eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے
2.4هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
132 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات کانالهای دیگر ما #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸بـِسـم ِ ربــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقین🌸 محـاصـره ایــم سیـــّد ! اینجـا نـه داریــم نـه بی سیــم و نـه ســِلاحی !! بعـد از شمـا روزهـایمـان ، ڪمتر خـدا مـی گیـرد ! اینجا دیگر معنایی نـدارد ! تشنه ایم سیّد ! صداقت ! عـدالت ! یڪرنگـی ! خلـوص و صفـا و صمیمیـّت... اینجـا بـه مـا خـوش نمـیگذرد...دلمــان شمـاست.. در این دنیـا ، دلـم از بی شمـا بـودن پـوسیـد .. سـر بستـه مـانـد گـره خـورده در دلــم.. آن گـریـه هـای عقـده گشـا در شڪست... 🌷 اَللهُمَ اَسئَلُڪَ مِنَ الشَهادَةِ اَقسَطَها اللهم الرزقنا...⚘ @seedammar 🍃کپی مطلب با ذکر صلوات آزاد 🍃
🔸 بود. تمام روضه‌ها را از بَر بود. انگار قسمت بود که همه روضه را از بر باشد؛ روزی به کارش می‌آمد. مخصوصا روضه (ع)🖤 🔹ماشین که منفجر💥 شد، همه مات و مبهوت مانده بودند. همین دو دقیقه‌ی قبل به رویشان لبخند زده و گفته بود: «اگر خدا بخواد همینجا، همین جلوی مقر رو روزیم می‌کنه» حالا چطور می‌توانستند باور کنند😢 ماشینی که جلوی چشمانشان می‌سوزد، رفقایشان است؟! 🔸صدایش که از شدت دورگه شده بود را در گلو انداخت و فریاد زد: «خودتون رو جمع و جور کنید! همه ما ...» رفت داخل مقر و دو تا پتو آورد! پهن کرد روی زمین تا گلهای پرپر اش🥀 را جمع کند. 🔹خب! فرمانده بود. اجازه نمی‌داد کسی جز خودش سربازانش را جمع کند. گل‌هایش🌷 را که از روی زمین جمع کرد هر کدام را بغل کرد. آنها را و بوسید. زیر گوششان نجوایی کرد که نکند ما را فراموش کنید😭 🔸اما، امان از آن لحظه‌ای که می‌خواست برخیزد! باز هم : « الان انکسر ظهری... اکنون کمرم شکسـ⚡️ـت» کمرش خم شده بود. دیگر نمی‌توانست راست بایستد🚫 ۳ روز بیشتر طاقت نیاورد.پر کشید سوی ،سوی 🕊 🌹🍃صلوات @seedammar
💞 🥀روزهای بی ت✨و صدابه نمی رسد😔 نشسته ،به دادم نمی رسد 🍀این روزها گرفته ،غمم بی نهایت است💔 باران🌨 به پای اشک هایم 😭نمی رسد 🥀هی میکنم ،،،اشکم جاری نمی شوداین اشک هم به دادحالم رسد این آسمانی🌫 میشکند خُرد می شود امابه #👣پای هایم نمی رسد❌ 🌷 🌷🍃🍃
دست به خاک که میگذاری گوشت و پوست و شهدا را میان انگشتانت حس میکنی، دل به لرزه میافتد. اما به آسمان دل خون که مینگری، ها سراغت میآیند. شاید آسمان، سهم آنان است که در این سرزمین اند. مثل که جاماند از دوستش. باهم پیمان بسته بودند که تنهایی وارد بهشت نشوند اما در ۵ ذکر یا زهرا گفتند و در پایان شهید شد و دل گله مند مصطفی را با خود برد. در خواب به او قول مردانه داده بود که منتظر اوست. حالا بعد از سال ها که در باغ بازشد و صدای در دنیا دمیده شد. مصطفی مشتاق، راهی دفاع از حریم آل الله شد. آرزو داشت پرستو شود اما زخمی حرم شد و برگشت. در مناجاتش با خدا گفته بود: "خدایا اگر از من راضی نشده ای مرا نرسان" به قول خودش: " شهادت، شوخی نیست! قلب آدم را بو میکنند. اگر بوی دنیا و تعلقاتش را داد رهایت میکنند. میگویند برو درد بکش. پخته شو. منیّت را رها کن." مجروحیتش زیاد بود و پرستار روزهای سخت. رفیقش چشم به راه بود و خودش بیتاب . سالهای انتظار از کربلای ۵ تا دفاع از حرم با شیرینی پایان یافت و مصطفی عاقبت بخیر شد... آقا مصطفی! بوی دنیا و تعلقاتش میدهیم و دلمان سنگین از غم دعایمان کن.... 📸شهید مدافع حرم 🗓تاریخ تولد: ۱ شهریور ۱۳۴۷ 🗓تاریخ شهادت: ۷ شهریور ۱۳۹۵ 🕊محل شهادت: سوریه 🥀محل دفن: گلزار شهدای اهواز 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان