گزارشی از#عملیاتِ_بدر(2)
شرق دجله
♦️با از کار افتادن دوشکای سنگین عراقیها، همه قایقها پارو زنان خود را به سیل بند دشمن رساندند.
♦️در جلو سیل بند دو ردیف سیم خاردار حلقوی روی هم قرار داشتند که در جاهایی بریده شده و در جاهایی بخاطر افتادن سیمبر در آب هنوز باز نشده بود.
♦️هر لحظه تعلل میتوانست شهادت چند همرزم را به دنبال داشته باشد. در این لحظه یکی دو نفر خود را با شکم #روی_سیم خاردار ها انداختند تا نیروها با پا گذاشتن روی کمر آنها وارد خشکی شوند.
همین کار انجام شد و خاکریز اول #شکسته_شد.
♦️افراد بعضی از سنگرها فرار کرده بودند و یکی دو سنگر دیگر در خواب اسیر و یا مخفی شده تا در فرصت مناسب به عقب برگردند.
♦️دم دمای صبح، هوا روشن نشده خبرهای دیگر گروهان ها هم رسید که همه موفق به #شکستن_خط دشمن و استقرار شده اند ولی تا آن ساعت هیچ الحاقی با جناح راست صورت نگرفته بود.
ادامه دارد ...
@seYed_Ekhlas 🇮🇷
گزارشی از #عملیات_بدر(3)
شرق دجله
گزارش بر اساس زمان عملیات بدر
♦️دوستان خط شکنی که در جناح راست بودند میگفتند، دیشب خیلی سریع وارد خط دشمن شدیم و شروع به پاکسازی خط اول کردیم. از کنار هر سنگر که رد می شدیم نارنجکی در آن می انداختیم و سراغ سنگر بعدی می رفتیم.
♦️ در یکی دو سنگر، دشمن مقاومت کرد و اتفاقاتی هم افتاد. در یکی از این صحنه ها فرد عراقی با التماس زیاد از فرمانده دستهمان امان خواسته بود که او برخلاف دستور دلش به رحم آمد و از کشتن او گذشت که در فرصتی همان اسير به طرف او شلیک کرد و او را به شهادت رساند که بچه ها او را به جزای عملش رساندند
♦️در فرصتی که دست داده بود، همان شبانه مجروحان و شهدا را با قایق ها به عقب فرستادند تا در صورت عقب نشینی جا نمانند.
♦️با تسلط نسبی بر خط یا سیل بند دشمن، نیروهای گردان دوم که ماموریت پیشروی در عمق را داشتند هم رسیدند و دشمن را دنبال کردند و تا ظهر به سیل بند برگشتند.
ایستادن آنها در جلو مستلزم الحاق و رسیدن نیروهای لشکر جانبی بود که نرسیدند و بخاطر عدم الحاق یگانهای دیگر مجبور به آمدن عقب و پدافند در کنار ما شدند.
👈بنظر می رسد نیروهای مشهد به فرماندهی شهید عبدالحسین برونسی با مقاومت شدید دشمن در سه راه خندق روبرو می شوند و این شهید بزرگوار بعد از مقاومت جانانهای، در همین منطقه به شهادت می رسد. روحش شاد
ادامه دارد ....
@seYed_Ekhlas 🇮🇷
گزارشی از #عملیات_بدر(4)
شرق دجله
گزارش بر اساس زمان عملیات بدر
♦️از صبح روز اول تا شب منطقه در آرامش نسبی بسر می برد، آرامش خط به حدی بود که بدون هیچ احساس خطری مجروحین به عقب فرستاده شدند و آب و غدا توسط تدارکات به دست بچه ها رسیده بود.
♦️وقتی رادیو را روشن میکردیم و صدای مارش عملیات، بهمراه خبرهای لحظه به لحظه که خود کانون این اخبار بودیم میشنیدیم به وجد می آمدیم.
♦️از صبح چند نوبت قایق های تبلیعات و تدارکات و فرماندهان جهت کار خود در رفت و آمد بودند و با تکان دادن دست برای نیروها روحیه ای داد و ستد می کردند.
ما موفق شده بودیم بعد از ۱۳ کیلومتر پیشروی در آب، روی
#نیم_متر خاک در جلو سیل بند مستقر شویم. شرایط به شکلی بود که اگر دو نفر از کنار هم می خواستند عبور کنند باید یکی کنار می کشید تا دیگری بگذرد و این نقطه امنی برای ما و عملیات محسوب نمیشد.
👈 در عوض در جلو سیل بند تا خط دوم عراق، تا چشم کار می کرد زمین بود و خشکی.
ادامه دارد ....
@seYed_Ekhlas 🇮🇷
گزارشی از#عملیاتِ_بدر(5)
شرق دجله
گزارش بر اساس زمان عملیات بدر
یادش بخیر
♦️در همین ساعت ها بود که آرامش خط وسوسه به جانمان انداخت تا در سنگرهای پاکسازی شده عراقیها سرکی بیندازیم.
♦️تشنه و گرسنه بودیم و بنظر نمی رسید تدارکات به این زودی ها یادی از ما بکنند.
دست بکار شدیم و حمله ای دیگر به نزدیک ترین سنگر زدیم و بساط صبحانه ای مشتی نصیبمان شد.
یک کتری، چند لیوان #فرانسوی برای ماهایی که در بهترین شرایط لیوان مان شیشه #مربا بود، نان و پنیر بسته بندی شده #استرالیایی و از همه مهمتر چای #کویتی که مارک معروف آن دوره بود و یک چراغ نفتی.
♦️خیلی زود همه آماده یک پذیرایی جانانه شد و خستگی عملیات از تن به در رفت
ادامه دارد ...
@seYed_Ekhlas🇮🇷
گزارشی از#عملیات_بدر(6)
شرق دجله
♦️دیشب که شب اول بود را در سنگرهای روباهی بصورت نشسته خوابیدیم.
وقتی که به ۲۴ ساعت گذشته خود فکر می کردیم، می دیدیم چه دوستانی از ما جدا شده اند و چهره آنها را باید از فردا فقط روی پلاکاردها و سینه دیوار ببینیم. دوستان بی نظیری که نمونه های واقعی اخلاق و ابتکار و معنویت بودند.
♦️آیا آیندگان جز یک عکس به عقبه هر شخصیت پی خواهند برد و الگو خواهنو گرفت یا خیر!!!
♦️بعد از نماز صبح امروز ، صدای درگیری از سمت سه راه خندق که چیزی حدود سه چهار کیلومتر از ما فاصله داشت بگوش می رسید.
با توجه به فشاری که لشکر ۵ به آنطرف آورده بود باز هم نتوانستند سه راه را تصرف کنند و حالا عراق تک می کرد و می خواست خود را در این قسمت باز کند و عملیات را با شکست مواجه نماید.
♦️در شرایط سختی قرار گرفته بودیم. بعد از ۱۳ کیلومتر گذشتن از آب هور، روی نیم متر مانده بودیم. یک #متر عقب نشینی مساوی بود با #سیزده کیلومتر برگشت به عقب. چارهای جز ایستادگی نداشتیم و باید #مقاومت می کردیم.
♦️صبح امروز بچهها مقاومت خوبی کردند و جلو تک دشمن را گرفتند هر چند تعدادی شهید و مجروح دادیم.
ادامه دارد ..
@seYed_Ekhlas 🇮🇷
گزارشی از#عملیات_بدر(7)
شرق دجله
گزارش بر اساس زمان عملیات بدر
♦️قایق ها برای رفع نیاز نیروها دائم در رفت و آمد بودند. مجروح می بردند و تدارکات می آوردند. یکی از موارد ضروری، آب خوردن بود که در پلاستیک های پرس شده می آوردند. البته قرص های تصفیه آب هم بما داده بودند که یکی از آنها را در آب قمقمه می انداختیم و آب قابل شرب می شد.
