eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
10.5هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 📋 گزاره : واقعیت این است که تدبیر امور زندگی از جزئی ترین مسائل شخصی تا بزرگترین اتفاقات سیاسی به دست خدا است. در این آیه خداوند عدم رخ دادن جنگ میان مسلمانان و کافران را در صلح حدیبیه به خود نسبت می دهد. در صلح حدیبیّه،خداوند از یک سو دست تجاوز مشرکان را قطع کرد و از سوی دیگر مؤمنان را از کشتن مشرکان بازداشت که این نیز به دو دلیل،در آن تاریخ نعمت بود:یکی حفظ قداست حرم و مکّه که نباید به دست مسلمانان هتک و ضایع شود ودیگری آتش بس ده ساله ای بود که در قرارداد صلح آمد،و در این مدّت،جمع بسیاری به مسلمانان پیوستند،و به خاطر آنکه مسلمانان کسی از آنان را نکشته بودند،در سال بعد،عمره دسته جمعی انجام دادند و سال بعد با شکوه و هیبت هرچه تمام تر،مکّه را فتح کردند،که تمام اینها از برکات آن صلح بود. اگر در حدیبیّه،جنگ و درگیری رخ می داد و نفراتی از مشرکان کشته شده بودند،راه صلح، آتش بس و راه عمره در سال های بعد و راه حفظ و قداست مکّه و شاید راه فتح مکّه در آینده بسته شده بود،به همین دلیل،صلح حدیبیّه را فتح مبین و راه گشای نفوذ با عزّت اسلام و زمینه ساز رشد سریع اسلام دانسته اند. 🔷 آیه روز: وَ هُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَكَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا (فتح / آیه 24) 🔶 ترجمه: او كسى است كه دست آنها را از شما، و دست شما را از آنان در دل مكه كوتاه كرد، بعد از آنكه شما را بر آنها پیروز ساخت; و خداوند به آنچه انجام مى دهید بیناست! 📅 سه شنبه 25 دی 1397 ، ، ، ،
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مظلومیت_مجاهدان_بدر اومدند گفتند #حشد_الشعبی چرا اومده #ایران! یک احمق مفلوک رگ گردنش را ورم داد و کلیپ داد بیرون که اینها چرا اومدند ما با #عراق جنگیدیم و مردم ما از #عراقی ها بدشون میاد و خاطره خوبی از عراق ندارد‼️ بعضی از آن #سلبریتی ها و پیرپاتال ها که گفتند سن شان میرسد و خوب به یاد دارن #جنگ را.. ولی برای آنان که بعد از انقلاب متولد شده اند و از تاریخ جنگ و انقلاب اطلاع چندانی ندارند، بگویید: 👇 ✅ زمان جنگ دو دسته عراقی با نیروهای #ایران همرزم شدند علیه #صدام یکی دلاوران #لشکر_بدر و یک هم اسرای #احرار یعنی عراقی هایی که بعد از #اسیر شدنشان توبه کردند و به نیروهای ایرانی پیوستند برای خدمت و برخی چه دلاورانه جنگیدند.. برای نسل جدید بگویید صدام هزاران #شیعه و #کرد و کسانیکه در جنگ شرکت نمیکردند را کشت و #تبعید کرد (اغلب به #ایران آمدند) و بخاطر همین مجبور میشد از دیگر کشورها #مزدور بیاورد.. و اینک همین الان هزاران عراقی در شهرهای مختلف ایران داریم که در اینجا خانواده تشکیل دادند و از خیلی ایرانیها #انقلابی تر و شیعه ترند.. همان عراقی هایی که در #اربعین مهربانی شان را می چشیم و دلشان برای ما مردم ایران می تپد.. بیایید تخم #کینه و #نفرت نکاریم.. #محبت بکاریم، #دوستی درو کنیم اینجا #گلزار_شهدای_قم قطعه #شهدای_عراقی.. در همه شهرها این قطعه ها هستند.. و چه مظلومانه ما را می نگرند.. روح تمام #شهدا شاد❤️ مخصوصا شهدای مظلوم و مجاهد عراقی💚
5.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️‏شيرزنِ عربِ خوزستانی كه در زمانِ با وجودِ همسرِ نابینا ۶ سرباز و افسرِ عراقی را در عملیاتِ آزادسازیِ (۲۶ آبان ۱۳۵۹) با زیرکی و به تنهایی خلعِ سلاح كرده و به اسارت درآورده بود، درگذشت. ‌ ‌ 👈اينگونه است قصه مقاومت ميگفت با نتونست من رو از خانه ام بيرون كند كه جاي خود دارد ... ‌ ‌ ‌ 📝داستان اسارت سربازان بعثی: او درباره عملیات حماسی خود می گوید: «وقتی ارتش عراق در شکست خورد، سربازان دشمن با اضطراب و سراسیمه پا به فرار گذاشتند. در مسیر خود با تیراندازی به سوی مردم، سعی داشتند از دست آنها فرار کنند؛ ولی راه رسیدن به مرز را بلد نبودند. من نیز مانند دیگران منتظر فرصتی برای دستگیری نیروی دشمن بودم. زمانی که شش تن از افراد متجاوز، نزدیک منزل ما رسیدند، به آنها گفتم: «اگر جلوتر بروید، در محاصره مردم و نیروهای سپاه قرار می گیرد و کشته می شوید.» گفتند: «پس چه کار کنیم؟» گفتم: «فورا داخل خانه بروید و در اتاق پذیرایی بنشینید و اسلحه خود را درآورید تا آن را پنهان کنم.» آنها به گفته من عمل کردند. وقتی خلع سلاح شدند، از پشت، در اتاق را قفل کردم و مردم را صدا زدم. و با اسلحه غنیمتی از آنها شش تن عراقی را به سوی مسجد بردم. ‌ ‌ 📿 شادی روحشان 🆔 @seedammar
🌷 💠 🌿مادر شهید: روز تولد امام رضا(ع) توی کرمانشاه به دنیا آمده بود. از بچگی علاقه شدیدی به آقا داشت. هر موقع می خواست کاری بکنه که ما دوست نداشتیم انجام بده و منعش می کردیم، ما را به (ع) قسم می داد و ما هم مات و مبهوت نگاهش می کردیم. ☘هر روز که می خواست مدرسه برود، همراهش مهری بود که پشتش عکس امام رضا(ع) درج شده بود، آن هم توی قبل از انقلاب. بچه ها می گفتند: موقع نماز که همه می رفتند توی حیاط مدرسه، محمد مهرش را درمی آورد و نماز می خواند. 🌿پدر شهید: همیشه بعد از نماز می آمد کنار من و ازم می خواست از امام رضا(ع) براش بگم، از غریبی امام رضا(ع) از کرامت آقا، از رئوف بودن آقا. من هم با حالتی متعجبانه از رفتار محمد از کتابی که داشتم براش می خوندم. تا اینکه محمد دیپلم گرفت و عازم شد. ☘حدود سه ماه از سربازی محمد می گذشت که شروع شد. یکی از جاهایی که عراق خیلی روی اونا مانور هوایی می داد، از بین بردن تأسیسات نفتی ما بود. رفیقای محمد تعریف می کردند که شب ها دست ما را می گرفت. حدود بیست نفر از ما را می برد برای از آن تأسیسات نفتی. چون حفاظت از اون ها خیلی مهم بود و نیروی کافی هم برای دفاع وجود نداشت و سطح حملات دشمن هم خیلی بالا بود. 🌱یک روز که محمد آمده بود برای مرخصی، گفت: بابا خیلی دلم می خواد برم ، پابوسی آقا امام رضا(ع). گفتم: خُب، بابا چند روز دیرتر برو جبهه، برو زیارت آقا. گفت: همه بچه ها تو جبهه دلشون می خواد برن امام رضا(ع) و نمی تونن برن. من هم مثل اون ها. از طرفی دیگه از کشور واجب تره. آقا هم بیشتر راضی است. و مشهد نرفت. 🌴رفت سنندج و حدود یک ماه بعد شهید شد. روزی که محمد به شهادت رسید، شهید خیلی بی تابی می کرد. عجیب بی قرار بود. انگار یه چیزهایی رو می دونست. وقتی در منزل را زدند، مادر شهید در را باز کرد و من هم بعد از او آمدم دم در. بچه های بودند. از حالاتشون و طرز صحبت کردنشون و فهمیدم قضیه چیه. دیگه نفهمیدم چی شد. 🌿به ما گفتند: بیاین توی معراج شهدا و جنازه شهیدتان را تحویل بگیرین. وقتی رفتیم، دیدیم جنازه اون نیست. تحقیق کردند، گفتند جنازه شهدا را بردند مشهد برای تشییع. وصیت نامه محمد را که خوندیم، نوشته بود: پدرم و مادرم، اگر برای تان ممکن است مرا کنار کنید. ما هم حسب علاقه و وصیت محمد، گفتیم همان مشهد کنار مرادش امام رضا(ع) به خاک بسپاریمش. از آن موقع هم ما از کرمانشاه آمدیم مشهد، کنار محمد. ✍راوی : پدر و مادر بزرگوار شهید 🌷 🍃🌹صلوات
