من یه دریچه دارم.
یه دریچه به حسرت های دائمی ، فکر هایی که اگر بودی با صدای بلند میگفتم. یه دریچه به خاطراتی که دارن فراموش میشن و توهماتی که جاشون رو میگیرن ، و سوختگی های قدیمی و پاک نشدنی.
یه دریچه به لونهی متروکهی روباه ، یه دریچه به نوای دور تنبک ها.
تو، تو چی داری؟
دوستی من و تو جوریه که اگه یکیمون کتاب/فیلمی ببینه ، دیگه اون یکی نیاز نیست بره سراغش