#دلنوشته
❇️ اولین کتابی که سیره و زندگی شهدا رو خوندم کتاب سلام بر ابراهیم بود
چه قدر مجذوب رفتار شهید شده بودم...ایمانشون،رفتارشون همشون من رو مشتاق کرده بود که سفر پیششون برم
.
.
.
.
از چی بگم؟،از اینکه شهدا زنده ان،یا اینکه همیشه حواسشون به ماها هست
صدای یکی از بچه ها می اومد که تو اتوبوس میگفت رفقا میخوایم بریم کانال کمیل
دل تو دلم نبود
من کجا؟کانال کمیل کجا؟
سریع وسایلم رو جمع کردم تا زودتر برسم
انگار رو هوا معلق بودم و چیزی متوجه نمیشدم فقط میخواستم خودمو برسونم
نردیک و نزدیک تر میشدیم قلبم با شدت زیادی کوبیده میشد به سینم
لحظه رسیدن به یار عجب حال و هوایی دارد...
باورم نمیشد دارم رو خاکی راه میرم، که شهید هادی روی این خاکا راه رفته
تو هوایی نفس میکشم که شهید نفس کشیده
اشک امونم رو بریده بود
تمام دردهامو تو قلبم نگه داشتم تا بتونم اخر سالی به اقا ابراهیم بگم تا قلبم یه کم سبک تر شه...گفتم گفتم گفتم تا روحم آروم گرفت
پاشدم دو رکعت نماز خوندم به نیت تمام رفقایی که التماس دعا گفتن
عهدمو محکم تر بستم
قولامو جدی تر گفتم
با کوله باری از گناه اومده بودم اما دعوتم کرده بود
آخ شهدا گاهی نگاهی به این دل پر گناه ما...
✍ #حنانه_قاسمی
#کانال_کمیل
#ما_قوی_هستیم
#راهیان_نور_مجازی
#دلنوشته
✨خدایا چه خوب آتش دل و زندگی ام را به گلستان ابراهیم تبدیل کردی.
✨زندگی تان خرم و سرسبز به گلستان وجود
#دلنوشته
#اشنایی_با_اولیای_الله
امسال هم میخواستم برم راهیان نور با مدرسه
آخه پارسال هم رفته بودم
از شهید ابراهیم هادی خواستم که بطلبمونه و دوباره برم کانال کمیل
دقیقا برای روز تولدم رفتیم شلمچه
دهم آذر ۹۸
خیلی خوب بود یه حال دیگه داشتم
شهیدهادی هدیه تولدم رو داد من دوسال پیش با ابراهیم هادی آشنا شدم روزی که معلممون اومد و کتاب سلام بر ابراهیم و اورد تو کلاس و خوند برامون از اون موقع عاشق شهیدا و مخصوصا شهید هادی شدم
خیلی خوبه آدم رفیق شهید داشته باشه که یه پارتی باشه بین تو و خدا
🌹🌹🌹
#ارسالی
#اعضای_خوب_کانال_هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#دلنوشته
بسم رب شهدا والصدیقین
شهدا شرمنده ایم 😐😐🤨
چه ساده رفتند همانهایی که ساده زندگی میکردند ،چه عاشقانه رفتند همانهایی که عاشقانه زندگی میکردند ،وچه باابهت رفتند همانهایی که نمکشان راخوردیم ونمکدانشان راشکستیم ...
جنگ شروع شده بود وپیر وجوان ،همه به جبهه رفتند.دشمنان ،غیرت وسلحشوری مردم کشورم رانمی دیدند ،آنها نمیدیدند که شیرمردان کشورمن باخونشان مرز های کشورمرانقاشی میکنند ،آنها نمیدیدندکه رزمندگان کوچک اگر چه دل❤️کوچکی داشتند اما این دل پر از عشق بود ،عشقی که محمد حسین های ۱۳ ساله راپای جبهه کشاند،عشقی که ابراهیم هادی را روی صخره ای کشاندتا با اذانش به همه بگوید که ماخدا را داریم .
آری سالها پیش به سوی آسمان پر کشیدند تابارفتنشان ،بودنمان راتضمین کنند ،رفتند وخونشان رادادند تاسیاهی چادرمان راحفظ کنند ،رفتند چون آسمانی ترازآن بودند که در خاک بمانند ...
چه میکشد مادری که منتظر فرزندش است ،فرزندی که آرزوی دامادی اش را داشت ،اما حالا جز چند تکه استخوان چیزی از او باقی نماند ...
چه میکشد دختری که منتظر پدرش است پدری که جز یک جفت پوتین ازاو خاطره ای ندارد...
وچه میکشد پدری که منتظر پسرش است ،پسری که داغ فراغش پدر را از پای در آورد...😭😭😭
سالها پیش یکی بند پوتینش رو سفت کرد ورفت روی مین واسه خاک ،امروز یکی گره روسریش رو شل کرد ورفت جلوی دوربین واسه لایک 😭😭😭
سالها پیش یکی رفت جبهه وبرای ما تیر خورد ودرد کشید ،امروز مابا رفتارمون داریم درد به دلش میذاریم 💔💔
سالها پیش یکی برای مارفت تاروسری از سرمون نیفته ،امروز ما خودمون داریم روسری هامونو برمیداریم 👩👩
ودر پایان میخوام سخنم رابا بخشی از وصیت نامه یک شهید تمام کنم ( مادرم زمانی که خبرشهادتم را شنیدی گریه نکن ،زمان تشییع و تدفینم گریه نکن ،زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش میکنند وزنان ما عفت را .وقتی که جامعه ی مارا بی غیرتی وبی حجابی فرا گرفت مادرم گریه کن که اسلام در خطر است .)
تقدیم به تمامی شهدای گرانقدر و هادیه دلم شهید ابراهیم هادی 💞💞💞
دلداده ی ابراهیم
#ارسالی
@seedammar
هدایت شده از مقاومــت
💠ابراهیم تونست ؛ تو هم میتونی...
❤️ #دلنوشته ❤️
سلام. مدت ها بود دنبال کتاب سلام بر ابراهیم بود.
نمیگم مشکل مالی داشتم.نه...
ولی یجورایی برام سخت بود تهیه اون.
📌تو ایام عید شیفت بودم.تو یه مرکز بهداشت غیر از محل کار خودم.
روی میز دنبال دستورالعمل واکسیناسیون همکارم میگشتم که چشمم افتاد به...به کتابی که مدتها دلم دنبالش بود.
کتاب سلام بر ابراهیم❤️
✉️پیام دادم به همکارم.گفت مال اون نیست. از سرپرست اونجا پرسیدم.گفت برای خودت!!!!
گفتم آخه نمیشه اینجور.
گفت زیاد دارن از اینکتاب.
ازم خواست وقتی خوندمش بذارم تو محل کار خودم برای استفاده باقی همکارام.
📔الان چندروزه که کتاب رو چندین بار خوندم.
همش به خودم میگم تا حالا میگفتی ائمه و پیغمبر با ما فرق داشتن و...
ابراهیم که معاصر خودمونه.
🌸چطور اون تونسته به این زیبایی زندگی کنه و تو نتونی؟!!
ارسالی اعضای کانال
#دلنوشته
📩پیام ارسالی شهید مدافع حرم #مصطفی_رشیدپور چند روز قبل از شهادت
💢هنوز صبح ها از خواب بیدار میشوم. مثل همیشه! هنوز به عصاهایم عادت نکرد ه ام. گاهی خیلی خسته میشوم از عصاهایم و پاهایم و حتی از جانم...
هنوز عادت نکرده ام به جا ماندن از کسانی که دوستشان دارم نمیدانم از اول #جنگ اگر شهدا را نمیشناختم وضع زندگی ام چه میشد...
میدانم تسلیم بودن سخت است. خدایا با همه وجود میدانم که سرچشمه #عشق تویی، این تویی که این همه #محبت را در دل من جا داده ای اما بارها فکر کردم، مخصوصا وقتی #سوره_واقعه را میخواندم که بیش از آن که دلم به شوق #بهشت بتپد به عشق و #رضایت تو میتپد، در طول زندگی ام، نبودم.
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال وخانمان را چه کند
دیوانه کـنی هر دو جهــانش بخـشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
خدایا اگر از من راضی نشده ای، مرگم را نرسان، ببخش که بنده گنهکارت غیر از رحمتت امیدی ندارد، و تو خــود میدانی که هرگز از رحمتت ناامید نشده ام و نخواهم شد و به همه گفته ام که چقدر خدای مهربانی دارم.
میدانی که چقدر خانوده ام را دوست دارم، اما تو متکفل امور آنهایی و من میدانم وسیله ای بیش نبوده ام. عزیزانم را به تو میسپارم. اکنون از هر وقت دیگری خوشحال ترم....
پ ن: شهید پس از چند ماه مجروحیت در سوریه، به فیض شهادت نائل آمدند
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
💐#زیباترین و #لطیف_ترین #دلنوشته از #شهیدمدافع_حرم
(دلنوشته پیامکی شهید مدافع حرم اهل البیت، #علی_سیفی، چند روز قبل از شهادت برای خانواده اش) :
🔸دلم کمی آرامش میخواهد، کمی استراحت.
دلم از این پرچم های سه رنگ می خواهد، سبز-سفید-قرمز، بکشند روی پیکرم و بنویسند #علی، شهید مدافع حرم
💢شهید مدافع حرم علی سیفی علی بلاغی، در سال ۱۳۷۰ در روستای علی بلاغی اردبیل متولد شد. شهید سیفی از پاسداران سبزپوش ولایت در دفاع از حرم اهل بیت(علیهم السلام) که در مأموریت مستشاری و در مصاف با تکفیریهای داعش در سوریه به مقام شهادت نائل آمده است، ایشان هشتمین شهید مدافع حرم اردبیل است. وی از کارکنان سپاه حفاظت فرودگاه اردبیل بود که در ماه رمضان و مصادف با ۱۶ خرداد و با زبان روزه در شهر «حماء» سوریه به شهادت رسید. پیکر شهید علی سیفی روز سه شنبه ۱۳ تیرماه سال ۱۳۹۶ وارد استان اردبیل شد و در روز چهارشنبه از مقابل مصلای این شهر تشییع شد.
✌️شادی روح پاکش قرائت کنید حمد و سوره و صلوات.
💕بخشی از وصیت زیبا و تکان دهنده ی این شهید عزیز هم در تصویر بالا از این شهید، خواندنی و قابل تأمل است...
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
–پرواز پرواز و پرواز
میشود پرواز کنم؟
بالا بالاتر از هر پرندهای درحال پرواز در آسمان؟
+آری
–اما چگونه من که بالی ندارم حتی اگر دارم حس میکنم بالهایم شکستهاند؟😔
+مگر شهدا بالی داشتند که این چنین قشنگ پرواز کردند؟
–نه!اما؟
+اما چی؟
– شنیدم و دیدم و خواندم اینقدر خوب بودند که خدا بال پرشان داد.
+بنظرت کار سختی بود؟
—خب مراقبه و اطاعت از خدا و کار خیر از هرکسی بر نمی آید؟ من هم در این حد میدانم که از این کارا ازمن بر نمیآید.
+درست. اما تو خیلی سختش کردی.
–کجاش سختش کردم؟ همان چیزی که گفتن شنیدم خواندم را گفتم.
+عزیزم فقط روح را ا بند نفست رها کن!
بگذار بالهای بسته بر قفسه دنیا که از اثار گناهات هست آزاد شوند. #هدف فقط خدا باشه و برای خدا والا غیر !"
— دلم پرواز میخواهد.
+رها رها تر از هر پرستویی(پرواز حق توست پرواز کن)
#سیده_الهام_موسوی
#داستان
#نویسنده
#نویسندگی
#ادبیات
#فارسی
#نوشتن
#متن
#تکست
#شعر
#شاعر
#شعر_کوتاه
#دلنوشته
#غزل
#داستان
#دلتنگی
#باران
#عکاسی
#تنهایی
#عشق
#عاشقانه
#فاطمیه
#شوق_پرواز
@ShugheParvaz
📝 #دلنوشته | #راهیان_نور
🔻این روزها دلتنگی های عجیبی روی دلم نشسته است...
دلتنگی هایی که دلم را هوایی میکند و جنس و بویشان فرق میکند.
این روزها دلم تنگ میشود برای اتوبوسی که راهیست و زائری که مشتاق پیمودن خط به خط جاده هاست،دلم برای شب های سرد اردوگاه تنگ میشود.
🔅برای تلاطم اروند و تپش نی زارها... خاک نم خورده ای که نمیدانستم از خون نم دارد یا آب!
برای کهکشانی که نامش شلمچه بود ...شلمچه ای که دل مرا در خاک آسمانی اش امانت گذاشته بودم.
▪برای هویزه و قبر شهید گمنامی که میشد در کنارش لانه کرد و پرکشید ...جایی که میشد استخوان های سینه را کنار زد و گفتنی هایی که گفته نشده بود را بیرون ریخت.
برای معراج که سکوی پرواز بود
جایی که اشک میل تپیدن داشت، آنجا که فلسفه پرواز پرندگان بهم می ریخت ومنطق کلاف شعر عروج را به هم می بافت.
📍دلم تنگ است و هنوز نبض خاطره هایم می تپد ،کاش شانه هایم بال میشد و دوباره به آن منظومه عاشقی پر میکشید.🕊
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
شب است.
آری شب است.
صدای هیاهوی خانه هست؛ اما من غرق خلوت خود هستم.
غرق کاغذ، آهنگ بیکلامم! که شاید این حال به هم گره خورده را راهی پیدا کند. وباز کند همه گرهها را !
خدایا روح زمین گیر مرا باز بخوان!
بال شکسته ماندن تا به کی؟
روح جانم شوق دارد.
شوق رسیدن ، شوق پرواز دارد.
من را برسان به خیل پرستوهای عاشق در آسمانت.
#شوق_پرواز
#سیده_الهام_موسوی
#داستان
#نویسنده
#نویسندگی
#ادبیات
#فارسی
#نوشتن
#متن
#تکست
#شعر
#شاعر
#شعر_کوتاه
#دلنوشته
#غزل
#انتظار
#منتظران
#داستان
#دلتنگی
#باران
#عکاسی
#تنهایی
#عشق
#عاشقانه
#کربلا
#شوق_پرواز
#مهدویت
#کپی ⛔️
📝 #دلنوشته |
از شدت شرمِ شنیدن قصه های عاشقانه و وصال هایی که در دل آب رقم خورده بود وجودم آب میشد و اشک ها بی دعوت راهی خاک! هر سخنی که راوی بر زبان جاری میکرد در وجدان پیله بسته ام میل رهایی را جان می بخشید.
#یادمان_شهدای_علقمه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهادت
🎬 #شهادت_طلبی در مکتب #امیرالمومنین علیه السلام
👈اگر #امیرالمؤمنین، امیرالمومنین باشد از فرمانده لشکر #مالک_اشتر تا جوانان سپاهش همه #شهادت طلبند نه غنیمت بگیر
🔊حجت الاسلام #حامد_کاشانی
🔻 #دلنوشته
آرزویم را شهادت می نویسم تا نکند یک وقت آرزوهایی دراز مرا از آن سعادت ابدی حتی در آرزو کردن جدا کند.
آرزویم را شهادت می نویسم تا نکند یک وقت در درس عاشورای استاد عشق حـسـیــن(ع) برایم جز شرمندگی چیزی نمانده باشد.
آرزویم را شهادت می نویسم تا نکند یک وقت طعم شهد اهلی من العسل را در عالم آرزوها نچشیده باشم ...
💥ببینید و انتشار دهید
https://eitaa.com/seadamaar