🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم
🔸قسمت پنجم
🔸 #پهلوان
🔷 #سیدحسین_طهامی (قهرمان وکشتی گیر جهان) به #زورخانه ما آمده بود و با بچه ها ورزش میکرد یک باربه حاج حسن گفت کسی هست که با من #کشتی بگیرد .حاج حسن هم #ابراهیم را نشان داد وهر دو داخل گود رفتند اما هیچکدام شان نتوانست دیگری را مغلوب کند واین بار برنده ای نداشت. ورزش تمام شده بود وحاج حسن خیره به خیره #ابراهیم را نگاه میکرد #ابراهیم با تعجب گفت چی شده حاجی؟
حاج حسن گفت تو قدیمی های تهرون دوتا پهلوون بودن به نامهای #حسن رزاّز و #صادق_بلورفروش توی کشتی هم کسی حریفشان نبود .وهمیشه کشتی شان را با #آیه_های_قرآن و #اشک_چشم برای آقا #امام_حسین علیه السلام شروع میکردند وتا جایی که #مریض_شفا میدادند
#ابراهیم من تو رو مثل اونا میدونم #ابراهیم لبخندی زد گفت حاجی ما کجا واونا کجا
حاج حسن از #ابراهیم تعریف میکرد وبچه ها ناراحت میشدند
فردای اون روز پنج #پهلوان به زور خانه ما اومدن تا باما #کشتی بگیرند
حاج حسن داور بود واونها سرش داد میزدند وشلوغش میکردند تا به مرحله پایانی رسید و #ابراهیم باید #کشتی میگرفت همه میدونستند که حریف #ابراهیم نمیشن خیلی حساس شده بود وامکان دعوا بعد بازی در صورتی که اونها شکست میخوردند بود
#ابراهیم وقتی توی گود رفت با همه رفقا وبقیه دست داد وگفت من بازی نمیکنم ورفاقت ما بیشتر از این بازی ارزشش را دارد
گرچه #ابراهیم بازی نکرد ونبُرد ولی مانع دعوا وکدورت شد
بعد بازی #حاج_حسن رو به بچه ها کرد وگفت حالا متوجه شدید چرا از #ابراهیم تعریف میکنم او روی نَفسش پا گذاشت ومانع دعوا شد او #پهلوان واقعی است
داستان #قهرمانی #ابراهیم ادامه داشت تا اینکه #انقلاب شد وبیشتر بچه ها درگیر مسائل #انقلاب شدند
تا اینکه #ابراهیم پیشنهاد داد صبح ها داخل زور خانه #نمازصبح رو به #جماعت میخواندیم وصبحانه مختصری میخوردیم و ورزش را شروع میکردیم
با شروع #جنگ فعالیتهای زور خانه بسیار کم شد و #ابراهیم کمتر تهران می آمد یکبار هم که آمد وسایل ورزشی زورخانه اش را همراهش برد و در جبهه مشغول شد
با فوت حاج حسن هم #زورخانه به خانه مسکونی تبدیل شد ودوران طلایی ومعنوی #زورخانه ای به پایان رسید
🔸🔸 🔸🔸
♻️ #پهلوانانی چون #ابراهیم_هادی ودر سالهای قبلش تختی و .... تربیت یافتگان چنین مسلک ومرامی بودند که در تاریخ ماندند
#مرام_مسلک_پهلوانی_نه_قهرمانی......
👉 http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🌷 #خاطرات_شهدا
🔰شهید خلیل تختی نژاد متولد ۱۳۷۲📆 و از #پاسداران سپاه امام سجاد (ع) هرمزگان و #فرمانده عملیات قرارگاه درعا بود که شب نوزدهم ماه مبارک رمضان🌙 و در نخستین شب از شبهای پر فیض قدر مصادف با ۱۳ خرداد ماه ۹۷ در منطقه #البوکمال به شهادت رسید🕊شهید خلیل تختینژاد، دومین شهید🌷 مدافع حرم اهل بیت (ع) از استان #هرمزگان است.
🔰با هم👥 وارد سپاه شدیم. ۴ سال در دانشگاه افسری امام حسین (ع) هم دوره بودیم. سال ۹۰ به #سپاه آمدیم و ۴ سال با هم در دوره دانشگاه زندگی کردیم. پدر خلیل قدیم پاسدار کمیته بود. اولین بار که #خلیل را دیدم مسئول آماد و پشتیبانی گردان بود. #سرنیزه یا کلاه خودی را سالم تحویل گرفته بودم و وقتی تحویل دادم کمی خراب شده بود.
🔰خیلی غر زد و گفت: این سالم بوده، اما #خراب تحویلم دادی. گفت: پدر من اجازه نداده سر سوزنی #بیتالمال وارد زندگیمان شود📛 اجازه نده که به خاطر صدمه تو به بیت المال زندگی من هم #آلوده شود.
🔰ارادت خاصی به #حضرت_علی_اکبر (ع) داشت. یک نوحه محلی در وصف حضرت علی اکبر (ع) شهر خودشان داشتند که آن را همیشه ما با هم زمزمه🗣 میکردیم. در دانشکده او را #خلیل_عقاب صدایش میکردیم. در #زورخانه بیشتر از همه ما چرخ میزد. آنقدر چرخش بالا بود که این لقب را به او داده بودیم.
🔰وقتی دوره دانشکده ما تمام شد، خلیل میتوانست برود و مسئولیت پشت میز نشینی🛃 بگیرد، ولی چون روحیهاش این اجازه را نمیداد از سال ۹۱ به شدت دنبال #سوریه رفتن بود و آخر روزیاش شد و قبول کردند که برود✅ میتوانست بماند و کارهای دستوری داشته باشد و چند نفر زیر دستش باشند، ولی #میدان_رزم را انتخاب کرد.
#شهید_خلیل_تختی_نژاد
#سالروز_شهادت
صلوات 🌷🍃
@seedammar