🌺ای احمدیان به نام احمد صلوات
🌷هر دم به هزار ساعت از دم صلوات
🌺از نور محمدی دلم مسرورست
🌷پیوسته بگو تو بر محمد صلوات
#میلاد_پیامبر_اکرم (ص)
#میلاد_امام_جعفر_صادق (ع)
#بر_همگان_مبارکباد 🌺
#میلاد_پیامبر_اکرم
#میلاد_امام_جعفر_صادق
#امام_زمان
#هفته_وحدت
#ایران_قوی
8.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸وعده عجیب خدا به پیامبرش در شب معراج...
نماوا تصویری "وعدهی قُدسی" به مناسبت میلاد حضرت خاتم الانبیا صلوات الله علیه و آله.
⚘#میلاد_پیامبر_اکرم صلی الله علیه وآله و #میلاد_امام_جعفر_صادق بر محضر مقدس #امام_زمان (عج) و همه مسلمانان مبارک باد⚘🌿
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
✅رابطه کنترل چشم و نماز
🔹آیت الله جاودان(حفظه الله):
🔻اولین عامل بهم ریختگی حضور قلب چشم ماست.
🔻چشمی که همه چیز را می بیند، هر شخص، زن و مرد، هر عکس، هر فیلم، نمی تواند نماز خوبی بخواند.
🔻اگر بتوانید چشم خودتان را کنترل کنید،
ان شاءالله نمازتان بهتر می شود.🤲
🔻اگر بتوانید چیزهایی که خدای متعال راضی نیست نگاه نکنید، البته بطور جدّی می توانید نماز بهتری داشته باشید. نماز عصاره و خلاصه شدۀ رفتار و اعمال روز ماست.
🔻اگر تمام رفتار و اعمال آدمی با حساب و کتاب باشد، نمازش درست خواهد شد🌸👌
#قرار_عاشقی
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...😢😓
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...😓
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
🌷🌿🌷🌿🌷🌿
#وصیت_شهدا 🤔 حفظ حجاب ❤️