنی نمیریم امشب؟ محمد: آره جلسه برای ماموریت 🙃 نه متاسفانه امروز نمیریم گشت امیر رضا: ای بابا کی میریم خب باشه 😕 محمد:زمان بگین من به فرمانده بگم راستی به علیرضا هم بگو امیر رضا: باشه میگم فردا بعد جلسه خوبه؟ محمد:اره خوب میگم ---------- پ ن: سلام امدم با رمان🙂🙃
رمان رفیق بسیجی _۲ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️ ☺️☺️ ☺️ راوی:قرار بود بعد جلسه بریم گشت زنی سید امیررضا:علیرضاااااااااااابریم دیگه دیر شد🙄 سید امیر رضا:آرمان توهم بیا محمد:امیر رضاا سید: جانم داداش😌 محمد:جانت بی بلا فرمانده زنگ زده بود میگفت اگه امکان داره زود بیاید امیر رضا:واااای از دست اینا بریم ارماان،علیرضاا دیر شد😡😠😠 علیرضا:چخبرتونه اومددم خونه بودم داشتم یه دوش میگرفتم🤭 سید:من از دست این دق میکنم 😵‍💫 سید:به آقا پیداش شد دوش میگیری انقد دیر نکن 😑 علیرضا:آرمان کووو🤦 علیرضا:بچه ها دیر شد بریم الان هرچی بشه فرمانده از چش من میبینه سید:بریم دیگه🚶‍♀ محمد: نترسین من به گردن میگیرم😶 سید:آرماان😩😩 سید:بریم بابا این نمیاد😰 سید:بریم علیرضا ماشین روشن کن😔 علیرضا:باش داداش محمد:من باماشین سپاه اومدم زود سوارشید بریم🚙🚙 _____ پ. ن: ارامش طوفان نزدیک
اینم رمان
_❤️‍🩹👌🏻
Salam Bar Ebrahim 25.mp3
6.11M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب
Salam Bar Ebrahim 26.mp3
5.23M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب
Salam Bar Ebrahim 27.mp3
5.56M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب
☘😉
بسیجی.. یک کارت عضویت دارهـ.. که اونم سند شهادتشه.. :)
-
بسم رب المهدی(:🌿