در این آشوبِ شهـر ...
دلتنگے برای شهادت
یڪ عنایـت است ...
باید شاڪر باشم خدا را
ڪہ هنوز دلتنگم مے ڪند
براے شمـا ....
🔴اللّهمّ ارْزُقْنا مَنازِلَ الشُّهداء
📸شهيد مدافع حرم
طلبه بسیجی #احمد_مکیان
🚩شهدای مدافع حرم #خوزستان
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
⁉️موضوع حجاب چقدر مهم است؟!
❗️تاکید بر حفظ سنگر حجاب ، یکی از بندهای مشترک وصیت نامه اکثر شهدا از شهدای دفاع مقدس تا شهدای امروز از جمله شهید حججی بوده است.
❌ بر خلاف تصور برخی افراد و بسیاری از مسئولان از جمله مسئولان فعلی، موضوع حجاب بسیار بسیار مهم است
⚠️ یکی از کارهایی که دشمن تلاش می کند با جامعه و قشر مذهبی و ارزشی ما بکند این است که حساسیت آنها را راجع به موضوع حجاب کم کند.
🔴 در همه ی سالهای گذشته دشمن هرگز یک لحظه هم از تهاجم علیه حجاب غافل نشده و درحالیکه ما مشغول به اختلافات یا مسائل داخلی و سیاسی بودیم، دشمن مشغول به تهاجم به فرهنگ ما بوده و هست؟!!
⚫️سالهای زیادی است که مسئولان هیچ برنامه ای برای صیانت از این میراث بزرگ فرهنگی و دینی ندارند !!!!
⭕️ رهبر انقلاب اعلام کردند که بدلیل ضعف های دولتها و مسئولان در زمینه اقدامات #فرهنگی، فرمان آتش به اختیار را صادر کردند.
‼️ در زمان جنگ تحمیلی هم دفاع در برابر تهاجم دشمن، برای دولت وقت یعنی دولت بنی صدر چندان مهم نبود و امام از مردم خواستند که برای دفاع به جبهه ها بروند...
⚠️ جنگ سخت تبدیل به جنگ نرم شد و در این جنگ هم بدلیل بی اعتنایی دولتها، رهبر از مردم و افسران جنگ نرم خواستند که وارد عرصه دفاع شوند...
☀️رهبر انقلاب:
آتش به اختیار به معنای «کار فرهنگیِ خودجوش و تمیز» است (#فرهنگی)
👌« #پویش_حجاب_فاطمے » کار فرهنگی خودجوش و تمیز
.
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت هفتاد وسوم 🔶 #هدایت سه شنبه بود. صدای دعای توسل از نماز
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
⭕️ #سید_مجتبی_علمدار
🔶قسمت هفتاد وچهارم
🔶 #ضمانت
خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم. اما مشکل پدر و مادرم بودند. به پدر و مادرم نگفتم كه به سفر زيارتی فرهنگی ميرويم. بلکه گفتم به يك سفر سياحتی كه از طرف مدرسه است ميرويم. اما باز مخالفت كردند.
دو روز قهر كردم و لب به غذا نزدم. ضعف بدنی شديدی پيدا كردم. 28اسفند ساعت سه نيمه شب بود. هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادر به ذهنم نرسید. با خودم گفتم خوب است دعای توسل بخوانم. كتاب دعا را برداشتم و شروع كردم به خواندن. هر چه بيشتر در دعا غرق ميشدم احساس ميكردم حالم بهتر ميشود. نميدانم در كدام قسمت از دعا بود كه خوابم برد. در عالم رؤيا ديدم در بيابان برهوتی ايستاده ام. دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: زهرا، بيا، بيا! بعد ادامه داد: ميخواهم چيزی نشانت بدهم! با تعجب گفتم: آقا ببخشيد من زهرا نيستم، اسم من ژاكلينه ولی هر چه ميگفتم گوشش بدهكار نبود. مرتب مرا زهرا خطاب ميكرد.راه افتادم و به دنبال آن مرد رفتم. در نقطه ای از زمين چاله ای بود، اشاره كرد به آنجا و گفت داخل شو!گفتم اين چاله كوچك است، گفت، دستت را بر زمين بگذار تا داخل شوی.