♦️ ناهار هم که
در #پلاستیک فریزری بود که معمولا برنج بود و خورشت سبزی و مرغ و... که گاهی از آن همه دست و دلبازی تعجب می کردیم.
از توی همان قایق تدارکات و در حال عبور برای ما هر رزمنده یک کیسه که گره زده بودند می انداختند و ما هم سهممان را روی هوا می گرفتیم و ...
♦️بد دلی (وسواس)را کنار گذاشته بودیم و کاملا جنگی شده بودیم. در شرایطی که در اطرافمان جنازههای عراقی قرار داشتند و ایضاً همرزمان شهدا و مجروح ها که به عقب انتقال پیدا میکردند؛ ولی با دلخوشی که از پیروزی اولیه بدست آورده بودیم، می نشستیم و همان ناهارداخل پلاستیک را با صفا و صمیمیت بین دوستان می خوردیم و شاکر خداوند بودیم. البته زیر آتش خمپاره دشمن و گاهاً هم شرایطی پیش می آمد که حتی همان. غذایِ داخل پلاستیک هم در دسترس نبود واگر کم بدستمان می رسید خیلی از دوستان دست به عذا نمی زدند
ادامه دارد ....
@seYed_Ekhlas 🇮🇷
گزارشی از #عملیات_بدر(8)
شرق دجله
♦️ روز دوم عملیات را شروع می کردیم. هوای اول صبح و خنکی دلنشین منطقه حالت خلسه ای بوجود آورده بود که آرامش خاصی بما می داد. نمیدانم شاید قرار بود این آرامش صبحگاه، جای خود را به شامگاهی پرتلاطم بدهد. آن روز را طبق معمول گذراندیم و جسته گریخته در سه راه خندق درگیری ها و تبادل آتشی داشتیم.
♦️یکی از بالگردهای دشمن که جرآت کرده و برای ماموریتی بالای منطقه آمده بود با انبوه آتش کلاش و تیربار و پدافند و ... قرار گرفت و بعد از بلند شدن دود، چرخی خورد و سقوط کرد و صدای الله اکبر بچه ها شور و حالی در جبهه ایجاد کرد.
♦️ساعت به چهار بعد از ظهر رسیده بود که باز روی سه راه خندق شلوغ شد و این بار شاهد تیرهایی بودیم که از پشت سر به طرف ما می آمد. تکی که زده بودند بسیار سنگین بود و نیروهای ما و خصوصا نیروهای لشکر ۵ نصر، مقداری عقب نشینی کردند ولی به فشاری که از جناح ما وارد شد موفق شدیم سه راهی را حفظ کنیم و آنها را بهعقب برانیم.
♦️در این جنگ و گریز تعدادی از بچه های ما خصوصا عبدالرحمن سلیمان پور که در روز حرکت در آب افتاده بود و بر شرایط خودش می خندید برای نجات مجروحی اقدام نمود که بعد از نجات او، خود به شهادت رسید.
ادامه دارد ...
کانال بچه های جبهه وجنگ
@seYed_Ekhlas🇮🇷
#گزارشی از#عملیات_بدر(9)
شرق دجله
گزارش بر اساس زمان عملیات بدر
♦️ با غروب آفتابِ امروز، خبر رسید که روی جاده خندق درسمت عراق، تانکها و نفربرهای دشمن مانند قطاری آماده حمله و گرفتن سه راهی شده و طبق عادت آنها، در گرگ و میش فردا هجوم سختی خواهند داشت تا کار را یک سره کنند.
♦️ فرماندهان لشکر برای نجات این منطقه باید فکری می کردند. آنشب با فرماندهان لشکر ۵ نصر و ۲۵ کربلا و31 عاشورا هماهنگ شدیم تا آنها از سمت راست جاده و ما از سمت چپ به زرهی دشمن یورش برده و پیش دستی کنیم. سر شب نیروها همانند شب عملیات آماده حرکت شدند.
♦️معمول این بود که نیروهای خط شکن بعد از انجام ماموریت شب اول، سریعا با نیروهای تازه نفس تعویض شوند و به عقب بروند، ولی گردان ما علاوه بر شکستن خط و مقابله شدید با تک های دشمن و نیز پدافند در چهار کیلومتر، حالا باید در مرحله دوم عملیات هم شرکت می کرد و این نشان از توان بالایی داشت که در تمرین ها و آمادگی جسمانی و عملیاتی به دست آمده بود.
♦️ نیروهای عمل کننده خیلی سریع خود را به نزدیک سه راهی رساندند و گردان های پشتیبان برای کمک به آنها در سینه خاکریز کمین نمودند تا در صورت نیاز دستور حرکت بگیرند.
ادامه دارد.....
کانال بچه های جبهه وجنگ
@seYed_Ekhlas🇮🇷
گزارشی از#عملیات_بدر(10)
شرق دجله
گزارش بر اساس زمان عملیات بدر
♦️نیروهای گردان به فرماندهی شهید عبدالله محمدیان حرکت خود را به سمت سه راه خندق، طبق برنامه شروع کردند. ماموریت اصلی ما زدن به ماشین آلات عراق و منهدم کردن آنها بود و جلوگیری از تک فردا.
♦️گاهی به فکر نظامی آنها (عراق ها)شک می کردیم، با این همه آموزش چرا اینگونه عمل می کنند.
آنها همه ماشین آلات خود را اعم از تانک و نفربر و کامیون و... را پشت سر هم در مسیری محدود قرار داده بودند که این از لحاظ نظامی کاملا اشتباه بود. ما هم از این اشتباه نهایت استفاده را بردیم.
♦️ ابتدا عقبه آنها را با آرپی جی زدیم و بعد ابتدای آنها را. آتش عجیبی از آنها بلند شده بود. ماشین آلات وسط، نه راه پیش داشتند نه پس. دو طرف جاده هم بخاطر شیب تند امکان فرار را از آنها گرفته بود.
(((دقیقاکاری که شهیدشیرودی در رقابیه با ستون تانکهای عراق کرد)))
♦️درگیری بالا گرفته بود و سرحوصله تانک های وسط را می زدیم. جهنمی از دود و آتش منطقه را فرا گرفته بود.
تیربارهای آنها بخوبی سطح زمین را نشانه گرفته بودند و بی وقفه شلیک می کردند. برای تثبیت این شرایط باید به لشکر ۵ نصر (به فرماندهی برادر قالیباف)وصل می شدیم که باز هم نتوانستیم این کار را بکنیم. احتمال می دادیم عمده تلاش دشمن در آن قسمت باشد و با آنها درگیر شده و اوضاع سختی درست کرده اند.
♦️سه راه کاملا در اختیار ما قرار گرفته بود و ماموریت را تمام و کمال انجام داده بودیم. دو سه نفر از نیروهای قدیمی در این عملیات به شهادت رسیدند و جلوتر از خندق #جاماندند.
این درگیری در شب سوم عملیات از ساعت ۱۲ تا نزدیک صبح ادامه داشت و از هر گونه حمله دشمن جلوگیری کرد
ادامه دارد ....
کانال بچه های جبهه وجنگ
جاماندگان
@seYed_Ekhlas🇮🇷
گزارشی از#عملیاتِ_بدر(11)
شرق دجله
گزارش بر اساس زمان عملیات بدر
♦️ عملیات شب سوم موفقیت آمیز بود و توانستیم مقداری از فشار دشمن را کم کنیم و مانع پاتک آنها شویم.
اول صبح بود که باقیمانده بچه ها جسته گریخته و خسته و زخمی از عملیات دیشب بازگشتند و هر کدام در گوشه ای به خواب رفتند. سراسر منطقه را آرامشی نسبی فرا گرفته بود و تنها هر از گاهی صدای انفجاری از دور بلند می شد و گوم گومی بگوش می رسید که گویا از ماشین منهدم شده مهمات دیشب عراقی ها بود و دیگر صدای معمول جبهه.
♦️براستی نقشه عراقی ها چه بود و چه در سر داشتند؟ یکی از کارهای دشمن در آن سالها، آماده نگه داشتن نیروی آماده به کار و آزادی بود که می توانست در مواقع عملیات ما در هر منطقهای، بسرعت جابجا شود و واکنش سریعی از خود نشان دهد و با قدرت زرهی خود شرایط را به نفع خود عوض کند. با توجه به عملکرد قبلی آنها، کم و بیش منتظر ورود اینچنین نیرویی به منطقه بودیم.
♦️وضعیت ما از لحاظ پشتیبانی بدلایل شرایط سخت منطقه خوب نبود. تنها وسایلی که می توانستند از راه آبی برای ما بیاورند تجهیزات سبک بود و از ماشین آلات سنگین هیچ خبری نبود. هدف اولیه عملیات گرفتن جاده #بصره – العماره بود و تهدید راه مواصلاتی دشمن. هر چند بعضی نیروها در شب اول تا #دجله هم رسیدند و وضوی نماز صبح را در آنجا گرفتند ولی حالا روی همان نیم متر مانده بودیم، نه #سنگری بود، نه #جان پناهی. ولی همچنان گوش به فرمان #فرماندهان و آماده برای هر حمله جدیدی به مواضع دشمن بودیم.
♦️روز پنجم یا ششم را می گذراندیم. گاهی برای رصد کردن دشمن نگاهی به منطقه می کردیم تا از آنها غاقل نشده باشیم. آن روز صبح هم همین کار را کردیم. در سه چهار کیلومتر آنطرف تر خط سیاهی مشاهده می کردیم که خیلی دقیق معلوم نبود. دوربین چشمی را آوردیم و نگاهی به دشمن انداختیم.
♦️چیزی که می دیدم تعجب را برانگیخته می کرد.
چندین ستون از تانک های زرهی کنار هم چیده شده و چون دیواره ای از آهن و فولاد در برابر ما صف آرایی کرده بودند. بالگردی که بر روی آنها در حال پرواز بود نشان می داد فرمانده آنهاست و از بالا آنها را نظم می دهد.
♦️بچه های دیگر هم بالای خاکریز آمدند و نگاهی به منطقه کردند. لبخند تلخی روی لب بچه ها نقش بست و متلک هایی که می زدند هم در جای خود جالب بود. یکی می گفت:"کافیه هر کدوم یه تیر مستقیم بزنند، دیگه خاکریزی برامون نمی مونه". یکی دیگر با #خنده می گفت: " من که رفتم وسایلم رو جمع کنم برگردم".( این حرف ها طبیعی بود)
♦️#روحیه ها خوب بود و به هیچ وجه تصور عقب نشینی را هم در سر نداشتیم. آنها هم تحرک خاصی نداشتند. باید صبر می کردیم تا ترفند فرماندهان را برای مقابله با آنها بفهمیم.
ادامه دارد .....
کانال بچه های جبهه وجنگ
@seYed_Ekhlas🇮🇷
گزارشی از #عملیات_بدر(12)
شرق دجله
گزارش بر اساس زمان عملیات بدر
♦️ بعد از پیشدستی ما در تک به دشمن، یکی دو روز شرایط از آب و تاب درگیری ،
افتاد وبه روز هفتم رسیدیم. بعد از ظهر حدود ساعت ۳ یا ۴، آنروز دستور جابجایی با نیروهای تازه نفس به ما رسید. هر چه بود یک روز را در آب پارو زده بودیم، دو عملیات سنگین کرده و هفت روز در برابر پاتک دشمن ایستاده بودیم و خط چهارکیلومتری را با کمک گردان های دیگر لشکر حفظ کرده بودیم و این در حالی بود که #نشسته_می_خوابیدیم و تغذیه مناسبی نداشتیم.
♦️قبل از ورود نیروهای جدید قایق ها رسیدند و سوار شدیم تا به عقب برگردیم. قایق ها بمرور حرکت می کردند و ساعتی نگذشته بود که کل گردان به جاده معروف به پد ۸ رسید و با لنکروزهای دوست داشتنی به مقر چادرها بازگشتیم.
