eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
8.5هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🔰 ۹۲ می‌خواست برود . گفتم: ببین برای یکنفر جا دارید⁉️گفت: می‌آیی؟ گفتم: آره. گفت: دو سه روز مهلت بده، می‌دهم. 🔰طول کشید؛ فکر کنم بعد بود که زنگ زد ☎️و گفت جور نشد😔. گفت برای خودش هم مشکلی پیش آمده که نمی‌تواند برود. پرسیدم چرا جور نشد؟ گفت: رفتن مشکلی نیست🚫؛ هیچ طوری جور نشد، از طریق بچه‌های می‌رویم؛ بچه‌ها گفته‌اند تو تا مرز بیا ما از آنجا می‌بریمت کربلا 🔰ولی مشکلی برایم پیش آمده، شاید نتوانستم بروم شاید هم با یک دیگر رفتم. گفتم: در هر صورت مرا هم در نظر داشته باش👌. قولش را داد و من تا چند روز مرتب به زنگ ‌زدم📞 اما به هر دلیلی در نهایت نه برای من، نه برای محمودرضا جور نشد🚫 که برویم😞. 🔰محمودرضا بیست و هفت روز بعد از ، در روز میلاد پیامبر اعظم (ص) از قاسمیه‌ به دیدار سالار شهیدان (ع) رفت و من همچنان جا ماندم که ماندم😔. 🔰مجلس بود که یکی از پای منبر بلند شد آمد توی گوشم گفت: مداح می‌پرسد رفته⁉️ جا خوردم😟. ماندم چه بگویم. 🔰گفتم: نه❌ نرفته بود. وقتی آن شخص رفت، جمله یاد جمله اهل قلم افتادم که در پایان‌بندی برنامه «حزب الله» از مجموعه ، با آن صدای معطر🎵 می‌گوید: 🔰« عاشق کربلاستـ❤️ و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نامها؛ نه❌، حرم حق است و هیچ‌کس را جز (ع) راهی به سوی حقیقت نیست🚫…» 🌹🍃🌹🍃
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
💠ایشون همیشه عادت به داشت دوستانشون این عادت سید رو میدونستند ،یکی از مواردی که در هر زمان ومکان که بودن انجام میدادن وقتی بود که از یک رسانه ای در حال پخش بود ،فورا شروع به میکردن، ایشون عقیده داشت که نباید منتظر بمونه که رهبر در مسایل مختلف جلو بیاد سپر بشه بعد وظایفشو انجام بده،می گفت؛ما باید بیانات رهبری رو گوش بدیم باهوش باشیم. خواسته های ایشون رو بفهمیم و خودمونو سپر کنیم ،وصداقت این کلام رو با مواضع این شهید در فتنه سال 88 میشه ثابت کرد .یاد همه شهدا گرامی باد
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
قسمت چهارم:#اینک_شوکران ...بعد عقد دیدم هر چی بهش تعارف می کنم می گه: روزه ام! 😟 گفتم:تو چرا اینقدر
قسمت پنجم: بعد از جنگ ،غیر از ترکش هایی که با جراحی از تن منوچهر خارج شده بود بیشتر از 80 تا ترکش تو بدنش بود، از فرق سر تا نوک پا. بدترینش چند تا بود که دور فرو رفته بود و با کمی حرکت می تونست بکشتش! چند تاش هم خورده بود تو چپش و سوراخ سوراخش کرده بود. از طرفی هم وقتی تو ،شیمیایی زدن منوچهر با اینکه شکمش پر ترکش بوده و خونریزی داشته، ماسکش رو در میاره و می گذاره رو صورت یه مجروح و اون رو تا دم ماشین کول می کنه و بعد خودش بیهوش می افته. همونجا بود که شیمیایی شد و به خاطر جراحت شکمش بعداً دچار 3 تا شد. ریه، دستگاه گوارش و خون! این ها هر کدومش به تنهایی می تونه یکی رو از پا در بیاره چه برسه به اینکه 3 تاش با هم باشه!!!  10 سال تحمل درد بدون حتی یک ناله! 10 سال نه می تونست مثل بقیه آدم ها بخوره، نه بخوابه، نه حتی نفس بکشه! 10 سال نشسته خوابید و از شدت سوزش و تورم آب هم نمی تونست بخوره. تو این مدت نشد که یک بار نفس بکشه و بازدمش نباشه و با این همه باز هم ناله نکرد!!! پای عهدش ایستاده بود و با خدای خودش عشق بازی می کرد.  من هم سعی می کردم صبر کنم و محکم باشم! تا شب آخر هیچ وقت جلوش گریه نکردم! همه زندگی من منوچهر بود و زندگی بدون منوچهر !!! نمی خواستم ناامیدش کنم، باید بهش روحیه می دادم. چون بوی سرخ کردنی براش ضرر داشت به بهونه سرخ کردن پیاز رو پشت بوم می رفتم و گریه می کردم!! ... ...ادامه_دارد
﷽ ⭕️آخرین درخواست یک ژنرال ⚡️ 🔰 ایشان در نامه اش نوشته بود : 🔹« در عمليات آينده اجازه بده در گردان های رزمی انجام وظيفه کنم و همراه آنان در حمله شرکت کنم . 🔸خواهش می كنم از حضور من در خط مقدم ممانعت نكن .من می دانم كه تا 6 ماه ديگر خواهم شد . پس اين چند صباح اجازه بده با بسيجي ها باشم » 🔻دقيقاً سر موعد مقرر ، سر 6 ماه ، علی محمدى در عمليات 4 با اصابت ترکش به پهلویش به شهادت رسید.🌾🌹 🌹🍃
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⚫️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت شصت وچهارم 🔸 #روزهای_آ
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت شصت وپنجم 🔸 نیمه شب بود که آمدیم مسجد با بچه ها خدا حافظی کرد وبعد هم رفت خانه از مادر وخانواده اش هم خدا حافظی کرد از مادر خواهش کرد که برای شهادتش دعا کند 😔صبح زود هن راهی منطقه شدیم کمتر حرف میزد بیشتر مشغول ذکر یا قرآن بود رسیدیم اردوگاه لشکر در شمال فکه بچه ها باشنیدن برگشت خوشحال وبه دیدن می آمدند حاج حسین هم آمد بعد سلام واحوالپرسی پرسید بچه ها مشغول شدند خبریه؟ حاجی گفت فردا حرکت میکنیم برای عملیات وادامه داد باید بچه های اطلاعات عملیات را بین گردانها تقسیم کنم ولیستی جلوی ابراهیم گذاشت وگفت نظرت چیه ؟ هم یکی یکی نظر داد عصر همان روز حنا بست وموهای سرش کوتاه وریشش را مرتب کرد چهره زیبای او ملکوتی تر شده بود غروب به یکی از دیدگاه های منطقه رفتیم و با دوربین🔭 نگاه میکرد وروی کاغذ چیزی می نوشت میگفت دلم خیلی شور میزنه گفتم چیزی نیست ناراحت نباش پیش یکی از فرماندهان سپاه قدر رفتیم گفت حاجی این منطقه حالت خاصی داره خاک تمام این منطقه رملی ونرم هست حرکت نیرو توی این دشت مشکله عراق هم موانع درست کرده به نظرت این عملیات موفق میشه؟ فرمانده گفت این دستور فرماندهی هست و به قول امام ما مامور به وظیفه ایم نتیجه اش با خداست فردا عصر بچه های گردان آماده شدند وآخرین جیره خود راتحویل گرفتند وآماده حرکت به سمت فکه شدند چهره ابراهیم ملکوتی تر شده بود باهمه بچه ها دست داد کشیدمش کنار گفتم داداش خیلی نورانی شدی! نفس عمیقی کشید با حسرت گفت بهشتی که شهید شد خیلی ناراحت بودم😔 وبا خودم گفتم خوش بحالش اصغروصالی وخیلی رفقای دیگه ما رفتند طوری شد که بهشت زهرا بیشتر رفیق داریم بعد نفس عمیقی کشید وگفت خیلی دوست دارم شهید بشم اما منتظر ادامه صحبت بودم که قطرات😭 اشک از گوشه چشمش جاری شد ادامه داد اگر جایی بمانی ودست احدی به تو نرسد تو باشی آقا ومولا هم بیاد سرت رو دامن بگیره این خوشکل ترین شهادته گفتم داداش این حرفا چیه وبحث رو عوض کردم گفتم بیا با گروه فرماندهی بریم جلو هرجا که احتیاج شد کمک می کنی گفت نه من میخوام با ها باشم بعد باهم حرکت کردیم وآمدیم سمت گردانهای خط شکن گفتم آقا مهمات برات چی بگیرم؟ گفت دوتا نارنجک💣 ،اسلحه هم اگر لازم شد از عراقی ها میگیریم حاج حسین الله کرم از دور خیره شده بود با رفتیم طرفش بی اختیار را در آغوش گرفت و چند لحظه ای در این حالت بودند گویی میدانستند این آخرین دیدار است بعد ساعت مچی اش را باز کرد و گفت واین هم یادگار برای شما حاج حسین چشماش پر اشک شد وگفت پیشت باشه شاید احتیاج شد ابراهیم گفت نه من بهش احتیاجی ندارم ابراهیم از آخرین تعلقات مادی جدا شد وبعد هم رفت پیش بچه های گردان 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم ،آب را جیره بندی کرده ایم،نان را جیره بندی کرده ایم، . . . عطش همه را بی تاب کرده ،همه چیز جز #شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند .دیگر شهداء تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات ای پسر #فاطمه(س) آخرین دست نوشته یکی از رزمندگان #بسیجی گردان #کمیل از لشکر 27 حضرت رسول (ص) ((کانال حنظله منطقه عملیاتی فکه /عملیات والفجر مقدماتی)) . #علمدار_کمیل #شهید_ابراهیم_هادی #شهدا #گمنام #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
۲۱ فروردین ماه سالروز شهادت #علی_صیاد_شیرازی گرامی باد... او #ارتشی بود اما در واقع یک #بسیجی تمام عیار بود. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد... ╭━═━⊰❀ 🌺❀⊱━═━╮ 🕊 اَلّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج 🕊 ╰━═━⊰❀ 🌺❀⊱━═━╯
#بسيجی دو #قبله دارد ، کعبه برای عبادت ... #کربلا برای #شهادت ... سجده ای چنين در ميانه ی ميدانم #آرزوست ...! " مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم"
#بسيجی دو #قبله دارد ، کعبه برای عبادت ... #کربلا برای #شهادت ... سجده ای چنين در ميانه ی ميدانم #آرزوست ...! " مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم"
🚩 ابراهيم صدايم را داري ! صدای مرا میشنوی ؟ اگر صدای مرا میشنوی ، کمک ! من و بچه ها گیر افتادیم در تله ی ! تلفن همراه من کار نمیکند بدرد نمیخورد هرچه گشتم برنامه نداشت تا با تو تماس بگیرم ... گفتم میخواهم با بیسیم شما بگیرم... گفتند اندرویدهای شما را چه به بیسیم ! اما من همچنان دارم تلاش میکنم تا با گوشی اندروید صدایم را به تو برسانم ... اگر میشنوی ما گیر افتادیم بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که دخترهای محل از فرم تو خوششان آمده ، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی میرفتی ؟ تا چشم و دل دختری را آب نکنی ! اینجا میگیریم تا دیده شویم .. لاک💅 میزنیم تا 👍بخوریم تو حتما راهش را بلدی که به این پیچ ها خندیدی و دنیارا پیچاندی! و ما در پیچ سرگیجه گرفتیم ! 🚩ابراهيم ابراهيم! اگر صدایم را میشنوی، دوباره اذانی بگو تا ما هم مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند راه را پیداکنیم .. راه را گم کرده ایم اگر از برگشتی کمی از آن های نـاب ها را برایمان سوغات بیاور؛ تا ماهم مثل شما حرف اماممان را زمین نگذاریم... 🔹تمام شهدا گاهی نگاهی شادی روحشان 💐 ؛ 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
🚩 ابراهيم صدايم را داري ! صدای مرا میشنوی ؟ اگر صدای مرا میشنوی ، کمک ! من و بچه ها گیر افتادیم در تله ی ! تلفن همراه من کار نمیکند بدرد نمیخورد هرچه گشتم برنامه نداشت تا با تو تماس بگیرم ... گفتم میخواهم با بیسیم شما بگیرم... گفتند اندرویدهای شما را چه به بیسیم ! اما من همچنان دارم تلاش میکنم تا با گوشی اندروید صدایم را به تو برسانم ... اگر میشنوی ما گیر افتادیم بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که دخترهای محل از فرم تو خوششان آمده ، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی میرفتی ؟ تا چشم و دل دختری را آب نکنی ! اینجا میگیریم تا دیده شویم .. لاک💅 میزنیم تا 👍بخوریم تو حتما راهش را بلدی که به این پیچ ها خندیدی و دنیارا پیچاندی! و ما در پیچ سرگیجه گرفتیم ! 🚩ابراهيم ابراهيم! اگر صدایم را میشنوی، دوباره اذانی بگو تا ما هم مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند راه را پیداکنیم .. راه را گم کرده ایم اگر از برگشتی کمی از آن های نـاب ها را برایمان سوغات بیاور؛ تا ماهم مثل شما حرف اماممان را زمین نگذاریم... 🔹تمام شهدا گاهی نگاهی شادی روحشان 💐 ؛ 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
♦️منتظر یعنی بسیجی ✅اگر بخواهیم #منتظر امام زمان عج را به زبان امروزی معنا کنیم، #بسیجی بهترین واژه خواهد بود و دلیل آن هم روشن است زیرا: 👈بارها عرض شد که معصومین ع منتظر را به #مجاهد در راه احیا و #حاکمیت دین معنا کرده‌اند؛ ☘️ #امام_سجاد ع در ضمن سخنی فرمود:«...المنتظرين لظهوره...بمنزلة المجاهدين بين يدي رسول الله بالسيف أولئك المخلصون حقا و شيعتنا صدقا و الدعاة إلى دين الله عز و جل سرا و جهرا؛(كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص 320) #منتظران ظهور مهدی عج همانند #مجاهدان با شمشیر در محضر رسول خدا ص هستند؛ آنان #مخلصان حقیقی و #شیعیان صادق و #دعوت‌کنندگان- پنهان و آشکار- به #دین خدا هستند. 👈ویژگی بارز یک بسیجی هم همین مجاهدت است؛ #امام_خامنه‌ای فرمود:« هر جا مجاهدت هست، در آنجا حضور بسیج هست؛ مجاهدت در میدان #علم، مجاهدت در میدان #سیاست، مجاهدت در میدان فعالیتهای #اجتماعی، مجاهدت در میدان وسیع و عرصه‌ی عظیم #بین‌المللی» (1389/8/2) ✅‌بنابراین یک بسیجی واقعی همان منتظر واقعی است ✅✅همان گونه که همه کسانی که در طول تاریخ برای احیا و حاکمیت دین جهاد کرده‌اند منتظر هستند در حقیقت همه آنها بسیجی هم هستند 👈و چه زیبا #امام_خمینی ره فرمود: ««#بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه #مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده‌اند.» (1367/2/9) #هفته_بسیج استاد #ملایی #گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی @seedammar @ebrahim_hadi_mallasani #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🔰مـــن #وارث ِ آرمان های توأم   وارثِ لباسِ خاکیِ تــ♥️ـو 🔰و تا زمانی که نام #بسیجی بر پیشانیَم میدرخشد هرگز🚫 نخـواهم گذاشت نامِ #صنوبرانِ صداقت پیشه فقط بر بن بست های⛔️ دلگیرِ شهرم بماند ... #شهید_علیرضا_بریری #سلام_صبحتون_شهدایی 🌹🍃صلوات
إ🔸در ۴ فروردين ۱۳۸۹ و اولین روزهای سال همت مضاعف-کار مضاعف، گلي🌹 از گل­هاي بوستان ولايت، پروانه صفت سوخت و سوار بر مرکب نور💫 آسماني شد. 🔹شهيد محمد سليماني، نوراني "امام خامنه­ اي" گل نشکفته­ بوستان راهيان نور، در میعادگاه از دل خاک شکفت و به افلاک پرکشيد🕊 🌹🍃🌹🍃صلوات 🕊🕊🕊@seedammar
🥀✨ 🌸همان روزی که را از القاب انتخاب کردند، به برکت صاحب نام، زندگی اش به خیر شد. 🍃راهش را انتخاب کرد به قول خودش جهیزیه اش بود و فارغ از دلخوشی های هم سن و سال هایش، به فکر می کرد. 🌼فعال فرهنگی و به تمام معنا، گاهی معلم آیه های نور و گاهی تیمار بیماران و سالمندان، گاهی هرچه که بود برای رضای خدا بود. 🍃عاشق 💖و پیرو رهبرش بود وقتی سرباز شاه به بی حرمتی کرد جوابش سیلی شجاع و با غیرت بود.در بدون خستگی می کرد.. در جبهه پا به پای رزمنده ها می جنگید تا جایی که منافقان پیغام داده بودند "اگر دستمان به تو برسد پوستت را از کاه پر می کنیم". 🌸فرقی نمی کند باشی یا ، عاشق که باشی و برایش سربازی کنی ، با عزت خریدارت می شود مثل صدیقه. 🍃در جوانی شد همچون حضرت مادر.در ی از جنس و حیا گفته بود" از جنازه ام 🖼 نگیرید و به جایش و نوشته هایم را چاپ کنید" 🌼خوش به حال ها، چشم هایشان برای به این دنیا باز شد و برای رضای خدا هم از این دنیا بسته شد. 🍃وای بر ما که هرروز فرصت داریم اما به این زندگی روزشمار نیست و غرق در لذت های کوتاه دنیایی راه را گم کرده ایم . 🌸...💥 🕊✨به مناسبت شهادت 🌷 🌹🍃صلوات @seedammar
🍃از تن واژه ها پیکری تراشیده ام از تو که جسورانه بسرایمت تا جهان بشنود و مست این شود. حماسه حضور تو در ستیز با نامحرمان که حریم مقدس حرم را با نفس هایشان آلوده ساختند، در جای جای شام غارت کردند و سر ‌بریدند. و تو اینجا عرصه را به خود تنگ دیدی، در هیاهوی منم منم های اطرافت آهسته سربرآوردی و سینه سپر کردی تا را از وجود این منحوسان پاک سازی. 🍃هنگامی که طومار زندگانیت را خواندم شیفته این مرام و مسلک‌ات شدم، آوازه‌ات را شنیدم و یقین پیدا کردم از نسل و حماسه هایش بودی، اولین شهید همدان! 🍃امروز که زادروز توست رفقایت آسمان را آذین بسته‌اند تا جشنی با حضور سبز برگزار کنند. طاها نیز کنار سنگ مزارت تولد تو را جشن میگیرد، تویی که در آخرین نفس های بهار حیات یافتی و در اولین روزهای پاییز خزان شدی. ✍️نویسنده: 📅تاریخ تولد : ۲۸ خرداد ۱۳۵۸ 📅تاریخ شهادت‌ : ۲۷ مهر ۱۳۹۴ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید: همدان، گلزارشهدا ♥️
‹📻📞› - بسیجۍبودن.. ‌فقط‌تولباس‌چریڪۍ‌خلاصہ‌نشده.. اصل‌اینہ‌ڪہ‌نفس‌و‌باطنمون‌رو یہ‌پا‌بسیجۍ‌مخلص‌تربیٺ‌ڪنیم🖐🏼! - 💚⃟ ⃟🖇¦➺ 🍃⃟ ⃟🖇¦➺ -
🌹 💠ایشون همیشه عادت به داشت دوستانشون این عادت سید رو میدونستند ،یکی از مواردی که در هر زمان ومکان که بودن انجام میدادن وقتی بود که از یک رسانه ای در حال پخش بود ،فورا شروع به میکردن، ایشون عقیده داشت که نباید منتظر بمونه که رهبر در مسایل مختلف جلو بیاد سپر بشه بعد وظایفشو انجام بده،می گفت؛ما باید بیانات رهبری رو گوش بدیم باهوش باشیم. خواسته های ایشون رو بفهمیم و خودمونو سپر کنیم ،وصداقت این کلام رو با مواضع این شهید در فتنه سال 88 میشه ثابت کرد .
🌷 نجف آبادی، هشتم اردیبهشت 1342، در شهرستان نجف آباد چشم به جهان گشود. به عنوان در حضور يافت و سرانجام همزمان با سالروز تولدش در هشتم ارديبهشت 1367، با سمت فرمانده گردان لشگر 8 نجف اشرف در خرمشهر شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. برادرش نيز شده است.🌷 ❤️ ❤️
🌿الگوبرداری از شھـــــدا از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه⁉️ گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره، بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی🕌 تو یک پایگاه برای بچه‌های نوجوان و جوان انجام بدم و برای ‌ عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی کردیم و آن دنیا باید ....!!! 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایان ماموریت یک 🌷ــادت است صدای بسیجی تکاور ارتش برادر شهیدم را بـا هم بشنویم ....🌷🕊💔 ✍میتوان بسیج را به حق ،مکتبی ترین و مردمی ترین نیروی مقاومت نامید 🇮🇷 (حفظه الله) هـفـتـه بـــســیـج گـــرامـــی بــاد ...🇮🇷