پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹ فَریادِ سكوت ›
ببخشید خیلی کوتاه بود(:
ولی خواستم تو حس و حالش شریك شین(:
https://eitaa.com/neveshtehhayman/1722
حَققققق،من خودم بشخصه لباسای دخترونه بهم میاد ولی لباسای پسرونه ده برابر بیشتر بهم میاد😂😂 طوری که من لباسای بابا،داداش،هرکی که باشه میپوشم چون بیشتر بهم میاد(:😎
‹ فَریادِ سكوت ›
شاید خاطره شاید رویا: صدایِ جیرجیرک حواسمو پرت کرد و از تو همهمهی جمع کشید سمتِ تو! فکرم اقناع نشد
یادم نمیره بغضامو،همونایی که نمیدونستم پیش کی ببرم به کی بگم تا آرومم کنه!
همونا که قلبمو فشرده میکرد و آروم آروم از جونم می کاست!
ولی پیدا شد مرحمش،از همون غروب جمعه پارسال که از همه دنیا بریده بودم و فهمیدم که هیچوقت و هیچکس نتونست بغیرِ شهدا آرومم کنه.. دقیقاً همونجا بود که شهدا رو فهمیدم،فهمیدم میتونن منِ گنهکارِ پر از خطا رو درمان کنن،آرومم کنن(:
نمیدونستم توسل چجوریه،اصلا برم چی بگم؟بگم من فلان دردو دارم؟!
من توسل نکردم،التماس نکردم؛
ولی دستم گرفته شد،ولی دردم درمان شد و اشکم پنهان!
از همون روزی که حاجتمو بدون اینکه به زبون بیارم تو دلم خاکش کردم و فقط یه نظر پیشِ شهدا ازش یاد کردم و حاجت روا شدم فهمیدم هیچ رفیقی مثلِ آسمونیا بامعرفت نیست که تا تهِ تهِ بی جونیات بهت کمک کنه و تو هرررر شرایطی دست گیرت باشه!
من از شهدا یاد گرفتم مرام و معرفتو(:
با معرفتا؟!خیلی مشتی هستین(:
به قلمِ فاطمه _شین
#دل_نویسِ
_اینجا؟!گلزارِ شهدایِ اصفهان..!
تاریخ:۱۴۰۲/۴/۲
پ.ن: بمونه به یادگار اینجا(:
توجه:عکسِ کپی نشه چون راضی نیستم؛شخصیه(:
با سکوتت سر نَبُر از بیت بیت شعر من
این غزل را من نه با دل بلکه با سر گفتهام...(:!
نوشته بود ..
بیشتر از اینکه با زبونم حرف بزنم ، با چشمام حرف میزنم !
ولی کو چشم بینا؟!ملت کور شدن نمیشنون با چشاشون!
هدایت شده از - تَراوشاتِذهنِمَن -
من یکیو میخوام که آخر شبش واسه من
باشه، اونقد چت کنیم که باهم گیج شیم
و وسطش چرت بزنیم، یکیو میخوام که
حتی اگه از هم دلخور شدیم، شب بخیر و
صبح بخیر گفتنشو یادش نره، وقتی دلش
تنگ میشه زنگ بزنه و منتظر نباشه تا من
بهش پیام بدم، اونقد حرفامون پیوسته
باشن که وقت نکنیم به هم بگیم سلام و
خدافظ!
من یکیو میخوام که اون خلاء ها رو پر کنه،
وگرنه عادی رفتار کردن رو که همه بلدن:)
‹ فَریادِ سكوت ›
دلم برات تنگ شده آقایِ امام حسین!(:
اربابِ من!
گفتند کریمی و سر راه نشستم
در جمعِ گدایان خبری بهتر ازین نیست!
سلام بر آنان که در ما چیزی را دوست داشتند
که خودمان آن را ندیدیم و دوست نداشتیم(:!
اومده میگه چته چرا غَم داری؟!
میگم هیچیم نیست ول میکنه
لنتی تو حتی نمیدونی من وقتی میگم هیچیم نیس یعنی حتما یچیزیم هس،اونوقت ادعا میکنی میشناسی منو؟!
‹ فَریادِ سكوت ›
_راه نداره فراموش کنی؟! +راه نداره زیاد بمونی؟!مثلا شونزده برابر این شونزده روز.. _مثلا اینجوری دلب
_ولی من هنوز متوجه علت علاقه سایرین
به آدمای نچسبی مثه شما نشدم
+دلیلی نداره
_تو که نمیدونی
دلیل ش رو ما باید بگیم
+کنجکاو نیستم
_ چرا دوسش داشتی؟
:چون احمق بودم
_واقعا چرا دوست دارم؟
+نمیدونم.
_راستی لازمه متذکر شم ازش بدم میاد
+فقط یه خیال بود.
_بالاخره تو خیال تو بوده همین بسه.
_یه تیکه از داستان
‹ فَریادِ سكوت ›
_ولی من هنوز متوجه علت علاقه سایرین به آدمای نچسبی مثه شما نشدم +دلیلی نداره _تو که نمیدونی دلیل ش ر
پارت یکی مونده به آخرشو دلم میخواد بزارم اینجا..
شاید هیچی ازش متوجه نشین ولی میزارمش..!