♦️بچه هایی که در عقبه مانده بودند به استقبال آمدند. خبر شهادتها را شنیده بودند و با دیدن ما، جای آنها را خالی می دیدند.
بچه ها را بغل می کردند و گریه می کردند. صحنه عجیبی شکل گرفته بود. وقتی نگاه ما به چادرها افتاد، تازه یادمان آمد چقدر جای بچه ها در این جمع خالی شده و چقدر در اینجا خاطره با آنها داشتهایم. در ارودگاه، دیگر نه خبری از داود بود، نه رضا، نه عبدالرحمن نه .... شانه ها در آغوش هم به شدت تکان می خورد و اشک ها جاری شده بود.
♦️تبلیغات گردان در گوشه ای پارچه ای پهن کرده بود و نام شهدای عملیات را بر آن می نوشت. دیدن اسامی دوستانمان روی پارچه چنان منقلب کننده بود که از وصفش عاجزم.
ادامه دارد...
کانال بچه های جبهه وجنگ
@seYed_Ekhlas🇮🇷
گزارشی از #عملیات_بدر(13)
شرق دجله
گزارش بر اساس زمان عملیات بدر
♦️فردای آنروز بعد از جمع و جور کردن وسایل، ما را به ده روز مرخصی فرستادند و قرار شد بعد از مرخصی به پد هشت در هور برگردیم. وقتی به. استان خودمان رسیدیم گاهی دوستان می آمدند و از عملیات می پرسیدند. همه از موفقیت عملیات یاد می کردیم و از ضربه ای که به دشمن زده بودیم. همه مسرور و سرحال .
♦️ندیدن بچه های همرزم در آن چند روز خیلی برایمان رنج آور بود ولی در یک قرار نانوشته همه در نمازجمعه می رفتیم و دیداری تازه می کردیم.
ده روز هم گذشت و به مقر اولیه در پد هشت بازگشتیم.
بعضی چهره ها دمق بود و بعضی پرسشگر.
زمزمه ای بگوش می رسید که همه نیروها بعد از یک درگیری سخت، از منطقه عملیات بدر عقب نشسته اند و .....
باورمان نمی شد و برایمان خیلی سخت بود که بعد از آن همه زحمت و جانفشانی و دادن بهترین دوستان هیچ حاصل مادی برایمان نداشته. همه ناراحت و بغض کرده بودند.
♦️ در این بین فرمانده گردان همه را در سنگر بزرگی دعوت کرد تا مطلبی را بگوید.
خیلی بی حال وارد سنگر شدیم و بعد از مقدمه، کاغذی از جیب درآوردند و گفت #امام به شما پیامی داده که برایتان می خوانم.
♦️"حضرت امام در این پیام به رزمندگان یادآوری کرده که تمامی اعمال شما چه #جنگیدن و یا #شکست در راستای ادای #تکلیف می باشد و #مامامور_به_تکلیفیم نه نتیجه، امروز روز استقامت و روز زنده شدن اسلام است".
♦️نمیدانم خدا در این چند سطر چه قدرتی قرار داده بود که آنقدر آرامش بخش بود.
راستی مگر ما برای #نتیجه جنگیده بودیم؟ ما تکلیفی داشتیم که باید ادا می کردیم، #که_کردیم. پس ناراحتی جایگاهی نداشت.
♦️پس از این جلسه چهره ها باز شده بود و کم کم خنده ها بر لبها نشست. حالا به فرموده #حضرت امام باید آماده می شدیم برای عملیاتی دیگر. آنهم عملیاتی به بزرگی #والفجر_هشت که با نیت های خدایی توانست آن همه موفقیت بهمراه داشته باشد.
#ما_ماموربه_تکلیفیم
پایان
کانال بچه های جبهه وجنگ
🍃با ما همراه باشید
با خاطرات دفاع مقدس🍃
سیداخلاص موسوی
@seYed_Ekhlas🇮🇷