به خودم جرأت دادم و اين كار را كردم!
آن پايين جای عجيبی بود. يك سالن بزرگ كه از ديوارهای بلند و سفيدش نور آبی رنگی پخش ميشد. آن نور از عكس شهدا بود كه بر ديوارها آويخته بود. انتهای آن عكسها، عكس رهبر انقلاب آقاسيد علی خامنه ای قرار داشت. به
عكسها كه نگاه كردم ميديدم كه انگار با من حرف ميزنند! ولی من چيزی نمی فهميدم. تا اينكه رسيدم به عكس آقا. آقا شروع كرد با من حرف زدن. خوب يادم است كه ايشان گفتند: شهدا يك سوزی داشتند كه همين سوزشان آنها را به مقام شهادت رساند. مانند:
شهيد جهان ّ آرا، همت، باكری، علمدار و...
همين كه آقا اسم شهيد علمدار را آورد؛ پرسيدم ایشان كيست!؟ چون اسم بقيه شهدا را شنيده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود.
آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند: علمدار همانی است كه پيش شما بود. همانی كه ضمانت شما را كرد تا بتوانی به جنوب بيايی.
به يكباره از خواب پريدم. خيلی آشفته بودم. نميدانستم چكار كنم. هنگام صبحانه به پدرم گفتم كه فقط به اين شرط صبحانه ميخورم كه بگذاری به جنوب بروم. او هم شرطی گذاشت و گفت؛ به اين شرط كه بار اول و آخرت
باشد. باورم نميشد. پدرم به همین راحتی قبول کرد! خيلی خوشحال شدم، به مريم زنگ زدم و اين مژده را به او هم دادم.اينگونه بود كه بخاطر شهيد علمدار رفتم برای ثبت نام. موقع ثبت نام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم: زهرا، من زهرا علمدار هستم. ّ بالاخره اول فروردين 1378 بعد از نماز مغرب و عشاء با بسيجيها و مريم عازم جنوب شديم. كسی نميدانست كه من مسيحی هستم به جز مريم. در راه به خوابم خيلی فكر كردم. از بچه ها درباره شهيد علمدار پرسيدم، اما كسی چيزی نميدانست. وقتی به
حرم امام خمينی ره رسيديم. در نوارفروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهيد علمدار شدم. كم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم.
چند نوار مداحی خریدم. در راه هر چه بيشتر نوارهای او را گوش ميدادم بيشتر متوجه ميشدم كه آقا چه فرمودند. در طی چند روزی كه جنوب بوديم. تازه فهميدم اسلام چه دين شيرينی است و چقدر زيباست. وقتی بچه ها نماز جماعت ميخواندند. من كناری مينشستم،
زانوهايم را بغل ميگرفتم و گريه ميكردم. گريه به حال خودم که با آنها از زمين تا آسمان فرق داشتم. شلمچه خيلی باصفا بود. حس غریبی داشتم. احساس ميكردم خاك شلمچه با من حرف ميزند. با مريم كه آنجا فهمیدم خواهر سه شهيد است، گوشه ای ميرفتيم و شروع به خواندن زيارت عاشورا كردیم. او با سوز عجیبی ميخواند و من گوش ميدادم، انگار در عالم ديگری سير ميكردم. يك لحظه احساس كردم شهدا دور ما جمع شده اند و زيارت عاشورا ميخوانند. منقلب شدم و یکباره از هوش رفتم.
در بيمارستان خرمشهر به هوش آمدم. مرا به كاروان برگرداندند. صبح روز بعد هنگام اذان مسئول كاروان خبر عجيبی داد؛ تازه معنای خواب آن شبم را فهميدم. آن خبر اين بود كه امروز دوباره به شلمچه ميرويم؛ چون قرار است امام خامنه ای به شلمچه بيايند و نماز عيد قربان را به امامت ايشان بخوانيم. از خوشحالی بال درآورده بودم. به همه چيز كه در خواب ديده بودم رسيدم؛ جنوب، شهدا، شلمچه، شهيد علمدار و حالا آقا. چقدر انتظار سخت است، هر لحظه اش برايم به اندازه يك سال ميگذاشت.
از طرفی انتظار شيرين بود؛ زيرا پس از آن، امامم را از نزديك ميديدم. ساعت 30:11 دقيقه بود كه آقا آمدند. همه با اشك چشم به استقبال ايشان رفتيم. بی اختيار گريه ميكردم. باديدنش تمام تشويشها و نگرانيها در دلم به آرامش تبديل شدند.
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت هفتاد وچهارم 🔶 #ضمانت خیلی دوست داشتم با مریم به این سف
وقتی كه ميرفت دوباره همه غمها بر جانم نشست. با رفتنش دلهای ما را با خود برد. ای كاش جای خاك شلمچه بودم. بايد به خودش ببالد از اينكه آقا بر آن قدم گذاشته است. پس از اينكه از جنوب برگشتم تمام شكهايم تبديل به يقين شد. آن موقع بود كه از مريم خواستم راه اسلام آوردن را به من ياد بدهد. او هم خيلی خوشحال
شد. وقتی شهادتين ميگفتم، احساس ميكردم مثل مريم و دوستانش شده ام.
من هم مسلمان شدم.
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
✍️وصیت شهدا
🌍ان شاءالله در خط ولايت بمانيد و راه نا تمام مرا ادامه دهيد.ان شاءالله شما هم زندگى دنيوى و اخروى با سعادت داشته باشيد.
👑بدانيد روزگار خود را آرايش به زيور هاى دنيوى مى كند و شما سعى كنيد كه فريب اين زيورهاى دنيوى را نخوريد.
💎مردان رادعوت به حيا و بانوان رادعوت به رعايت حجاب مى كنم كه جامعه سعادتمندشود.
🌷شهید مدافع حرم سید سجاد خلیلی🌷
1_28110059.m4a
4.11M
🌹هرشب
این فایل صوتی کوتاه را هنگام خواب گوش کنید
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌷 #شهید_غلامرضا_لنگری_زاده 🍃ولادت : ۶۵/۱۰/۲۱ - کرمان 🍂شهادت : ۹۶/۱۱/۵ - بوکمال سوریه 🍁آرامگاه : گ
14صلوات امشب هدیه میکنیم به اقا امام زمان عج به نیت 😊👇
#شهید غلامرضا لنگری زاده
#اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل
#فرجهم
#التماس_دعا
🍃🌸
@seedammar
#شبتون_مهدوی
بسم الله الرحمن الرحیم
📋 گزاره: جایی برای نگرانی و ترس نیست؛ در نگاه اول ترسناک به نظر می آید. اینکه موسی و هارون با یک عصای چوبی به رویارویی نظام تا دنداد مسلح فرعونی بروند. خودشان هم این نگرانی را داشتند که ممكن است اين مرد قلدر و زورمند كه آوازه خشونت او همه جا پیچیده بود بود قبل از آنکه موسی (عليهالسلام ) و هارون (عليهالسلام ) ابلاغ دعوت كنند، پيشدستى كرده ، آنها را از بين ببرد و این موضوع را به عرض خداوند رساندند. پاسخ خدا اما قوت قلبی بود برای همه مظلومان تاریخ که در بزنگاه های حساس و شرایط نا امید کننده رو به روی جباران و مستکبران قرار گرفته اند: "نترسید، من همراه شما هستم. همه چیز را می بینم و می شنوم." بله! با وجود خداوند توانائی که همه جا با شما است و به همین دليل همه سخنها را مى شنود، و همه چيز را مى بيند و حامى و پشتيبان شما است ، ترس و وحشت معنائى ندارد.
🔷 آیه روز:
قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى * قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَ أَرَى (طه / آیات 45 و 46)
🔶 ترجمه:
(موسى و هارون) گفتند: «پروردگارا! از این مى ترسیم كه بر ما پیشى گیرد (و قبل از بیان حق، ما را آزار دهد); یا طغیان كند (و نپذیرد)!». فرمود: «نترسید! من با شما هستم; (همه چیز را) مى شنوم و مى بینم!
📅 سه شنبه 16 بهمن 1397
#سنت_الهی ، #سیاست_خارجی ، #موسی ، #فرعون ، #استکبار
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امام زمانی شو👇👇👇👇
#کانال_خواهم_امد
http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا
با صدای دلنشین اباذر حوائجی
قرار هروز صبح😊🌹
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها