#کربلای_5 قسمت 8
🔻نقش قرارگاه کربلا
در #عملیات_کربلای۵
به روایت اسناد - ۸
♦️ خودرو فرمانده قرارگاه کربلا در کنار قرارگاه فرماندهی کل سپاه توقف کرد. جلسه با قرائت قرآن و سپس گزارش فرمانده یگانها از میزان پیشرفت کار آغاز شد.
♦️ هریک از فرماندهان ضمن گزارش فعالیت یگان خود و بیان مشکلات به گوشههایی از ناکامی نیروهای خود در عملیات کربلای4 اشاره کردند که تأسف حاضرین را بهدنبال داشت. پس از گزارش یگانها، احمد غلامپور خلاصهای از طرح مانور عملیات آینده را تشریح کرد و سپس فرمانده کل سپاه نکاتی را درارتباط با مانور عملیات و اهمیت دو محور کانال ماهی و پنجضلعی بیان و در ادامه بر هرچهسریعتر آمادهشدن یگانها تأکید کرد.
♦️با پایانیافتن جلسه بهاتفاق برادر احمد غلامپور و همراهان بهسمت اهواز حرکت کردیم. در بین راه درباره تردید و ابهام فرماندهان صحبت میکردیم. غلامپور معتقد بود که هنوز فرمانده یگانها مردد هستند، اما بهدلیل وضعیت خاص جنگ و پایان نافرجام عملیات سرنوشتساز کربلای4 درباره تردیدهایشان صحبت نمیکنند. من از آقای غلامپور پرسیدم، شما چرا حرف نمیزنی؟ غلامپور در پاسخ گفت:
من نمیتوانم جلو فرمانده یگانها با آقا #محسن بحث کنم. من خودم با همه ابهامی که دارم برای تکتک فرمانده لشکرها روضه میخوانم و آنها را ترغیب میکنم، نمیشود آنها که نشستهاند من حرف بزنم. من فقط اوّل جلسه، حرفهایی زدم که باب بحث را باز کند که این کار هم شد.
♦️ساعت 3:30 بامداد روز ۶۵/۱۰/۹ بود و ما در مسیر شهر اهواز بودیم. به اهواز که رسیدیم برادران غلامپور، دانایی و محرابی به منازل خود رفتند و من جهت استراحت به ساختمان امانیه (مقر مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ در شهر اهواز) رفتم. صبح همان روز همراه با آقای غلامپور بهسمت پادگان گلف حرکت کردیم. صبحانه را در پادگان گلف خوردیم و پس از جلسه مختصری بهسمت #منطقه عملیاتی حرکت کردیم. در جاده اهواز به خرمشهر #باقر_قالیباف فرمانده لشکر5 نصر را دیدیم که بهسمت اهواز میرفت. در گفتوگوی مختصری که برادر غلامپور با وی داشت، #قالیباف از مشکل استحکامات لشکر خود گفت و اضافه کرد:👇
زمانبندی را مشخص کنید تا من بتوانم برنامهریزی کنم.
غلامپور در پاسخ گفت:
برادر #محسن گفته پانزده روز دیگر.
قالیباف:
برادر محسن میدونه که تا بیست روز دیگر #[نور] ماه هست؟!! چرا حرف الکی میزنید، یک زمان مناسب بگویید که من بتوانم نیروهایم را به مرخصی بفرستم. هی گفتید پنج روز دیگر، پنج روز دیگر، الآن صدوبیست روز است که نیروها اضافه ایستادهاند. #نیروهای_بسیج را نمیشود اینطوری نگهداشت.
#قالیباف پس از بیان این جملات با ناراحتی خداحافظی کرد و رفت، ما هم در ادامه مسیر ضمن سرکشی به نیروهای چند یگان مهندسی که در منطقه مشغول کار بودند، به قرارگاه رسیدیم و پس از #خواندن نماز و خوردن نهار و کمی استراحت کار را آغاز کردیم. در ساعت 16:30 برادر سیفالله حیدرپور فرمانده تیپ48 فتح وارد قرارگاه کربلا شد و ضمن اظهار تمایل به شرکت در عملیات از وضعیت بلاتکلیف خود اظهار ناراحتی کرد و گفت:
ما پنج گردان نیرو داریم. به آقا محسن گفتم که میخواهم در قرارگاه کربلا یا قرارگاه قدس کار کنم که گفتند برو قرارگاه کربلا، من هم آمدم پیش شما. در عملیات کربلای4 هم در حدود شصت نفر مفقود داریم.
