#روز_اول_مدرسه
فاطمه جان
دخترکم
عروسکم
عسلکم....
نمیخوای بیدار بشی مامان
بده روز اولی دیر برسی ها
دخترم میخواد خوندن و نوشتن یاد بگیره
وااااااااااااای خداجون.... شکرت
صدای مامان رو می شنیدم....
ولی دلم نمی خواست جواب بدم...
اصلا دلم نمی خواست برم مدرسه...
دلم نمی خواست نوشتن یاد بگیرم....
آخه........
مریم....دختر همسایه مون می گفت فردا باباش می بردش مدرسه
دختر خاله اش مبینا هم همینطور
ولی....
من چی....؟!!
من از پدر فقط و فقط یه قاب عکس داشتم
که مامان هر روز با یه دستمال پاکش می کرد که گرد و غبار نشینه روش
دخترکم
عسلکم....
خوشگلم....
مامان هم چنان صدا میزد....
بیخیالم نمی شد.....
چاره ای نبود....
جواب دادم بله مامانی بیدارم....
الان میام....
بر خلاف میلم صبحونه خوردم....
آماده شدم که برم مدرسه....
مامانم با هام همراه شد.....
از زیر قرآن ردم کرد....
و برام صدقه داد.....
چه ذوقی داشت....
همهی تلاششو می کرد که احساس بی پدری نکنم.....
ولی....
اینو الان که خودم مادر شدم می فهمم...
اونروزا خیلی سرم نمی شد
خلاصه راه افتادیم....
تو راه صحنه هایی می دیدم....
که همش واسه ی من آرزو بود....
درست حدس زدین....
بابا....
بچه های کلاس اولی یه دستشون تو دست باباشون بود و اون یکی دستشون تو دست مامانشون
بیچاره مادرم....
هی سرمو بند می کرد که من نبینم و حواسم پرت بشه.....
فاطمه جون....
مامان نیگا کن اون گنجشکه چقدر نازه...
پروانه رو نگا چه پرای رنگارنگی داره
منم بی تفاوت به حرفهای مامانم....
فقط به بچهها خیره شده بودمو
تو تصوراتم....
دست بابام رو گرفته بودم و می رفتم
رسیدیم تو مدرسه......
جای قشنگی بود....
دیواراش رنگی بودند....
پر ازطرح و نقشهای قشنگ....
ولی نمی دونم چرا نمی تونستم....
خوشحال باشم....
جای خالیه بابا بد جوری احساس می شد
چقدر بهش نیاز داشتم....
وقتی نگاه به اطرافم می کردم...
دلم آتیش می گرفت
دست خودم نبود....
آخه.....
یه دختری خودش رو واسه باباش لوس می کرد
اون یکی ژست می گرفت باباش ازش عکس بگیره
یکی دیگه از بغل باباش جدا نمی شد
و....و.....و....
#ادامه_دارد ....
#روز_اول_مدرسه
همش واسه من درد آور بود...
نمی تونستم ببینیم.....
بغض کرده بودم....
دلم حسابی گرفته بود....
احساس خواری می کردم....
احساس شرمساری.....
احساس حقارت.....
احساس بی کسی.....
دلم می خواست از همه گله کنم
دلم می خواست به هم اخم کنم
دلم می خواست فریاد بزنم
دلم می خواست بلند گریه کنم
و بگم........
#بابایی_کجایی_دورت_بگردم
#بابایی_کجایی_دورت_بگردم
بالاخره وارد کلاس شدم....
مامانم بوسیدم و رفت....
معلم وارد کلاس شد...
سلام....
صبح بخیر...
همگی خوش اومدین....
بچه ها می خوایم
با هم بیشتر آشنا بشیم
از همین جلو....
یکی یکی خودتونو معرفی کنین
شروع کردن....
نفر اول : مرجان فلاح
نام پدر: ابراهیم
شغل پدرتونم بگین یادداشت کنم....
وااااااااااااای....استرس کل وجودمو گرفت....
این چه سؤالی بود آخه....
عاقبت نوبت من شد.....
اسمت چیه ؟ فاطمه
فامیلیت؟إإإإ الان میگم!!!این
هنگ کرده بودم....
زبونم قفل شده بود.....
معلم فامیلیم رو از رو دفترش خوند...
آب شدم از خجالت.....
اسم بابات چیه ؟ تندی گفتم علی
وااااااااااااای خداااااجون شغلش رو چی بگم.....
الانه که بپرسه......
خب فاطمه خانوم بابات چیکارس؟!
