🕌❣﷽❣🕌
#بارگاه_برای_اولیاء
#قسمت_اول
❗️ طرح شبهه :
سوال : چرا شیعیان برای امامانشان بارگاه و ضریح می سازند؟آیا حدیث متواتری بر جواز چنین امری وجود دارد؟
❓پاسخ:
❌اولا : در رابطه با جواز ساخت بنای بر قبور دلیل قرآنی داریم و با وجود دلیل قرآنی نیازی به ادلۀ روایی نیست.
❌ثانیا:سیرۀ مسلمانان در قرون متمادی بر ساخت بنای برقبور بزرگانشان تعلق گرفته و شاهد آن نیز وجود بارگاههای متعدد برای ائمۀ و بزرگان اهل سنت در عراق و سوریه و مصر و... است.
⛔️اما بگذارید یکبار هم ما بپرسیم⛔️
🔴 آیا اهل سنت در ساخت مقبره و ضریح برای صحابی وبزرگان خود ازقبیل ابوحنیفه و شافعی و احمد و ...و بخاری و عبدالقادر گیلانی و...استناد به حدیث متواتر نموده اند❓❓❓❓
‼️بررسی مساله
ما این مساله را از چند جهت مورد بررسی قرار می دهیم:
✅الف: بناي بر قبور از مصاديق مودت ذوي القربي است:
🔰قرآن کريم به صراحت، امر به مودّت و محبّت اقرباي پيامبر اسلام«صلي الله عليه وآله» فرموده، آنجا که ميفرمايد:
🔰قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي.
🔰«بگو از شما تقاضاي اجر و مزدي نميکنم مگر مودّت ذوي القربي را».
❌واضح است که بناي بر قبورِ اقرباي پيامبر«صلي الله عليه وآله» از مصاديق اظهار مودّت و محبّت اهل بيت عليهم السلام است؛ زيرا مودّت و محبّت بروز و ظهور دارد، و مورد آن تنها محبت قلبي و اطاعت نيست، بلکه شامل مصاديق آن ميشود تا حدّي که مشمول نهي صريح از آن مورد نشده باشد.
✅ب: بناي بر قبور اولياي الهي مصداق ترفيع بيوت است
🔰خداوند متعال در قرآن کريم اذن فرموده که خانههايي که در آنها ياد خدا شده، رفعت پيدا کند، آنجا که ميفرمايد:
🔰في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْکَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَالْآصالِ، رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ.
🔰«در خانه هايى كه خداوند اذن فرموده ديوارهاى آن را بالا برند، خانههايى كه نام خدا در آنها برده مىشود، و صبح و شام در آنها تسبيح او مىگويند. پاکمرداني که هيچ کسب و تجارت، آنان را از ياد خدا غافل نگرداند...».
استدلال به آيه فوق متوقف بر بيان دو امر است:
🔴امر اول: بيوت در آيه خصوص مساجد نيست، بلکه اعم از مساجد و اماکني است که در آنها ياد خدا ميشود، همانند بيوت انبيا و ائمه«عليهم السلام». بلکه ميتوان مراد از بيوت را غير از مساجد دانست؛ زيرا بيت به معناي بنايي است که داراي چهار ديوار و سقف باشد، همانند بيت اللَّه الحرام. هم چنين در قرآن ميخوانيم:
🔰ولَوْ لا أَنْ يَکُونَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ)؛
🔰«و اگر نبود که همه مردم يک نوع و يک امّتند ما آنان که کافر به خدا ميشوند سقف خانههايشان را از نقره خام قرار ميداديم».
❌از اين ادله استفاده ميشود که بيت در لغت عرب به بنايي اطلاق ميشود که داراي سقف باشد. از سوي ديگر مستحب است که مساجد بدون سقف باشد. پس مقصود از بيوت در آيه غير از مساجد است.
🔴امر دوم: مراد از رفع در آیۀ شریفه چیست؟
◀️در این رابطه دو احتمال وجود دارد:
1⃣مقصود از «رفع» تعظيم و ترفيع قدر بيوت است که همان رفع معنوي است. همانگونه که در قرآن ميخوانيم:
🔰وَرَفَعْناهُ مَکاناً عَلِيّاً
🔰«و ما مقام او را بلند و مرتبهاش را رفيع گردانيديم.»
2⃣مقصود از رفع بالا بردن ساختمان قبر است که همان رفع ظاهري و بناي قبر است.
🔴زمخشري در تفسير آيه ميگويد: «رفع بيوت، يا به معناي بناي بيوت است
📗 تفسير کشاف، ج 2، ص 390
همانند آيه شريفه:
🔰وإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ.
🔰 و يا به معناي تعظيم بيوت و بالا بردن قدر و منزلت بيوت است».
🔴بروسوي در «روح البيان» ميگويد: (أَنْ تُرْفَعَ) يا به بنا است يا به تعظيم و بالا بردن قدر و منزلت».
📗روح البيان، ج 6، ص159
❌اگر مراد به رفع در (أَنْ تُرْفَعَ) بنا باشد که دلالت صريح بر بناي بر بيوت انبيا و اوليا دارد، خصوصاً با در نظر گرفتن اينکه مدفن پيامبر«صلي الله عليه وآله» و تعدادي از ائمه در خانههايشان بوده است. واگر مراد به رفع در (أَنْ تُرْفَعَ) رفع معنوي است، نتيجه آن اذن به تکريم و حفظ بيوت انبيا و اولياي الهي است که عموم آن شامل بناي بر قبور اولياي الهي و تعمير آن نيز ميگردد.
👈ادامه دارد....
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/Sedrah
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
﷽
#چرا_حجاب🤔
#قسمت_اول📝
این قسمت:حجاب چيست⁉️
⛔️قبل از هر چيزي بايد بدانيم حجاب چيست؟
حجاب از نظر لغوي يعني پنهان كردن. اين معنا در كتاب هاي «لسان العرب»، «المنجد» و «الرائد» آمده است و در كتاب هاي مذكور حجاب؛ به پرده و حايل ميان دو چيز نيز معنا شده است.
✅در «قاموس قرآن» و «فرهنگ لغات قرآن» حجاب به معناي «پرده» به كار برده شده است.
⚠️در قران واژه ي حجاب هفت مرتبه و در سوره هاي مريم، اسراء، شوراء فصلتف ص، اعراف و احزاب به ترتيب به آيات 16، 44، 50، 4، 31، 45 و 52 ذكر شده كه در همه ي موارد حجاب به پرده و حايل معنا شده است.
براي مثال:
(ومن بيننا و بينك حجاب) 1
«وميان ما و تو حجابي وجود دارد.»
(واذا سألتمو هنّ متاعاً هنّ من ورآء حجاب) 2
«و هنگامي كه چيزي از وسايل زندگي از همسران پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلم) مي خواهيد، از پشت پرده بخواهيد.»
1 . فصلت،4.
2 . احزاب،52
.
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/Sedrah
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🕋 شرکت زیارتی سدرةالمنتهی 🕋
*امان از پدرومادرهای مومن در آخرالزمان* ❌مراقب باشیم جزو اون دسته نباشیم❌ ⛔برخی پدر و مادرهای امرو
﷽
#چرا_حجاب🤔
#قسمت_اول📝
این قسمت:حجاب چيست⁉️
⛔️قبل از هر چيزي بايد بدانيم حجاب چيست؟
حجاب از نظر لغوي يعني پنهان كردن. اين معنا در كتاب هاي «لسان العرب»، «المنجد» و «الرائد» آمده است و در كتاب هاي مذكور حجاب؛ به پرده و حايل ميان دو چيز نيز معنا شده است.
✅در «قاموس قرآن» و «فرهنگ لغات قرآن» حجاب به معناي «پرده» به كار برده شده است.
⚠️در قران واژه ي حجاب هفت مرتبه و در سوره هاي مريم، اسراء، شوراء فصلتف ص، اعراف و احزاب به ترتيب به آيات 16، 44، 50، 4، 31، 45 و 52 ذكر شده كه در همه ي موارد حجاب به پرده و حايل معنا شده است.
براي مثال:
(ومن بيننا و بينك حجاب) 1
«وميان ما و تو حجابي وجود دارد.»
(واذا سألتمو هنّ متاعاً هنّ من ورآء حجاب) 2
«و هنگامي كه چيزي از وسايل زندگي از همسران پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلم) مي خواهيد، از پشت پرده بخواهيد.»
1 . فصلت،4.
2 . احزاب،52
.
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🌸👉 🕋 @Sedrah🕋👈🌸
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
╭🏴╮
╰⇢⇢✨﷽✨❝╮
✍ـᝰོ#کربلا از آغاز تا پایان🏴
#قسمت_اول📝
🔍این قسمت :
شیعیان کوفه و دعوت
از امام حسین(علیهالسّلام)💚
شهر مکه هیچگاه به عنوان یک شهر شیعی سابقه ای نداشته است. آنچه در این وقت نسبت به امام حسین (ع) وجود داشت، تنها یک احساس عاطفی بود. بنابراین امام نمیتوانست چشم امیدی به این شهر داشته باشد. آنچه اهمیت داشت شهرهای عراق، به ویژه کوفه و بصره بود. یک سوم مردم کوفه شیعه بودند. شماری شیعه نیز در بصره زندگی میکردند. بنابراین مهم کوفه بود، شهری که این زمان نعمان بن بشیر بن سعد، یک انصاری زاده عثمانی بر آن حکمرانی میکرد.
♦️از سوی دیگر، شیعیان کوفه، سالها در انتظار مرگ معاویه بودند و اکنون تنها یک راه در پیش داشتند و آن دعوت از امام حسین(ع) بود. شیعیان کوفه که خبر عدم بیعت امام حسین(ع) با یزید را شنیده و آماده براى مبارزه شده بودند، تصمیم گرفتند تا امام را به کوفه بیاورند، اجتمعت الشیعة فى منزل سلیمان بن صُرَد و تذاکرو أمر الحسین و مسیره الى مکّة، قالوا: نکتب الیه یأتینا الکوفة.(35) آنان در منزل سلیمان اجتماع کردند و از کار حسین و آمدنش به مکه آگاه شدند و گفتند: به او نامه مینویسم تا به کوفه بیاید. پس از آن نامهنگارى آغاز شد. سلیمان که مردى با تجربه بود، نپذیرفت تا به تنهایى نامه بنویسد؛ بلکه از همه خواست تا به طور مستقل نامهنگارى کنند. این امر طبیعتا همه آنها را درگیر ماجرا میکرد. طبق تصریح همه مورخان، کوفیان نامههاى فراوانى به امام حسین(ع) نوشتند. هر گروهى نامهای را مینوشتند و دستهجمعى آن را امضا کرده، براى امام میفرستادند. در میان این افراد، افزون بر بزرگان شیعه، برخى از اشراف فرصت طلب هم مشارکت داشتند که از آن جمله میتوان به شَبَث بن ربعى، حجّار بن اَبْجر عِجلى و عمرو بن حَجّاج و عدهای دیگر(36) اشاره کرد که پس از آشکار شدن نشانههای فروشدن جنبش شیعی، در کربلا حاضر شده و در رأس سپاه کوفه بر ضد امام حسین(ع) جنگیدند. این چند نفر با هم یک نامه نوشتند(37) که این نشان از هماهنگى آنان در یک توطئه دارد.
ادامه در پست بعدی
⏬⏬⏬⏬
تازیانهٔ عُمَر
#قسمت_اول
┄┄┅═✧﷽✧═┅┄┄
🔻عبارت «دره و تازیانه خلیفه» به صورت ضربالمثلی در تاریخ به یادگار مانده است.
عمَر با وسایل مختلف مردم را تنبیه میکرد که از همان آغاز حکومت همدم دایمی او شده بود.
با مرگ خلیفه اول ابوبکر ، عمر مردم را با نواختن چوب بر سرشان نشانید تا وصیت ابوبکر برای مردم خوانده شود؛ «عمر پس از من خلیفهٔ شماست.» و این سرآغازی بود بر مصاحبت همیشگی خلیفه با تازیانه ، چوب ، دره و هر چیزی که به کمک آن دیگران توسط او تنبیه شوند.
🔖او مردم را به هر عنوانی به زیر تازیانه خویش میگرفت:
- بودند بسیاری که به جرم خواندن کتابی غیر از قرآن شلاق خوردند.
- حتی اگر کسی کتابی از انبیاء گذشته را میخواند و یا آن را استنساخ میکرد، باید تن خویش را برای تنبیه با تازیانه آماده میساخت. این در حالی است که او خود پیش از آن بارها کتب پیشینیان را نزد رسول خدا صلیالله علیه و آله میخواند و ادعا میکرد که مطالب مهمی در آن یافته است
- حتی پرسیدن معانی قرآن نیز پاسخی این چنین داشت!
- در یک مورد حتی فردی که ادعا داشت آیهای از قرآن را فهمیده که شدیدترین آیه در قرآن است نیز از تازیانه خلیفه بیبهره نماند!
- جالب آنکه نوشتن خود قرآن هم در مرام خلیفه خالی از خطر نبود، گاهی خلیفه از این که فردی قرآن را با خط ریز نوشته
- و یا دیگری «بسمالله» را بدون دندانه رسم کرده بود ناخرسند میگردید و این تازیانه بود که کاتبان را هدف قرار میداد
- گاهی غلطهای املایی دلیلی برای به حرکت درآمدن شلاق عمر بود. گفته شده #ابوموسی_اشعری فرماندار خلیفه در کوفه در نامهای که باید اینگونه باشد «من ابیموسی...» با این عبارت شروع شده بود «من ابوموسی..» خلیفه را مخاطب قرار داد. عمر با دیدن این غلط نحوی به ابوموسی اشعری نوشت که منشی را شلاق زده و برکنار کند
- مسلمانان باید قرآن را بلد میبودند و اگر اهل بادیه توسط خلیفه آزمایش میشدند و چیزی از قرآن نمیدانستند باز هم تازیانه عمر بود که آنان را نوازش میکرد
- در نقطهٔ مقابل ، بلد بودن حدیث و انتشار آن جرم بود و این ناقلان حدیث بودند که طعم تلخ تازیانه را بسیار چشیدند. طرفه آنکه خلیفه خود با استناد به حدیث ادعایی «خلافت و نبوت در یک خاندان جمع نمیشود» امیرمؤمنان علیهالسلام را از خلافت دور کرد، و با حدیث جعلی « انبیاء ارث نمیگذارند» بسیاری از اموال اهل بیت را مصادره کرده بود
✖️شوربختانه در نماز خواندن نیز مردم باید منتظر وقایعی مشابه میبودند
- گفتن «حی علی خیرالعمل» در اذان خلیفه را خوش نمیآمد و گوینده مستحق کتک و تنبیه بود
- فراوان بودند کسانی که به علت خواندن نماز در غیر وقت آن مانند هنگام طلوع آفتاب و یا غروب آن
- خواندن نماز پیش از ظهر ، خواندن نماز بین عصر و نماز مغرب
- و حتی خواندن نمازهای مستحبی
- و جلو و عقب ایستادن در صف نماز تازیانه خورده بودند.
- وی حتی بعد از پایان نماز عشاء مردمان را کتک میزد تا صفهای نماز را ترک کنند و متفرق شوند، شب نشینی بعد از نماز عشاء هم حکمش شلاق بود تا مردم زودتر به منزل بروند و بخوابند.
✖️این تنها نماز و کتاب خواندن نبود که تازیانهٔ خلیفه را به پرواز درمیآورد. گاهی دلایل تنبیه مردم توسط خلیفه انسان را به خنده وامیدارد!
- بودند کسانی که به جرم سر راه خلیفه قرار گرفتن
- بالا بردن دستشان برای رفع خستگی
- وضو گرفتن زنان و مردان از یک حوض
- لباس گران قیمت پوشیدن
- گذاشتن بار زیاد بر روی شتران
- قصهگویی و دانستانسرایی علیرغم اجازه گرفتن از شخص خلیفه....شلاق خوردهاند.
✖️برخی موارد به حدی خندهدار است که میتواند به عنوان طنز در مجلات فکاهی ثبت شود و از آن جمله این که
- خلیفه در یک مورد فردی را به باد کتک گرفت که او در هنگام قضای حاجت صدا کرده بود و تمرکز خلیفه را به هم زده بود!! البته در همین زمینه خلیفه حکم دیگری جعل کرد و ایستاده بول کردن را مفید میدانست و آن را با وجود نهی رسول خدا تشویق میکرد
- در جای دیگری فقیری بینوا از خلیفه کمک میخواهد و دریافت میکند. اما زمانی که نگاه خلیفه به انبان پر از نان سائل میافتد ، تازیانه وی سر فقیر را هدف قرار میدهد که « تو تاجری یا سائل»
- در جای دیگری او وارد خانه شد و دید همسرش عاتکه حصیری از بوریا روی زمین انداخته است. گفت:« این از کجا آمده است؟» پاسخ شنید که این هدیهای از ابوموسی اشعری است. گفتن این جمله کافی بود تا همسر عمر چنان تازیانهای بخورد که سرش کبود شود و البته در ادامه ابوموسی اشعری نیز از ضربه تازیانه بینصیب نماند....