غلامپور: رفتی نظرت را به آقا محسن بگویی؟
حیدرپور: نه بابا، ما طبق #تکلیف
#میجنگیم و تصمیم نداریم کسی را سؤال و جواب کنیم، کاری هم به هیچکس نداریم.
♦️غلامپور: نه برو نظراتت را بهعنوان یک نظامی بگو، نظرت را نسبت به این عملیات بگو.
حیدرپور: من اصلاً اعتقادی به اینجور عملیاتها ندارم. یعنی چه؟ از آب بگذریم و پایمان را بگذاریم روی زمین و با تانک و پیاده دشمن بجنگیم. به نظر من باید بریم در منطقه والفجر مقدماتی و مهران بجنگیم.
# [غلامعلی] رشید میگفت، #فرماندهان عراقی به صدام فحش میدادند که چرا از کارون عبور کردیم.
غلامپور: اگر میخواستی روی زمین بجنگی چرا نرفتی با آقای ایزدی [فرمانده قرارگاه نجف].
حیدرپور: من آقای ایزدی را نمیشناسم، نه روحیاتش را و نه خودش را، شما بیایید برویم [غرب]، من هم با شما میآیم.
غلامپور: پس به نظر شما کجا میشود جنگید.
حیدرپور: برویم سراغ چزابه، یک فلش از آب بگذاریم و یک فلش از خشکی.
غلامپور: آنجا که هدف ندارد، برویم چه کار کنیم؟!
حیدرپور: به دشمن ضربه بزنیم، به ارتش عراق ضربه بزنیم.
♦️غلامپور: بالاخره باید [درباره شلمچه] نظر بدهی، چون انگیزه نداشته باشی باز فردا دردسر داریم. ما میخواهیم داخل #پنجضلعی بجنگیم.
♦️حیدرپور: خوب است، اینجا را میشود جنگید. همه وسایل ما اینجا داخل آبادان است. به منطقه نزدیکیم
#عملیلات_کربلای5
#ادامه_دارد.....
کانال رزمندگان جبهه وجنگ
@seYed_Ekhlas🇮🇷
🔻نقش قرارگاه کربلا
در عملیات کربلای۵
به روایت اسناد - ۹
♦️ پس از صحبتهای مقدماتی، غلامپور که از اعتماد برادر #حیدرپور اطمینان یافت، نکاتی را درباره دشمن به وی یادآوری کرد و از وی خواست تا هرچهسریعتر امکانات تیپ را از #آبادان به خرمشهر منتقل کرده و تا ده یا پانزده روز دیگر آماده عملیات شود. وی دراینباره گفت:
👈 ما در مرحله اوّل میخواهیم بیاییم پشت #نهرجاسم و بعد بهسمت کانال زوجی حرکت کنیم، از این سمت هم میآییم پشت
#کانال_ماهی. الآن شما سعی کنید تیپ را از آبادان به خرمشهر منتقل کنید که به منطقه نزدیک شوی.
👈اینجا اگر قرار باشد یک عملیاتی بکنیم باید با یک توان متمرکز بیاییم پای کار. بنابراین، #قرارگاه قدس هم باید بیاید پای کار. انشاءالله با رعایت احتیاط بیایید داخل منطقه. شما باید دو نوع آموزش به بچههایتان بدهید، آموزش حرکت در گلِ و شُل و آموزش جنگ در #نخلستان. وقت کم است، تا ده یا پانزده روز دیگر باید آماده شویم. مانور اینجا محدود است، ولی میخواهیم روی کانال ماهی بایستیم تا ببینیم چه میشود. پس شما سه کار انجام بده
👈۱. انتقال به اینطرف کارون
👈۲. آموزش نیروهایت
👈۳. شرکت در جلسه فردا شب
♦️سیفالله حیدرپور فرمانده تیپ ۴۸ فتح با این جمعبندی قرارگاه را ترک کرد و غلامپور برای چند لحظه به بیرون از قرارگاه رفت و با نگاهی به اطراف و آسمان منطقه گفت #الآن دو روز است که هوا طوفانی است و گرد و غبار جلو دید دشمن را گرفته است. اگر وضع به همین صورت باشد یگانها میتوانند کارهایشان را در روز نیز انجام دهند. این هم کمک #خداوند، دیگر چه میخواهیم؟!