سرم رو انداختم پایین.....
اشکام سرازیر شد
خانوم اجازه.......
خانوم اجازه......
خانوم اجازه.....
بابای من شغلش.....
دوست داشتم بگم بابام با خدا معامله کرده......
خانوم اجازه من که....
آخه.....
چیزه.....
خااااانوووووم.....بخدا....من یتیمم....
بابا نداااااارم.....
خااااااانووووم اجازه.....
شغل باباااااااای من باهمه ی شغلها فرق میکنه بخدا....
خااااااانووووم....اجازه....خانوم....
شغلِ بابای من #شهادته....#شهادت
خااااااانووووم.....اجازه......خانوم...
بابای من #شلمچه جاموووووونده....
خاااانوم دست رو دلم نذار.....
که من یه سنگ قبرم از بابام ندااااارم.....
آخه بابای من یه #شهید_گمنامه
و دیگه گریه امانم نداد ....
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی #یادگاران_شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#دختران_امنیت
@security_girls
13.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکشنبه که سالروز مرگ #مهسا_امینی بود #دختران_انقلاب رفتند سراغ دختران کشف حجاب و....
⚠️هم وطن کفِ میدان بیاید و برای مردم ماهیت و واقعیت زن زندگی آزادی رو بیان کنید و تبیین، تا طبق فرموده رهبری بدانند پشت کشف حجاب هایشان دشمن چه هدف و برنامه ای دارد....خیلی هایشان ساده هستند و بی اطلاع!
#آرمان_علی_وردی❤️
#دختران_امنیت
@security_girls
🔴رهبری
به آقای پزشکیان فرمودند
کسانی رو انتخاب کنید
که #امین باشند. ایشون
ظاهرا #اوین شنیده…👆😏😑🤨
#دختران_امنیت
@security_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️بی در و پیکر بودن نمایش خانگی و فضای مجازی ، رسما تبدیل به مبتذل خانه و فاحشه خانه شده ❌
واقعا چه خبره و چرا کسی کاری نمیکنه
خاااااااک برسرتون با این سوال پرسیدن و جواب هاتون که، ارزش تون رو در حد چند میلیارد پایین میارید
❌خودتونو ارزون فروختید به درک ، دارید کشور رو به گند و کثافت میکشید دوزاری های مبتذل....😒
#دختران_امنیت
@security_girls
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اشتباه لفظی رئیس جمهور
تازه فهمیدم دلیل انتصابات دولت جدید از بین زندانیان سابق امنیتی چیه؟😂
#دختران_امنیت
@security_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شیخ حسین زین الدین روحانی لبنانی نوشت:
مجروحی در حال انتقال به بیمارستان در ماشین نماز میخواند
دیگری دستها و چشمش پانسمان است و روی تخت نماز میخواند
دیگری با روحانی تماس میگیرد تا احکام تیمم و نمازش را بپرسد اما بخیه لبهایش صحبت کردن را برایش سخت کرده.
راز نماز چیست که اینطور به آن اهمیت میدهند.
#دختران_امنیت
@security_girls
🚨🚨#فوری : شبکه المنار لبنان: حزب الله محموله بزرگ ۶٠ هزار مهر نماز که در آن مواد منفجره جاساز شده بود را کشف کرد. این محموله از قبرس با واسطه سوری به بیروت آورده شده بود.
⚠️فکرش بکنید ۶۰هزار مهر نماز انفجاری اگه خنثی نمیشد چه نسل کشی راه مینداخت ....
🪧#حزب_الله
#دختران_امنیت
@security_girls
12.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسئولین بعد از واقعه لبنان مسئله امنیت را جدی بگیرند. به جوسازی غربزده ها توجه نکنید.
#دختران_امنیت
@security_girls
💥پارچه نوشته اهالی ضاحیه بیروت: ما را زیر سنگ و آوار بکشید؛ هیچگاه از حمایت فلسطین دست نخواهیم کشید.
#دختران_امنیت
@security_girls
8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
آغاز سال تحصیلی در لبنان؛ مدیر یک مدرسه روز اول کلاس کتابهای درسی را معرفی کرد و چقدر زیبا قرآن را معرفی کرد👌
#دختران_امنیت
@security_girls
♦️خدایا از من راضی هستی؟
🔹این نوشته شیرزن لبنانی روی تصویر سه فرزند شهیدش است، حالا هم در حمله روز گذشته اسرائیل به ضاحیه بیروت، چهارمین فرزندش به شهادت رسید.
#دختران_امنیت
@security_girls