✅🔚✅ تازیانه خلیفه نه به شرع ملتزم بود و نه به عقل؛ ضرب المثلی در تاریخ شد که «تازیانهٔ عمر از شمشیر حَجاج تیزتر و برندهتر است» البته که تازیانه خلیفه وسیلهای بسیار کارآمد در زمینه تثبیت سیاستهای او بود، سیاستی که او را منزوی کرد و در نهایت به هلاکت رسانید.
﷽
#چرا_حجاب🤔
#قسمت_اول📝
این قسمت:حجاب چيست⁉️
⛔️قبل از هر چيزي بايد بدانيم حجاب چيست؟
حجاب از نظر لغوي يعني پنهان كردن. اين معنا در كتاب هاي «لسان العرب»، «المنجد» و «الرائد» آمده است و در كتاب هاي مذكور حجاب؛ به پرده و حايل ميان دو چيز نيز معنا شده است.
✅در «قاموس قرآن» و «فرهنگ لغات قرآن» حجاب به معناي «پرده» به كار برده شده است.
⚠️در قران واژه ي حجاب هفت مرتبه و در سوره هاي مريم، اسراء، شوراء فصلتف ص، اعراف و احزاب به ترتيب به آيات 16، 44، 50، 4، 31، 45 و 52 ذكر شده كه در همه ي موارد حجاب به پرده و حايل معنا شده است.
براي مثال:
(ومن بيننا و بينك حجاب) 1
«وميان ما و تو حجابي وجود دارد.»
(واذا سألتمو هنّ متاعاً هنّ من ورآء حجاب) 2
«و هنگامي كه چيزي از وسايل زندگي از همسران پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلم) مي خواهيد، از پشت پرده بخواهيد.»
1 . فصلت،4.
2 . احزاب،52
🌺 ادامه دارد 👇🏻👇🏻👇🏻
#امام_زمان
#ربیع_الاول
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🌸👉 🕋 @Sedrah🕋👈🌸
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
✨✨✨🌼❣﷽❣🌼✨✨✨
✨⭐️🌱
✨
#نکاتی_درمورد زندگی امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)
#قسمت_اول
🌼 ولادت آن حضرت : طلوع فحر روز جمعه نیمه شعبان ه.ق در سامرا سال ۲۵۵ یا به روایتی ۲۵۶ دیده به جهان گشود .
نام مادر :نرجس خاتون شاهزاده روم دختر یشوعافرزند قیصر روم که نام اصلی ایشان شاهزاده ملیکا است.دیگر القاب ایشان ؛ریحانه و صقیل و سوسن و حکیمه . اما لقب نرجس از همه مشهور تر است.
🌸نام پدر: امام حسن عسکری (علیه السلام)
🌺نام و کنیه : نام و کنیه ایشان همانند نام و کنیه پیامبر (صلی الله علیه و آله) است و در برخی از روایات از بردن نام ایشان تا هنگام ظهور نهی شده است و حکمت آن مخفی است . لقب شریفش مهدی و کنیه اش ابوالقاسم است . در روایات گفته شده که ایشان شباهت زیادی به پیامبر "صلی الله علیه و آله" دارند : بهترین سخن در این باره فرمایش خود رسول خدا (ص) میباشد که فرمودند : مهدی از فرزندان من است ؛ اسم او اسم من و کنیه اش کنیه من است او از نظر خلق و خوی شبیه ترین مردم به من است .
✅ لقب های مشهور آن حضرت: مهدی ،قائم ،منتظر ،بقیه الله ، حجت ، خلف صالح، منصور، صاحب الامر، صاحب الزمان و ولی عصر که معروف ترین آنها مهدی است . هریک از این لقب ها بیانگر پیام ویژه ای درباره آن بزرگوار است . و از دیگر القابش میتوان به مآء معین یعنی آب ظاهر جاری بر روی زمین اشاره نمود.
۱_قائم: ابو حمزه ثمالی میگوید :از امام باقر"علیه السلام"پرسیدم ای فرزند رسول خدا مگر شما ائمه هم قائم به حق نیستید ؟
فرمود : بلی
عرض کردم : پس چرا فقط امام زمان (عج) قائم نامیده شده است؟
فرمود: چون جدم امام حسین"علیه السلام" شهید شد، فرشتگان به درگاه الهی نالیدند و گفتند : پروردگارا آیا قاتلین بهترین بندگانت را به حال خود وا میگذاری؟
✳️ خداوند به آنها وحی فرستاد که به عزت و جلالم سوگند از آنها انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از گذشت زمان طولانی باشد ،آنگاه خداوند متعال امامان اولاد امام حسین"علیه السلام"را به آنها نشان داد و فرشتگان خوشحال شدند . یکی از آنها ایستاده به نماز بود و نماز میگذارد که خداوند فرمود به وسیله این قائم از آنها انتقام میگیرم .
ادامه دارد......
📗کتاب منجی آخر الزمان فاطمه اوجاقلو
╭┉┉•◦ೋ•◦❥•⚘◦ೋ•┉╯
48.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قسمت_اول
انگار این انیمیشن برای همین دوره است...
رسیدن بنی اسراییل از ضعف به قدرت تا حکومت حضرت سلیمان که حکومت جهانی بود...
و مشکلاتی که دشمن خارجی و داخلی و شیاطین براشون ایجاد میکنن...
چقدر یاد خودمون میافتم...
هر روز یک قسمت توی کانال قرار میگیره...
إنشاءألله
یاعلی!...
#فرمانروایان_مقدس
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🌸👉 🕋 @Sedrah🕋👈🌸
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_افتتاح
#قسمت_اول
🔶 اللّٰهُمَّ إِنِّى أَفْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِكَ وَأَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَنِّكَ، وَأَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَأَشَدُّ الْمُعاقِبِينَ فِى مَوْضِعِ النَّكالِ وَالنَّقِمَةِ، وَأَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرِينَ فِى مَوْضِعِ الْكِبْرِياءِ وَالْعَظَمَةِ
🔷 خدایا، من همراه ستایشت مدح و ستودن تو را آغاز میکنم و تویی که با مهرورزیات بهسوی درستی توجّه میدهی و یقین دارم که در جای گذشت و رحمت مهربانترین مهربانانی و در جای کیفر و انتقام، سختترین کیفرکنندهای و در جایگاه بزرگمنشی و عظمت بزرگترین قدرتمندی
#به_نیت_فرج
#امام_زمان
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🍃💐🍃
🕋 شرکت زیارتی سدرةالمنتهی 🕋
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ آموزش : 🚩موسیقی از ۵ سالگی 🚩زبان انگلیسی از ۶ سالگی 🚩نقاشی ۵ سالگی 🚩رانندگی ۱۳ سالگی 🚩و
﷽
#چرا_حجاب🤔
#قسمت_اول📝
این قسمت:حجاب چيست⁉️
⛔️قبل از هر چيزي بايد بدانيم حجاب چيست؟
حجاب از نظر لغوي يعني پنهان كردن. اين معنا در كتاب هاي «لسان العرب»، «المنجد» و «الرائد» آمده است و در كتاب هاي مذكور حجاب؛ به پرده و حايل ميان دو چيز نيز معنا شده است.
✅در «قاموس قرآن» و «فرهنگ لغات قرآن» حجاب به معناي «پرده» به كار برده شده است.
⚠️در قران واژه ي حجاب هفت مرتبه و در سوره هاي مريم، اسراء، شوراء فصلتف ص، اعراف و احزاب به ترتيب به آيات 16، 44، 50، 4، 31، 45 و 52 ذكر شده كه در همه ي موارد حجاب به پرده و حايل معنا شده است.
براي مثال:
(ومن بيننا و بينك حجاب) 1
«وميان ما و تو حجابي وجود دارد.»
(واذا سألتمو هنّ متاعاً هنّ من ورآء حجاب) 2
«و هنگامي كه چيزي از وسايل زندگي از همسران پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلم) مي خواهيد، از پشت پرده بخواهيد.»
1 . فصلت،4.
2 . احزاب،52
.
🌺 #باماهمـــراهباشید👇🏻👇🏻👇🏻
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🌸💐🌸
╭🏴╮
╰⇢⇢✨﷽✨❝╮
✍ـᝰོ#کربلا از آغاز تا پایان🏴
#قسمت_اول📝
🔍این قسمت :
شیعیان کوفه و دعوت
از امام حسین(علیهالسّلام)💚
شهر مکه هیچگاه به عنوان یک شهر شیعی سابقه ای نداشته است. آنچه در این وقت نسبت به امام حسین (ع) وجود داشت، تنها یک احساس عاطفی بود. بنابراین امام نمیتوانست چشم امیدی به این شهر داشته باشد. آنچه اهمیت داشت شهرهای عراق، به ویژه کوفه و بصره بود. یک سوم مردم کوفه شیعه بودند. شماری شیعه نیز در بصره زندگی میکردند. بنابراین مهم کوفه بود، شهری که این زمان نعمان بن بشیر بن سعد، یک انصاری زاده عثمانی بر آن حکمرانی میکرد.
از سوی دیگر، شیعیان کوفه، سالها در انتظار مرگ معاویه بودند و اکنون تنها یک راه در پیش داشتند و آن دعوت از امام حسین(ع) بود. شیعیان کوفه که خبر عدم بیعت امام حسین(ع) با یزید را شنیده و آماده براى مبارزه شده بودند، تصمیم گرفتند تا امام را به کوفه بیاورند، اجتمعت الشیعة فى منزل سلیمان بن صُرَد و تذاکرو أمر الحسین و مسیره الى مکّة، قالوا: نکتب الیه یأتینا الکوفة.(35) آنان در منزل سلیمان اجتماع کردند و از کار حسین و آمدنش به مکه آگاه شدند و گفتند: به او نامه مینویسم تا به کوفه بیاید. پس از آن نامهنگارى آغاز شد. سلیمان که مردى با تجربه بود، نپذیرفت تا به تنهایى نامه بنویسد؛ بلکه از همه خواست تا به طور مستقل نامهنگارى کنند. این امر طبیعتا همه آنها را درگیر ماجرا میکرد. طبق تصریح همه مورخان، کوفیان نامههاى فراوانى به امام حسین(ع) نوشتند. هر گروهى نامهای را مینوشتند و دستهجمعى آن را امضا کرده، براى امام میفرستادند. در میان این افراد، افزون بر بزرگان شیعه، برخى از اشراف فرصت طلب هم مشارکت داشتند که از آن جمله میتوان به شَبَث بن ربعى، حجّار بن اَبْجر عِجلى و عمرو بن حَجّاج و عدهای دیگر(36) اشاره کرد که پس از آشکار شدن نشانههای فروشدن جنبش شیعی، در کربلا حاضر شده و در رأس سپاه کوفه بر ضد امام حسین(ع) جنگیدند. این چند نفر با هم یک نامه نوشتند(37) که این نشان از هماهنگى آنان در یک توطئه دارد.
محتواى این نامه ها تقریبا یکنواخت بود و مطالب مهم آنها، همانى است که در نامه سلیمان بن صرد آمده است: سپاس خداى را که دشمن جبّار تو را شکست؛ کسى که بر این امّت شورید؛ اموال آن را غصب کرد و بدون رضایت بر آن حاکم شد؛ پس از آن بهترین ها را کشت و بدترین ها را برجاى گذاشت و مال خدا را میان ثروتمندان بگرداند؛ دور باد همانگونه که ثمود؛ اما اکنون: لیس علینا إمام، فأقدِم علینا، لعلّ الله یَجمعنا بک على الحقّ.(38) اکنون امامى نداریم، بیا، شاید خداوند همه ما را زیر سایه رهبرى تو بر راه حق وحدت بخشد.
پس از آن که شمار نامه ها به حدّی رسید که نشان میداد حدود دوازده هزار نفر آماده حضور امام در کوفه هستند، امام حسین(ع) که تا این زمان سکوت کرده بود، اقدام به دادن پاسخ کرد. این پاسخ، همراه با یک اقدام عملى براى سنجش وضعیت کوفه و گرفتن درصد اطمینان به کوفیان صورت گرفت. در این نامه امام محتوای نامههاى متعدد کوفیان را با این عبارت بیان فرمودند که: و مقالة جلّکم: انّه لیس علینا إمام، قأقبل لعلّ الله أنْ یجمعنا بک على الهُدى و الحقّ. بر این اساس، من، برادرم، عموزاده ام و فرد مورد اعتماد از اهل بیتم را میفرستم. به او گفتهام تا از حال و کار و عقیده شما مرا آگاه سازد. اگر او به من نوشت که آراى شما همان است که در نامههایتان آمده، نزد شما خواهم آمد. سپس امام افزودند: فلعمرى ما الإمام إلاّ الحاکم بالکتاب، القائم بالقسط، الدائن بدین الحق، الحابس نفسه على ذات اللّه و السّلام.(39) امام، امام نیست مگر آن که به کتاب خدا عمل کند، عدالت را اجرا کند، باور به دین حق داشته باشد و خود را وقف خداوند کند.
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🌸💐🌸
4_5828035243579280839.mp3
49.8M
🔻#قسمت_اول| دعای روز عرفه
🎙️حاج منصور ارضی
╭🏴╮
╰⇢⇢✨﷽✨❝╮
✍ـᝰོ#کربلا از آغاز تا پایان🏴
#قسمت_اول📝
🔍این قسمت :
شیعیان کوفه و دعوت
از امام حسین(علیهالسّلام)💚
شهر مکه هیچگاه به عنوان یک شهر شیعی سابقه ای نداشته است. آنچه در این وقت نسبت به امام حسین (ع) وجود داشت، تنها یک احساس عاطفی بود. بنابراین امام نمیتوانست چشم امیدی به این شهر داشته باشد. آنچه اهمیت داشت شهرهای عراق، به ویژه کوفه و بصره بود. یک سوم مردم کوفه شیعه بودند. شماری شیعه نیز در بصره زندگی میکردند. بنابراین مهم کوفه بود، شهری که این زمان نعمان بن بشیر بن سعد، یک انصاری زاده عثمانی بر آن حکمرانی میکرد.
از سوی دیگر، شیعیان کوفه، سالها در انتظار مرگ معاویه بودند و اکنون تنها یک راه در پیش داشتند و آن دعوت از امام حسین(ع) بود. شیعیان کوفه که خبر عدم بیعت امام حسین(ع) با یزید را شنیده و آماده براى مبارزه شده بودند، تصمیم گرفتند تا امام را به کوفه بیاورند، اجتمعت الشیعة فى منزل سلیمان بن صُرَد و تذاکرو أمر الحسین و مسیره الى مکّة، قالوا: نکتب الیه یأتینا الکوفة.(35) آنان در منزل سلیمان اجتماع کردند و از کار حسین و آمدنش به مکه آگاه شدند و گفتند: به او نامه مینویسم تا به کوفه بیاید. پس از آن نامهنگارى آغاز شد. سلیمان که مردى با تجربه بود، نپذیرفت تا به تنهایى نامه بنویسد؛ بلکه از همه خواست تا به طور مستقل نامهنگارى کنند. این امر طبیعتا همه آنها را درگیر ماجرا میکرد. طبق تصریح همه مورخان، کوفیان نامههاى فراوانى به امام حسین(ع) نوشتند. هر گروهى نامهای را مینوشتند و دستهجمعى آن را امضا کرده، براى امام میفرستادند. در میان این افراد، افزون بر بزرگان شیعه، برخى از اشراف فرصت طلب هم مشارکت داشتند که از آن جمله میتوان به شَبَث بن ربعى، حجّار بن اَبْجر عِجلى و عمرو بن حَجّاج و عدهای دیگر(36) اشاره کرد که پس از آشکار شدن نشانههای فروشدن جنبش شیعی، در کربلا حاضر شده و در رأس سپاه کوفه بر ضد امام حسین(ع) جنگیدند. این چند نفر با هم یک نامه نوشتند(37) که این نشان از هماهنگى آنان در یک توطئه دارد.
محتواى این نامه ها تقریبا یکنواخت بود و مطالب مهم آنها، همانى است که در نامه سلیمان بن صرد آمده است: سپاس خداى را که دشمن جبّار تو را شکست؛ کسى که بر این امّت شورید؛ اموال آن را غصب کرد و بدون رضایت بر آن حاکم شد؛ پس از آن بهترین ها را کشت و بدترین ها را برجاى گذاشت و مال خدا را میان ثروتمندان بگرداند؛ دور باد همانگونه که ثمود؛ اما اکنون: لیس علینا إمام، فأقدِم علینا، لعلّ الله یَجمعنا بک على الحقّ.(38) اکنون امامى نداریم، بیا، شاید خداوند همه ما را زیر سایه رهبرى تو بر راه حق وحدت بخشد.
پس از آن که شمار نامه ها به حدّی رسید که نشان میداد حدود دوازده هزار نفر آماده حضور امام در کوفه هستند، امام حسین(ع) که تا این زمان سکوت کرده بود، اقدام به دادن پاسخ کرد. این پاسخ، همراه با یک اقدام عملى براى سنجش وضعیت کوفه و گرفتن درصد اطمینان به کوفیان صورت گرفت. در این نامه امام محتوای نامههاى متعدد کوفیان را با این عبارت بیان فرمودند که: و مقالة جلّکم: انّه لیس علینا إمام، قأقبل لعلّ الله أنْ یجمعنا بک على الهُدى و الحقّ. بر این اساس، من، برادرم، عموزاده ام و فرد مورد اعتماد از اهل بیتم را میفرستم. به او گفتهام تا از حال و کار و عقیده شما مرا آگاه سازد. اگر او به من نوشت که آراى شما همان است که در نامههایتان آمده، نزد شما خواهم آمد. سپس امام افزودند: فلعمرى ما الإمام إلاّ الحاکم بالکتاب، القائم بالقسط، الدائن بدین الحق، الحابس نفسه على ذات اللّه و السّلام.(39) امام، امام نیست مگر آن که به کتاب خدا عمل کند، عدالت را اجرا کند، باور به دین حق داشته باشد و خود را وقف خداوند کند.
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🌸💐🌸
📜 چهل و پنج سال پیش، یعنی زمانی که هنوز مراسم اربعین، به شکوه امروز شکل نگرفته بود، حضرت آیتالله خامنهای در تاریخ ۵۲/۱۲/۲۴ (روز جمعه ۲۰صفر سال ۱۳۹۴ هجری قمری) در جریان سلسله جلساتی در مسجد امام حسن علیهالسلام در مشهد مقدس که به شرح و تفسیر خطبههای نهجالبلاغه اختصاص داشت، بهمناسبت تقارن با شب اربعین حسینی، تحلیلی تاریخی و جامع از چرایی اهمیت زیارت اربعین ارائه دادند.
🔻متن بیانات معظمله بدین شرح زیر است:
🔰 میدانید یکى از علائم ایمان زیارت اربعین است؟ بنده نمیدانم این روایت چقدر صحیح است، اصرارى هم ندارم که بگویم معناى این روایت همین است که من گمان کردهام، واقعش هم این است که احتمال میدهم معنایش یکى از شقوق و احتمالات دیگرى باشد که در این زمینه بیان میشود؛ امّا اگر این احتمال هم که من میگویم باشد، مؤیّد فراوانى دارد؛ «زیارة الاربعین».
▪️شیعه یک جمع متفرّقى بود؛ یک جامعهاى بود که در یک جا و در یک مکان زندگى نمیکرد؛ در مدینه بودند، در کوفه بودند، در بصره بودند، در اهواز بودند، در قم بودند، در خراسان بودند -اطراف و اکناف بلاد- امّا یک روح در این کالبدِ متفرّق و در این اجزای متشتّت در جریان است؛ مثل دانههاى تسبیح، یک رشته و یک نخ، همهى اینها را به هم وصل میکرد. آن رشته چه بود؟ رشتهى اطاعت و فرمانبَرى از مرکزیّت تشیّع، از رهبرى عالى تشیّع یعنى امام؛ همهى این رشتهها به آنجا متّصل میشد؛ قلبى بود که به همهى اعضا فرمان میداد؛ و به این ترتیب، تشیّع یک سازمان و یک تشکیلات بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند، امّا بودند کسانى که از حال همه باخبر بودند. اطاعت و فرمانبَرى آنها بهحساب، فریاد زدنشان از روى دستور، سکوتشان برطبق نقشه، همه چیزشان با حساب. فقط یک عیبى کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر میدیدند. اهل یک شهر و شیعیان یک منطقه، البتّه یکدیگر را میدیدند، امّا یک کنگرهى جهانى لازم بود براى شیعیانِ روزگار ائمّه (علیهمالسّلام). این کنگرهى جهانى را معیّن کردند، وقتش را هم معیّن کردند؛ گفتند در این موعدِ معیّن، در آن کنگره هرکس بتواند شرکت کند. آن موعد، روز اربعین است؛ و جاى شرکت، سرزمین کربلا است؛ چون روح شیعه روح کربلائى است، روح عاشورائى است؛ در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است؛ شیعه هرجا که هست دنبالهروِ عاشوراى حسین است. این است که مىبینیم همه جا این تپشهایى که در شیعه مکشوف شده، از آن مرقد پاک ناشى است؛ اینها شعلههایى بوده که از آن روح مقدّس و پاک و از آن تربت عالىمقدار سرکشیده؛ به جانها و روحها زده؛ انسانها را به گلولههاى داغى تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده.
▪️اوّلین نهضتى که بعد از عاشوراى حسینى از طرف شیعیان به وجود آمد، نهضت توّابین بود. اینها آمدند در آن مرقد پاک دور هم جمع شدند -کتب تواریخ اینها را نوشتهاند- مبلغ زیادى اشک ریختند. بعضى خیال میکنند این گریه وسیلهى عقدهگشایى است؛ بله، گریه وسیلهى عقدهگشایى است، درصورتىکه با فکر همراه نباشد. اگر گریه را و اشک ریختن را فقط احساسات هدایت بکند، همین است که گفتهاند، امّا اگر فکر و اندیشه به انسان اشکى بدهد و چشم انسان قطرهى اشکى بچکاند، این مثل همان آب کبابى است که آتش را تیزتر و تندتر میکند؛ این عقده نیست، سلاح است؛ لذاست که گریه جزو کارهاى معمولى شیعیان صدر اوّل است که همهی آنها در راه ستیزهگرى بودند، همهی آنها در راه عاشورا قدم برمیداشتند. امام جعفر صادق اهل گریه است؛ امام رضا (صلواتاللهعلیه) اهل گریه است؛ شعرا را وادار میکنند و میگویند این قصائد بلند را بگویید، بروید گروهها را به یاد گذشتهى تشیّع بگریانید که با این گریه، آتششان مشتعلتر و برافروختهتر بشود. توّابین آمدند اینجا مبالغ زیادی گریه کردند؛ هرچه بخواهید. گمانم گفتهام یک شبانهروز یا دو شبانهروز -نوشتهاند در تواریخ، بنده یادم رفته- اتّصالاً اشک [ریختند]؛ بعد از این گریهها بود که دست به دست هم دادند، تصمیم گرفتند که بروند تا جانشان را در راه خدا بدهند و تا کشته نشدهاند، دست از جنگ برندارند و از این جنگ زنده برنگردند؛ همین هم شد. مردمان بزرگی؛ سلیمانبنصرد خزاعى -صحابى امیرالمؤمنین، حوارى امام حسن- و امثال اینها رفتند و آنجا جان دادند و کشته شدند؛ [شروعش] از کربلا بود؛ ببینید چه این حقیقت جلوهدار و جلوهگرى بوده در آن روزگار! در ذهن مردم ما امروز البتّه، این حقیقت به آن زیبایى و به آن شکوهمندى باقى نمانده؛ جور دیگر است. بنابراین، مسئلهى اربعین یک مسئلهى مهمّى است.
#قسمت_اول
#اربعین_کنگرهٔ_جهانی
#مهدوی_ارفع
جهاد تبیین 1.mp3
3.78M
🎙امر به معروف و نهی از منکر
بالاتر از همه واجبات قرار دارد!
✳️ پادکست جهاد تبیین
#جهاد_تبیین
#قسمت_اول
🕊#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💔👉 🕋 @Sedrah🕋👈💔
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
هیچکس نگفت1.mp3
5.51M
📚 مجموعه صوتی 30 قسمتی "هیچکس به من نگفت...! "
📝 #قسمت_اول
🎙 به کلام : مصطفی صالحی
🎼 تنظیم: بابک رحیمی
📕 برگرفته از کتاب ((هیچکس به من نگفت)) نوشته حسن محمودی
⏰ 2:07
🕊#سدرةالمنتهی↙️↙️↙️
🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
🔰 قسمت اول: ورود حضرت ابراهیم (ع) به سرزمین کنعان
👈حدود ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد، حضرت ابراهیم (ع)، پیامبر بزرگ خدا، از "اور" در بینالنهرین (که همون عراق امروزیه) به سمت سرزمین کنعان (فلسطین فعلی) راه افتاد. این هجرت یکی از بزرگترین اتفاقات در تاریخ ادیان ابراهیمی محسوب میشه.
ابراهیم (ع) با خانوادهاش یه سفر طولانی رو از اور شروع کرد. فکر کنید، نزدیک به ۱۲۰۰ کیلومتر راه تو اون زمان! اگه الان بود و اپلیکیشنهای تاکسی آنلاین داشتیم، شاید میگفتیم: "یه ماشین بگیر!" ولی اون زمان شتر بود و دل خدا. سفرشون زمان برد، اما خب، خدا یه نقشه بزرگ براشون داشت. کنعان، سرزمینی که اون موقع معروف بود به داشتن آب و هوای عالی و طبیعت قشنگ، قرار بود بشه مقصد بعدی نسلهای ابراهیم (ع).
🔸ابراهیم (ع) به محض رسیدن به کنعان، شروع کرد به دعوت مردم به یکتاپرستی. حالا تصور کنید اگه اون زمان مثل الان اینترنت و اینستاگرام و یوتیوب داشتیم، ابراهیم (ع) یه سخنرانی میکرد و با بتپرستا مناظره میکرد، قطعاً حسابی بازدید میگرفت! ولی ابراهیم (ع) با صبر و بردباری، در این سرزمین پر از خرافات و بتپرستی، مردم رو به سمت خدای یگانه دعوت میکرد.
🔹این ورود ابراهیم (ع) به کنعان، هم از نظر تاریخی و هم مذهبی، یه نقطه عطف در تاریخ دنیا بود. از اینجا به بعد، کنعان به یه سرزمین مقدس تبدیل شد؛ همون جایی که بعدها پیامبران دیگه هم اومدن و معجزهها کردن. کنعان که بین دریای مدیترانه و رود اردن قرار داشت، یه جورایی مثل این بود که بگیم "این سرزمین، مرکز اتفاقات بزرگ آیندهاس."
✍ [سید روح الله ستاره حیات]
#قسمت_اول
#تاریخ_یهود
#یهود_شناسی
🕊#سدرةالمنتهی↙️↙️↙️
🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