eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
2.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
1 فایل
🌱درمنظومه شمسی سیاره ایست به نام زمین🌱 درگوشه ای از این سیاره جغرافیای ست به نام ایران در تاریخ ایستادگی ایران روایت ست بنام #دفاع_مقدس🌱 #نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس 🌱چه سر ها داده ایم برای سربلندی ایران🌱 #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
اهل قلم آ سیّدمرتضی آوینی 👇 ♦️قرنهاست زمین انتظار مردانی اینچنین را میکِشد تا بیایند و کربلای ایران را عاشقانه بسازند و زمینه ساز ظهور باشند آن مردان آمدند و رفتند فقط من و تو ماندیم👇 و از جریان چیزی نفهمیدیم! https://eitaa.com/jAmAndgA90zA
پاسگاه گرمک در منطقه ی پنجوین همه ی راننده ها ی ماشین آلات سنگین از شدت آتش دشمن در تنگه گرمک زمینگیر شده بودند با بیسیم در جواب آ مهدی باکری فرمانده لشگر عاشورا وعلت تاخیر(به آذری) فقط گفتم؛ نمیشه از تنگه عبور کرد گفت:حمیدی( یولادیم ) حمید را فرستادم هم معاون لشکر بود وهم مسئول محور پنجوین حمید باکری بخشی از راه را با موتور آمده بود ودیگر نمیشد شیب تند را با موتوربیاد و نرسیده به پاسگاه داشت پیاده بسوی ما می آمد گلوله باران دشمن بحدی بود که واقعا نمی شد حرکت کرد ولی زیر گلوله باران حمید آقا دستانش را بپشت گره زده بود وسرش را پایین انداخته بود وبسوی ما می آمد گویی زیر باران بود نه گلوله باران وقتی رسید رفتیم داخل پاسگاه گفت :میری نه اولوب؟ سید چی شده ؟ گفتم حمیدآ زیر این آتش هرراننده ای حرکت کرد یا مجروح شد یا شهید نمیشه از تنگه عبور کرد گفت الان اصلان راننده نداریم؟ گفتم چرا کمک راننده و چند نفر راننده هستند یک راست رفت بسمت یکدستگاه بولدوزر وسوارشد روشن کرد و حرکت کرد . رفت و از تنگه عبور کرد این حرکت حمید باعث شد چندتا راننده پشت سرش رفتند بلاخره 6 دستگاه از لودر وبولدوزر توانستند از تنگه عبور کنند خیلی از رزمندگان که در شب حمله شهید شده بودند را هم انتقال داده بودند به پاسگاه و...... راوی:سیداخلاص موسوی ادامه دارد @jAmAndgA90zA
3.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سنوار: من این جمله از امام علی را خوب به خاطرم سپرده ام: دو روز در زندگی انسان است، روزی که در آن مرگ سرنوشت تو نیست، و روزی که مرگ سرنوشت تو در آن است. در روز اول هیچ کس نمی تواند به تو آسیبی برساند و در روز دوم هیچ کس نمی تواند تو را نجات دهد. تادیروز در نبرد با یهودیان خیبری بود وامروز روز پیوستنش به علی سنوار @jAmAndgA90ZA
1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آرش افسانه نیست، آرش توئی مرز ایران آنجاست که موشک‌های تو تعیین می کند پدر:موشکی ایران حسن تهرانی مقدم ‌‌‍‌‎‌ @jAmAndgA90ZA
💢  هنگ سوم | ۳ خاطرات اسیر عراقی دکتر مجتبی الحسینی ‌‌‍‌‎‌ 🔸 سالی که آبستن حوادث بود رژیم صدام به منظور خالی کردن صحنه عراق از وجود انقلابیون مسلمان هوادار امام خمینی و انقلاب اسلامی موج وسیعی از اعدامها و دستگیری و حبس را در صفوف مذهبیون و علما به راه انداخت که بهترین و با اخلاص ترین فرزندان عراق آماج این حمله قرار گرفتند. توحش بعثی ها به حدی رسید که قانونی در مورد اعدام هواداران جنبش اسلامی و مبلغین افکار و اندیشه های آن که از نظر بعثی ها ارتجاعی تلقی می شدند صادر شد. ♦️این قانون حتی کسانی که فعالیت سیاسی اسلامی را کنار گذاشته بودند را نیز شامل می‌شد. البته رژیم به این تمهید بسنده نکرد واموال منقول و غیر منقول معدومین و حتی اثاثیه منزل آنها و همسران و فرزندان آنان را مصادره کرد و نزدیکان درجه یک و دو آنها را از کلیه حقوق مدنی اعم از مسافرت و یا اشتغال به کار محروم نمود. ♦️ هدف در واقع ایجاد رعب وحشت در بین مردم بود و چون هیچ یک از این اقدامات در پایان بخشیدن به درگیری بین رژیم حاکم و جنبش اسلامی موثر واقع نشد ایادی جنایتکار، مرجع عالیقدر آیت الله «محمد باقر صدر را به شهادت رساندند. این شهید بزرگوار که نسبت به امام خمینی و انقلاب اسلامی عشق می ورزید در یکی از سخنرانی‌هایش خطاب به ملت عراق گفته بود 👇 ♦️در امام ذوب شوید، همان گونه که ایشان در اسلام ذوب شدند. این مساله موجبات وحشت و نگرانی غرب و رژیم بعث را فراهم ساخت تا اینکه صدام او و خواهر مکرمه اش «بنت الهدی» را دستگیر و در روز ۸ آوریل ۱۹۸۰ / ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ به شهادت رسانید. ♦️ این خبر برای جنبش اسلامی و ملت مسلمان عراق ضربه تکان دهنده ای بود. رژیم خبر اعدام ایشان را چند ماه بعد زمانی که یارانش تارومار گردیدند، اعلام کرد. ♦️ صدام در یکی از سخنرانی‌هایش که در آن ایران، امام خمینی و جنبش اسلامی را مورد هجوم قرار داده و شاه را به خاطر ترک ایران ملامت می‌کرد با تعبیر معدوم» خبر اعدام آیت الله() صدر را به اطلاع مردم رسانید. معلوم می‌شود که غرب در فکر و عمل نمی‌خواست تجربه شاه و امام در هیچ کشور اسلامی تکرار شود، لذا اعدام شهید صدر می‌توانست اقدامی پیشگیرانه باشد. ♦️به دنبال این جنایت برخورد بین رژیم حاکم و توده های مسلمان شدت یافته و به صورت درگیری مسلحانه بین طرفین درآمد. از بارزترین این درگیریها سوء قصد به جان عزیز، فرد برجسته حزب و حکومت هنگام بازدید از دانشگاه «مستنصریه» بغداد بود. در جریان این سوء قصد، نامبرده و عده ای از بعثی ها مجروح و نه نفر دیگر کشته شدند. 👈صدام مسئولیت این سوءقصد را متوجه ایران و انقلاب آن کشور دانست و یک سخنرانی که به همین مناسبت ایراد کرد، گروههای اسلامی و ایران را مورد تهدید قرار داد. رژیم حادثه ای ساختگی خلق کرد. به این صورت که هنگام تشییع کشته های دانشگاه از مقابل مدرسه ایرانیها در بغداد، از سوی شخص ناشناسی یک بمب دستی پرتاب شد که عده ای را مجروح کرد. ♦️ رژیم قصد داشت حامیان انقلاب اسلامی را مسبب این حادثه قلمداد کند. از طرفی صدام هنگام دیدار از مجروحین حادثه دانشگاه در بیمارستان، جنجالی بزرگ پیرامون این قضیه به راه انداخت و رسانه های تبلیغاتی رژیم با برپایی نمایشی وقوع این انفجار را به کسانی که آنها را عوامل دولت ایران و انقلاب این کشور می نامیدند، نسبت دادند. 👈 متاسفانه مردم ساده لوح نیز این بازی را باور کردند و از آن به بعد هر اقدامی که در عراق علیه مصالح رژیم صورت می گرفت، مجاهدین و مشوق آنان یعنی ایران مورد اتهام واقع می‌شدند. ♦️روزی در دبیرستان دخترانه «کرخ» در جریان برق، اتصالی رخ داد و به دنبال آن فریادی بلند شد. بعثی ها از این فرصت استفاده کرده و فریاد زدند: عوامل بمب دستی به مدرسه پرتاب کردند. این امر موجب وحشت دانش آموزان دختر شد. ♦️ به طوری که هنگام فرار نقش بر زمین شدند و دهها نفر از آنها که دچار هیستری شده بودند به بیمارستان عمومی کرامه انتقال یافتند. من که در آن موقع در بخش جراحی فعالیت می‌کردم هنگام معاینه مجروحین، بجز زخمهای سطحی ناشی از زمین خوردگی آنها براثر ترس، جراحات عمده ای بر روی بدنشان مشاهده نکردم. 👈متاسفانه وقوع این حوادث به نفع رژیم تمام شد و آنها ضمن سعی بیشتر در متلاشی ساختن جنبش اسلامی، یک حس بدبینی در نظر مردم نسبت به افراد متدین و انقلاب اسلامی ایران بوجود آوردند. ادامه دارد......        ‌‌‍@jAmAndgA90ZA
که بعد از عمری مجاهدت تا کرانه ها وبه ملت ایران هم پرواز هدیه کرد شهید طهرانی مقدم پدر موشکی ایران ها و ها را مدیون توهستیم ای 🖌سیّد اخلاص موسوی @jAmAndgA90ZA
💢 الجولانیِ کروات زده امروز. با بغض معاویه از جنگ بدر سر از تنش جدا کرد فرزندان هندجگر خواره تکفیریها ♦️ اصغر پاشاپور که همان "آقای‌اصغر" حاج قاسم است، به دست نیروهای تحریر الشام به شهادت رسید و کراوات‌زده‌های امروز دمشق، سر از تنش جدا کردند 👈سرانجام پیکر بی‌سرش را با ۲ اسیر عضو گروه جولاني که در اختیار مقاومت بودند مبادله کردند اسلام آمریکایی (ذاکر) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شهیدطریق القدس @seYed_Ekhlas🇮🇷
💢!! ♦️‏پسر حجت‌الاسلام : پدرم خاطره‌ای از ایام کرونا تعریف می‌کرد که آن زمان که شهید «سید ابراهیم رئیسی» رئیس قوه قضائیه بود، به دیدن او رفتم و به من گفت که محمد! من و شما از دهه ۶۰ 👈با منافقین درگیر بوده‌ایم و حیف است که بر اثر کرونا بمیریم. ما باید شویم؛ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@seYed_Ekhlas🇮🇷
🍃به وقت انقلاب ‌‌‍‌‎ماموریت خاطرات سرتيپ ۲ زرهی ستاد محمود فردوسی ♦️ در همان روزها، با برنامه‌ای که به احتمال زیاد کار ساواک بود، تعدادی از نظامی‌ها با چوب و چماق و تانک در شهر راه افتادند. وقتی می‌خواستند از پادگان خارج شوند، دو نفر مقابل آن‌ها ایستادند. یکی معتمدی و دیگری من. دم در پادگان، هر دو جلوی تانک‌ها خوابیدیم. دست و پای ما را مانند گوسفند گرفتند و روی زمین کشاندند. آن‌ها به احتمال زیاد از طرف ساواک تحریک شده بودند. ♦️انقلاب که پیروز شد، در ستاد لشکر جمع شدیم و تصمیم گرفتیم پادگان را همراه چند نفر از بزرگان شهر حفظ کنیم. آقای ابوترابی مسئولیت درِ ورودی پادگان با من بود. به نگهبان‌ها گفتم فقط پرسنل نظامی، آن هم بدون تجهیزات حق ورود و خروج دارند. عده‌ای تصمیم داشتند حمله کنند که جلوی آن‌ها را گرفتیم. ♦️عده دیگری هم با پرچم و پلاکارد آمدند و می‌خواستند آن را روی در ورودی نصب کنند. به آن‌ها گفتم: «من نوشته شما را به ستاد لشکر می‌فرستم، اگر موافقت کردند آن را نصب می‌کنم.» سربازی را صدا کردم و پارچه را به دستش دادم تا نزد آقای ابوترابی ببرد. سرباز رفت و بعد از مدتی برگشت و گفت: «می‌گویند این نوشته مورد تأیید نیست!» ♦️پلاکارد را به دستشان دادم و گفتم: «بفرمایید از راهی که آمده‌اید برگردید!» از طرف دیگر، کلیدهای اسلحه‌دارها را گرفتم، چون اوضاع ناجور بود و احتمال هر برخوردی می‌رفت. به لطف خدا، پادگان حفظ شد. ♦️تعدادی از افسران و درجه‌داران و سربازان در زندان بودند. خیلی از آن‌ها بی‌گناه بودند. یک روز حاج آقا ابوترابی در صبحگاه گفت: «اگر این‌ها شاکی خصوصی نداشته باشند، دادگاهی نمی‌شوند.» گفتم: «حاج آقا، شاکی خصوصی آن‌ها را به ما معرفی کنید؛ ما یا پوتین می‌اندازیم گردنمان یا نان می‌گیریم دستمان یا شمشیر می‌بندیم کمرمان. پوتین می‌اندازیم و التماس می‌کنیم که این‌ها زن و بچه دارند، یا نان و نمک می‌خوریم و می‌گوییم به این نان و نمک که خوردیم از آن‌ها بگذرید و اگر خدای ناکرده مرتکب خطایی شده‌اند، مجازاتشان می‌کنیم.» ♦️ یکی از افتخاراتم این است که با این حرکت، اکثر نظامی‌های زندانی، از درجه‌دار و افسر و سرباز که فقط طبق دستور در حکومت نظامی شرکت کرده و به کسی آزار نرسانده و خونی نریخته بودند، آزاد شدند که با شروع حقانیت کار من ثابت شد. البته اول انقلاب بعضی حرکات اجتناب‌ناپذیر بود و اگر نبود، چه بسا انقلاب مثل انقلاب‌های دیگر شکست می‌خورد. در این میان قضاوت‌های ناحق هم صورت گرفت که بیشتر خود نظامی‌ها مقصر بودند و بعضی اغراض شخصی و دست منافقین و گره های ضد انقلاب هم در آن دخیل بود. ♦️مدتی که گذشت، باب استعفا را باز کردند. تعدادی از نظامی‌ها خودشان استعفا دادند و رفتند و تعدادی رنگ عوض کردند. آن‌هایی هم که و اسلامی داشتند، روی شدند. کسانی بودند مثل ستوان نصرتی که رفته بود و جنگ که شروع شد برگشت و هم شد. سرهنگ باوندپور، زمانی که جنگ شروع شد، به عنوان مظنون شرکت در کودتا در زندان بود، در صورتی که اصلاً ارتباطی با کودتا نداشت. وقتی می‌خواستند حکم آزادی او را بدهند، دادستان می‌گوید: «الان از ما چه می‌خواهی؟» می‌گوید: «تقاضای بازنشستگی دارم.» دادستان می‌گوید: «اگر جنگ شروع شده باشد و عراق حمله کرده باشد، چه کار می‌کنی؟» می‌گوید: «از همین جا لباس می‌پوشم و .» ♦️می‌خواهم بگویم. خیلی از نظامیان ما به خاطر شاه و زن شاه لباس نظامی به تن نکرده بودند. نظامی واقعی به خاطر وطن و حفظ ناموس مملکت این شغل را انتخاب کرده بود و و محک برای اثبات اعتقادات ارتشیانی بود که و مردانه جلوی دشمن ایستادند. ادامه دارد ....      ‌‌‍‌‎‌     ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷 ‌‌‍
«او» ♦️ از برای آنکه بهشت، تنها بهایش بود؛ 🍃 قرار شد نماز سیدرضی را آقا بخوانند. بامدادِ پنج‌شنبه هفتم دی ماه ۱۴۰۲، در یک روزِ سردِ زمستانی، خانواده شهید به همراه عده‌ای از فرماندهان و سرداران منتظر بودند. «او» هم گوشه‌ای ایستاده بود. ساکت و آرام. آقا که تشریف آوردند، چند قدمی هم عقب‌تر از آن جا که ایستاده بود، رفت. آقا بعد از تفقد و تسلیت به خانواده شهید سید رضی، مشغول صحبت با برخی فرماندهان شدند. 👈 «او» باز هم عقب‌تر رفت و دور شد. سرمای زمستان تهران، بهانه خوبی به دستش داده بود تا خودش را خوب و زیاد بپوشاند. کلاهی بر سر تا روی چشم‌ها گذاشته و دکمه‌های اورکت را هم تا بالا بسته بود. 🍃 در بین صحبت آقا با فرماندهان، رهبر از زبان یکی از سرداران، متوجه حضور «او» شدند. با تأکید جویا شدند: مگر «او» اینجاست؟ گفتند: بله و زود «او» را صدا زدند تا جلو بیاید. با آرامش و سکوت و تواضع جلو آمد. سلام و دست‌بوسی کرد و احوالپرسی مختصری. بعد خیلی تند و سریع عقب رفت؛ عقب‌تر از قبل. انگار نمی‌خواست حتی به اندازه دیده شود. نمی‌خواست زحمتی درست کند. نمی‌خواست به قدر کاهی هم بار باشد. 🍃نماز را هم صف آخر خواند. دور و مخفیانه ... انگار عادت کرده که حتی سر و صدای کوچک و ریزی هم نداشته باشد. نماز تمام شد و «او» باز هم دور و غریب و تنها. حالا تابوت را بلند کردند برای تشییع تا بیرون بیت رهبری. «او» با یار و همرزم دیرینه‌اش را بدرقه می‌کرد، گویا با همان چشم‌ها داشت با او می‌زد و قرار و مدار می‌گذاشت، شاید هم قرار و مدارهای قبلی را یادآوری می‌کرد. 🍃 در همین بین، اهل دلی که در جمع بود به چند جوان و نوجوان اطرافش توصیه کرد: "بروید و خوب و سیر تماشایش کنید؛ شاید دیگر «او» را نبینید". 🍃 به آن بنده‌ی خدا عرض ادب کردم و گفتم: "از «او» چه دیدید که چنین توصیه‌ای داشتید؟" گفت: "او مجسمه اخلاص است. به اندازه ذره‌ای اجازه بروز و ظهور نفس نمی‌دهد. کامل رامش کرده. با این همه بی‌ادعاست!" بعد ادامه داد: "اما طولی نمی‌کشد ... این اخلاص اجرش فقط یک چیز است". 🍂 سه ماه بعد، دوشنبه بیست و یک رمضان، سیزده فروردین ۱۴۰۳ بود که خبر بهشتی‌شدن «او» آمد. باز مسجل شد که بهشت را به بها بدهند؛ نه به بهانه! 🍀 «او»، محمدرضا زاهدی، فرمانده و سردار بزرگ و بلند بالا اما سپاه سرافراز اسلام و ایران بود. 🍃اللهم صل علی محمد وآل محمد کانال بچه های جبهه وجنگ جاماندگان      ‌‌‍‌‎‌     ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
2.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ پزشکیان: وزیر خارجۀ عمان وقتی به خانۀ شهید امیرعبداللهیان رفته بود، می‌گفت مگر اینجا خانۀ وزیر است ♦️چون خانه‌ای که وزیر خارجۀ عمان دارد با خانۀ شهید امیرعبداللهیان قابل قیاس نبود. ♦️مشهد خانۀ مادر شهید رئیسی رفتم، یک منزل از معمولی هم کمتر بود. رئیسی یک مدیر خستگی‌ناپذیر بود ♦️شهید رئیسی تمام تلاش خود را با عشق می‌کرد برای اینکه به مردم خدمت کند برای اینکه باورهایی را که داشت پیاده بکند. ♦️از خداوند می‌خواهم ما را شرمندۀ خون شهیدان نکند.      ‌‌‍‌‎      ‌‌‍‌‎‌     ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷
هدایت شده از احرار
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆 با توجه به ضربه سنگین اطلاعاتی که به رژیم صهیونیستی زدیم ،یکبار دیگر سخنان رهبری معظم را گوش کنید 🔆آن کسانی که باید کاری را انجام دهند انجام دادند اگر کاری که شما متوقعید انجام نمیگیرد چون گاهی کارها سری است... مظلوم باقری مظلوم سلامی مظلوم حاجی زاده