فـالحـافظزدمآنرنـدغـزلخوانهمگفت:
زندگےبۍتومحـالاست،ٺـوبـایدباشـۍ(:
داستان اینه که من نه شکستعشقي
خوردم ، نه ناراحتم ، نه مشکلي دارم .
شبا زود خوابم ميبره ، صبحام بیدار
میشم ، روزمو میگذرونم و با بقیه
به میزانِ تعادل معاشرت میکنم.
ولی یه مشکلي هستش که هم خانواده
میفهمنش ، هم خودم..
ولی هیچکدوم مشکله رو پیدا نمیکنیم!
الان نیاز دارم یکي بیاد پیویم خروار خروار
فیلم و سریال و کتاب مطابقِ
سلیقهم بهم پیشنھاد بده..
تعطیلات تموم شد و من هیییچکاری نکردم[:
قصه اینجاست که شب بود و هوا
ریخت به هم ...
من چنان درد کشیدم که خدا
ریخت به هم ...!🙂
زندگیمو دوست دارم ، چون صبحا
زود از خواب پامیشم و تا مدرسه هنذفري
تو گوشمه و آهنگايِ حامیم و یاسیني
گوش ميدم..
چون تو مدرسه ، درس خوندن برام مطلوبه
و بچه ها تقریبا باهام اوکین!
چون شبا تست ميزنم و چت
ميکنم و میرم بیرون مث پیادهروي و
کافه و ..
چون شبا تا دیروقت بیدارم و سریالِ
موردعلاقهمو دنبال میکنم+
چون میتونم بخندم ، چون بیماري ندارم..
چون موهامو خیلی دوست دارم ، چشامو
زیااد دوست دارم ، رگايِ رو دستمو دوست دارم،
خانوادهیِ مطلوب و تقریبا مورد نظرمو دارم..
با همه این وجود،
حس ميکنم نیمي ازم نیست ، انگار گمش
کردم .
چون وقتي ماه و نگاه میکنم یادِ کسی
نمیوفتم ، چون وقتي زیر بارون خیس
میشم به کسي فکر نمیکنم ، چون
در طول روز خیره نمیشم به یهجا و
به لبخندايِ کسی فکر نمیکنم .
چون صدايِ خندههایِ کسی تو گوشم
نمیپیچه ، چون چشایِ کسي تمرکزمو
موقع تستزدن بهم نمیزنه .
من فارغم ؛ وَ فارغ بودن خیلي سخته .
دلم میخواد فریاد بزنم قدرِ عاشق بودنتونو
بدونین ، شما قلباتون جایِ پرفکتی
بوده که خونهیِ عشق شده((:💙
#دل_نویس
ایتا یوقتایی انقد میره رو مخم ،
دلم میخواد یقهیِ دیپلماتشو بگیرم
بکشم جلو بگم برادر ، احیاناً نیازمندِ
فحشی ؟ این مسخرهبازیا چیه ؟
رها کن ... زشته.. عه!
این زندگی دیگه ارزش نداره!
الان نیازمند یه آدمم که انقد قشششنگ حرف بزنه که بجای حال خرابی فقط گوش بسپارم بهش!
واقعا تو این دنیا کسی دیگه قشنگ با من حرف نمیزنه__
هدایت شده از اِهتمام
روانشناسا میگن:
اگه فردی زیاد میخنده از درون تنهاست
اگه زیاد میخوابه ،ناراحته
اگه کم و سریع حرف میزنه،داره
یه چیزیو مخفی میکنه
اگه بلند حرف میزنه ، میخاد شنیده شه
اگه زیاد غذا میخوره ، استرس داره
اگه چیزا ساده عصبانیش میکنه، نیاز به محبت داره....
‹ فَریادِ سكوت ›
گریه<<< جدی جدی امروز باید رفت مدرسه؟! خدایا مگه نگفتم منو بکش؟!
شده از درد بخندی که نبارد اشکت؟
من در این خنده پر درد مهارت دارم!