📩پیام ارسالی شهید مدافع حرم چند روز قبل از شهادت 💢هنوز صبح ها از خواب بیدار میشوم. مثل همیشه! هنوز به عصاهایم عادت نکرد ه ام. گاهی خیلی خسته میشوم از عصاهایم و پاهایم و حتی از جانم... هنوز عادت نکرده ام به جا ماندن از کسانی که دوستشان دارم نمیدانم از اول اگر شهدا را نمیشناختم وضع زندگی ام چه میشد... میدانم تسلیم بودن سخت است. خدایا با همه وجود میدانم که سرچشمه تویی، این تویی که این همه را در دل من جا داده ای اما بارها فکر کردم، مخصوصا وقتی را میخواندم که بیش از آن که دلم به شوق بتپد به عشق و تو میتپد، در طول زندگی ام، نبودم. آنکس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال وخانمان را چه کند دیوانه کـنی هر دو جهــانش بخـشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند خدایا اگر از من راضی نشده ای، مرگم را نرسان، ببخش که بنده گنهکارت غیر از رحمتت امیدی ندارد، و تو خــود میدانی که هرگز از رحمتت ناامید نشده ام و نخواهم شد و به همه گفته ام که چقدر خدای مهربانی دارم. میدانی که چقدر خانوده ام را دوست دارم، اما تو متکفل امور آنهایی و من میدانم وسیله ای بیش نبوده ام. عزیزانم را به تو میسپارم. اکنون از هر وقت دیگری خوشحال ترم.... پ ن: شهید پس از چند ماه مجروحیت در سوریه، به فیض شهادت نائل آمدند 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
💢مردی که تا آن تاریخ بعد از هشت سال و شانزده سال جانبازی و کار مستمر فرهنگی نمونه‌ای از مردان دوران جنگ بود که هیچ از هیچ‌کس نداشت! انگار آفریده شده بود برای به خلق خدا 📸شهید مدافع حرم حاج مردی از جنس 🗓شهادت ۲۳ دی ماه ۹۴ 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔
سردار دلها سلیمانی عزیز: 🎤 هنوز جامعه ما متاثر از آن روزهاست؛ روزهای پرشور دفاع مقدس گنجی كه سال های متمادی ملت ما را ثروتمند خواهد كرد؛ گنج جنگ، گنج بی همتایی است كه دُرهای ذی قیمتی در آن وجود داشت كه بایستی كاوش و به جامعه معرفی شود.
✨به نام خدا 🍃پس از پایان جنگ دفاع مقدس،مردم در گوشه کناره مینشستند و میگفتند اگر بار دیگر شود کسی حاضر نخواهد بود برای دفاع از کشور و راهی شود،با آغاز جنگ و عراق و حمله تروریست های داعشی به حریم آل الله(ع) دلاوران زیادی راهی میدان نبرد شدند و ثابت کردند که این حرف ها یاوه گویی بیش نیست و در هر شرایط و زمانی از اعتقادات مقدس خود دفاع میکنند. 🍃مدافعانی که نظر کرده بودند و غیرتشان اجازه نمیداد پای وحشی خویان به حرم عمشان زینب (س)باز شود.گویا میرفتند که باز قافله حسین(ع)را یاری کنند.همچو شهیدان پر شور و عشق؛و در این راه هیچ چیز مانعشان نبود. چنان که این راه،راه است♥️ 🍃تشدید درگیری بین جبهه اسلام و تکفیری ها در سوریه و ، قرار عاشقان بسیاری را ربوده بود و شهید ابوالفضل راه چمنی نیز یکی از این عاشقان بود🕊 🍃دلاوری که فرماندهی تیپ زینبیون را بر عهده داشت و در فرماندهی منش و رفتار موج میزد گویی همان ابراهیم است تنها با نامی دیگر. 🍃روحیه ی خستگی ناپذیر این شهیدان رد پاییست برای رسیدن به سعادت ابدی الگویی با باور های مقدس و آرمان زندگی بی ، ریاضت تدریجی برای رسیدن به است💔 ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز شهادت 🕊🕊🕊 🕊🕊🕊 @seedammar
‍ 🍃🌹 ردپای اشک های جامانده بر روی #سنگر #جبهه را که دنبال کنی و گوش هایت را بسپاری به صدای ناله ی جامانده های کاروان #شهادت ، چشم هایت روشن می شود به ضریح #عقیله_بنی_هاشم. 🍃 همانجا که یادگاران #جنگ، آنرا مامن امن می دانند برای فرار از ظلمات دنیا و وضعیت قرمزش.بی شک #ابوحامد های بسیاری این راه را رفته اند.شاید عده ای همچون من نام شهید #داریوش_درستی برایشان غریبه باشد و او را نشناسند اما شناسنامه فرزندان #حضرت_زهرا مهر گمنامی خورده اس 🍃❣ بدنش راوی روزهای جنگ و تیر و #ترکش بوده اما روحش از سرزمین جبهه تا حرم #عمه_سادات در جست و جوی شهادت بوده است. 🍃 عاقبت #شهادتنامه اش به واسطه خواهر ارباب امضا شد. شاید اشک هایش در روضه ها واسطه شدند شاید هم سفارش دوستان شهید #قطعه_۵۲ بهشت زهرا بود که پهلویش را تیرها شکافتند و به آرزوی دیرینه اش رسید. 🍃 آه سردار،#پهلوی_شکافته_ات ، روضه پهلوی شکسته حضرت مادر را برایم تداعی کرد.چه بگویم از پیکرت که طعم اسارت چشید و چشم های همسرت که همچنان #منتظر است تا خبری از تو برسد. 🍃 چه خوب شد که #انگشترت جاماند و حالا تنها یادگار و مرهم دلتنگی های همسر توست.امان از عصر عاشورا و انگشتری که چشم #ساربان را گرفت و دل و ایمانش را برد... ✍️نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر 🌸به مناسبت سالروز #شهادت #شهید #داریوش_درستی 📅تاریخ تولد : ۳۱ شهریور ۱۳۴۲ 📅تاریخ شهادت : ۹ شهریور ۱۳۹۵ 🕊محل شهادت : حماه سوریه 🥀مزار شهید ( یادبود ) : بهشت زهرا(س) قطعه۲۹ ردیف ۱۹ شماره 11 صلوات🌹 #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
این روزها قلمم هوایت را کرده، میخواهد از تو بنویسد. به کاغذ که می‌رسد شرح دلتنگی خویش با او می‌گوید و من عمق پریشانی اش را از کلمات می‌خوانم. از زمانی که پا به این دنیا نهادی تا زمانی که پیمانه عمرت سر آمد همه را در گوش کاغذ نجوا میکند. میگوید که در آغوش زمستان متولد شدی و حال و هوای آخرین ماه این فصل را بهاری کردی. 👈شدی ! که با مدد از پا در میدان نبرد نهادی و بعد از هشت سال با خود خس خس سینه و تنگی نفس را سوغات آوردی! سوغاتی که یادگار بود، هم شیرین بود و هم تلخ... برایت خاطرات آن روزها را به ارمغان می‌آورد و همین تو را خرسند می‌ساخت ولی بیدار ماندن های شبانه و زمستان هایت که با دستگاه اکسیژن سپری می‌شد اذیتت میکرد و هی به جانت نیش میزد که تا مرز شهادت رفتی سید، اما برگشتی! و قلم از فرط دلتنگی قصه جاماندنت را نمی‌گوید و چند سال جلوتر میرود تا به نزدیک تر شود. به آنجا می‌رسد که برای دفاع از داوطلبانه سوی میدان شتافتی. به میرسد درست زمانی که مردمانش تو را می‌خواندند و حماسه برهم ریختن میانه النصره و میان همه پیچیده بود. کار تو بود با شعار . تو با همین شعار آوازه‌ نبردت پیچید و با همین شعار نیز آواز پروازت! پ.ن الدجیل (به عربی: الدجیل) یک منطقهٔ مسکونی در عراق است که در استان صلاح‌الدین واقع شده‌است. 📸شهید مدافع حرم 🗓تاریخ تولد: ۱۵ اسفند ۱٣۴۶ 🗓تاریخ شهادت: ٧ خرداد ۱٣٩۴ 🕊محل شهادت: عراق 🥀مزار شهید: 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
1.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
: هر وقت در سختی های فشارها بر ما حادث میشد وقتی که بصورت بسیار مضطری هیچ کاری ازمون بر نمی آمد پناهگاهی جز (س) نداشتیم و ما هم پناهگامون زهرا (س) بود... 🌱
3.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙️برای خدا بجنگید نه فقط به شوق پیروزی ما اومدیم بجنگیم، یه روزش پدافنده، یه روزش صبره، یه روزش مقاومته، یه روزش استقامته، یه روزشم شوق پیروزیه، اگر ما وابسته به شوق پیروزی باشیم، معلوم می‌شه برای دنیا داریم می‌جنگیم، برای حساب‌کتابایی که خدا برامون قرار داده، برای اونا نمی‌جنگیم... 📌سردار شهید