🔹 این جملات که نشانه امیدواری نسبتبه عملیات آینده بود در حالی بیان میشد که هنوز اطمینان چندانی به اجرای عملیات وجود نداشت. در همین زمان برادر میرحسینی فرمانده تیپ ۱۸ الغدیر از استان یزد آمد. با لهجه شیرین یزدی سلام و احوالپرسی کرد و بهاتفاق برادر غلامپور وارد قرارگاه شدیم. بهمحض ورود به اتاق فرماندهی برادر میرحسینی پرسید، #تکلیف ما چیست؟ غلامپور با خنده گفت تکلیف همه ما #شهادت_است، آماده هستید آقای میرحسینی؟ پس از چند لحظه سکوت غلامپور صحبتهای خود را با گفتن #لاالهالاالله آغاز کرد و پس از نشاندادن نامههای ابلاغی ازسوی #محسن_رضایی، گفت:
سریع شناساییهایتان را شروع کنید و تیپ را وارد منطقه کنید.
میرحسینی: اوّل خط حد ما را تعیین کنید تا بدانیم چه کنیم.
فرمانده قرارگاه کربلا پس از نشاندادن خط حد تیپ الغدیر در جناح راست عملیات (آبگرفتگی سمت پاسگاه زید تا پد بوبیان)، گفت:
👈شما اوّلین کارتان این است که تیپ را انتقال بدهید اینطرف رودخانه کارون و بلافاصله شناساییهایتان را آغاز کنید.
میرحسینی: مانوری که اینجا برای ما گذاشتهاید، از سیلبند سمت راستمان تهدید میشویم و دشمن بهطرف ما تیر میزند.
غلامپور: بله، #اینجا جنگ است. باید هم تیر بزند، منتها شما بیایید شناساییهایتان را شروع کنید بعد روی مانور هم حرفهایتان را بزنید. اینکه نمیشود، اگر تردید دارید بگویید تا من مسئله را حل کنم. الآن یک هفته است که به شما مأموریت دادهاند ولی شما هیچ کاری نکردهاید، اینکه نمیشود.
🔹میرحسینی: من میگویم سمت راستم تهدید میشود، شما یک یگان قوی بگذارید اینجا این کار را بکند.
غلامپور: این چه حرفی است. تیپ ۱۸ مگر ذلیل است؟! بیایید پای کار، کارتان را شروع کنید، اگر ابهامی هم دارید، بگویید ولی بیایید پای کار.
میرحسینی: شما با ما قرار گذاشتید ولی نیامدید.
غلامپور: ما آمدیم، شما نبودید، الآن هم دارید توجیه میکنید. شما ابهام دارید و تردید. اینطوری نمیشود جنگید، سه روز پیش باید بچههایتان مستقر میشدند و کار را شروع میکردند، اما هنوز نیامدهاید پای کار. شما میدانستید که اینجا مأموریت دارید و نیامدید پای کار. بروید و سریع تیپ را بیاورید پای کار و مستقر شوید.
میرحسینی: ما کارمان را شروع میکنیم ولی جناح راستمان خطر است و نمیشود کار کرد.
غلامپور: من خودم مشکلات جناح راست را به #آقا_محسن گفتهام. شما بیایید پای کار، من حلش میکنم. من خودم به فرماندهی گفتم بهخاطر جادههای موازی کانال که محور پشتیبانی دشمن از پاسگاه زید است، ما اینجا به دو یگان نیاز داریم.
🔹 میرحسینی درحالیکه به استقرار در محور راست عملیات بدبین بود و نمیخواست تیپ ۱۸ الغدیر را در این منطقه وارد کند، گفت: ما را بیاورید به منطقه پنجضلعی. اینجا بیشتر آشنایی داریم.
غلامپور: پس بگویید شما با کل محور راست مسئله دارید! این را به آقا محسن بگویید.
#عملیات_کربلای5
@seYed_Ekhlas🇮🇷
جاماندگان از قافله عشق 🦋
نقش قرارگاه کربلا در #عملیات_کربلای۵ به روایت اسناد ۱۲ ♦️صبح روز ۶۵/۱۰/۱۰
نقش قرارگاه کربلا
در #عملیات_کربلای۵
به روایت اسناد ۱۳
♦️محرابی گزارش خود را شروع کرد و گفت، در این عملیات روز و ساعت شروع حساسترین مسئله است. دشمن روی منطقة آبگرفتگی کاملاً دید دارد. باید در تعیین روز و ساعت عملیات به این مسئله توجه کرد. امروز با سرعت شناسایی یگانها را آوردیم پای کار. نیروهای شناسایی #لشکرعاشوراولشکرفجر تا #پانصد متری دشمن را شناسایی کردهاند. ♦️لشکر ثارالله را دیشب آماده کردیم، ولی نرفتند، قرار شد امشب آنها را ببریم زیر #پای_دشمن. به تیپ الغدیر هم دکل تحویل دادیم تا محورشان را دید بزنند. نیروهای شناسایی الغدیر را امشب میبریم بهسمت پاسگاه #بوبیان. امشب دو نفر از لشکر ثارالله، دو نفر از لشکر عاشورا و یک نفر از تیپ الغدیر را میبریم برای شناسایی #خط_دشمن.
♦️غلامپور: از محور سمت راست آبگرفتگی بهسمت کانال ماهی هم یک محور شناسایی بفرستید ببینیم چه خبر است، اگر شد اینجا هم یک فلش بگذاریم. مرتضی [فرمانده لشکر ۲۵ کربلا] #چشمش اینجا را گرفته است، مایل است اینجا عمل کند.
♦️پس از این جلسه و خوردن نهاری مختصر که شامل چند قوطی کنسرو بود، برادر وکیلی آمد تا گزارشی از توپخانه بدهد. طبق گزارش برادر وکیلی فرمانده گروه توپخانه پانزده خرداد، وضعیت مناسب نبود. او گفت:
♦️تا حالا هیچ کاری نشده است، تازه امروز ما توجیهشان کردیم. آقای معادیخواه (یکی از مسئولان #جهادسازندگی) میگوید ما پدهای توپخانه را تا پانزده یا بیست روز دیگر تحویل میدهیم. البته مواضعی که ما انتخاب کردهایم کار چندانی ندارد، فقط شنریزی میخواهد. معادیخواه گفت به ما نگفتهاند شنریزی.
♦️غلامپور: نه بابا، من گفتهام بازسازی، یعنی شنریزی دیگر! آقای وکیلی بروید سریعتر آماده شوید. فرصت زیادی ندارید.
♦️پس از جلسه توپخانه درحالیکه ساعت ۱۴:۳۰ را نشان میداد قاسم #سلیمانی فرمانده لشکر۴۱ ثارالله وارد اتاق فرماندهی در قرارگاه کربلا شد. پس از او برادران دانایی جانشین آقای غلامپور و شمایلی از مسئولان جهادسازندگی وارد اتاق شدند. #قاسم سلیمانی در کنار آقای غلامپور نشست و پس از باز کردن نقشه منطقه عملیاتی گفت:
♦️من این منطقه مربعی شکل سمت پنجضلعی را دیدهام، اینجا منطقه #مناسبی برای عملیات است، نیاز به کارکردن هم ندارد و عقبه قایقی هم نمیخواهد. میرحسینی (فرمانده تیپ ۱۸ الغدیر) راست میگفت، #محور آبگرفتگی سمت پاسگاه بوبیان و کانال ماهی مشکلات بسیاری دارد.
♦️غلامپور: آخرین خبری که من از #آقامحسن دارم تمرکز ایشان روی همین منطقة جلو نوک# کانال_ماهی است.
♦️سلیمانی: من الآن میگویم ما مشکل نیرو داریم. خدا شاهد است نیرو دیگه مال ما نیست. میخواهند بروند مرخصی. من صبح تا حالا داخل منطقه میچرخم و هیچ کاری انجام ندادهام. براساس #تکلیف است که داخل منطقه هستم. هیچ کاری جز شناسایی دست من نیست. مأموریت من مشکل است. جای من و امین (فرمانده لشکر۳۱ عاشورا) را عوض کنید. #نیروهای خطشکن امین دستنخورده است. نیروهای خطشکن من در #کربلای۴ بهکارگرفته شدند، من نیروی خطشکن ندارم. دیشب هم رفتم پل کوثری تحویل بگیرم، گفتهاند بیستوپنج روز دیگر میدهیم.
♦️غلامپور: خب به آقا محسن بگو، در جلسه امشب به آقا محسن گزارش بدهید.
سلیمانی: اگر میشد من امشب نیام جلسه، دیشب بچهها نرفتهاند شناسایی، من #خجالت_میکشم با آقا محسن روبهرو شوم.
غلامپور: نخیر، باید بیایید.
♦️سلیمانی: الآن فکری برای نیروها بکنید. فردا میروند، چند ماه است آمدهاند و مرخصی نرفتهاند. الآن شعار میدهند #مااهل_کوفه نیستیم، ولی فردا که دو نفرشان رفت مرخصی، همه میخواهند بروند. خدا وکیلی #چهار ماه است که اینجا هستند و از منطقه خارج نشدهاند. #ظلم است به بسیجیها، حالا نمیشود جای ما و امین (لشکر۳۱ عاشورا) را عوض کنید؟
♦️غلامپور: ما پنجضلعی را دادیم به لشکر۱۹ فجر و لشکر۳۱ عاشورا. به لشکر۱۰ سیدالشهدا هم که جلو پنجضلعی عمل میکند گفتیم اگر نتوانستی خط شلمچه را بشکنی از پنجضلعی وارد شو و جاده شلمچه را باز کن. الآن وقت تغییر مانور یگان نیست. سریع بروید امشب شناسایی. یا علی.
#عملیات_کربلای5
@seYed_Ekhlas🇮🇷
گزارشی از #عملیات_بدر(13)
شرق دجله
گزارش بر اساس زمان عملیات بدر
♦️فردای آنروز بعد از جمع و جور کردن وسایل، ما را به ده روز مرخصی فرستادند و قرار شد بعد از مرخصی به پد هشت در هور برگردیم. وقتی به. استان خودمان رسیدیم گاهی دوستان می آمدند و از عملیات می پرسیدند. همه از موفقیت عملیات یاد می کردیم و از ضربه ای که به دشمن زده بودیم. همه مسرور و سرحال .
♦️ندیدن بچه های همرزم در آن چند روز خیلی برایمان رنج آور بود ولی در یک قرار نانوشته همه در نمازجمعه می رفتیم و دیداری تازه می کردیم.
ده روز هم گذشت و به مقر اولیه در پد هشت بازگشتیم.
بعضی چهره ها دمق بود و بعضی پرسشگر.
زمزمه ای بگوش می رسید که همه نیروها بعد از یک درگیری سخت، از منطقه عملیات بدر عقب نشسته اند و .....
باورمان نمی شد و برایمان خیلی سخت بود که بعد از آن همه زحمت و جانفشانی و دادن بهترین دوستان هیچ حاصل مادی برایمان نداشته. همه ناراحت و بغض کرده بودند.
♦️ در این بین فرمانده گردان همه را در سنگر بزرگی دعوت کرد تا مطلبی را بگوید.
خیلی بی حال وارد سنگر شدیم و بعد از مقدمه، کاغذی از جیب درآوردند و گفت #امام به شما پیامی داده که برایتان می خوانم.
♦️"حضرت امام در این پیام به رزمندگان یادآوری کرده که تمامی اعمال شما چه #جنگیدن و یا #شکست در راستای ادای #تکلیف می باشد و #مامامور_به_تکلیفیم نه نتیجه، امروز روز استقامت و روز زنده شدن اسلام است".
♦️نمیدانم خدا در این چند سطر چه قدرتی قرار داده بود که آنقدر آرامش بخش بود.
راستی مگر ما برای #نتیجه جنگیده بودیم؟ ما تکلیفی داشتیم که باید ادا می کردیم، #که_کردیم. پس ناراحتی جایگاهی نداشت.
♦️پس از این جلسه چهره ها باز شده بود و کم کم خنده ها بر لبها نشست. حالا به فرموده #حضرت امام باید آماده می شدیم برای عملیاتی دیگر. آنهم عملیاتی به بزرگی #والفجر_هشت که با نیت های خدایی توانست آن همه موفقیت بهمراه داشته باشد.
#ما_ماموربه_تکلیفیم
پایان
کانال بچه های جبهه وجنگ
🍃با ما همراه باشید
با خاطرات دفاع مقدس🍃
سیداخلاص موسوی
@seYed_Ekhlas🇮🇷