eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
10.5هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
–پرواز پرواز و پرواز می‌شود پرواز کنم؟ بالا بالاتر از هر پرنده‌ای درحال پرواز در آسمان؟ +آری –اما چگونه من که بالی ندارم حتی اگر دارم حس می‌کنم بالهایم شکسته‌اند؟😔 +مگر شهدا بالی داشتند که این چنین قشنگ پرواز کردند؟ –نه!اما؟ +اما چی؟ – شنیدم و دیدم و خواندم این‌قدر خوب بودند که خدا بال پرشان داد. +بنظرت کار سختی بود؟ —خب مراقبه و اطاعت از خدا و کار خیر از هرکسی بر نمی‌ آید؟ من هم در این حد می‌دانم که از این کارا ازمن بر نمی‌‌آید. +درست. اما تو خیلی سختش کردی. –کجاش سختش کردم؟ همان چیزی که گفتن شنیدم خواندم را گفتم. +عزیزم فقط روح را ا بند نفست رها کن! بگذار بال‌های بسته بر قفسه دنیا که از اثار گناهات هست آزاد شوند. فقط خدا باشه و برای خدا والا غیر !" — دلم پرواز می‌خواهد. +رها رها تر از هر پرستویی(پرواز حق توست پرواز کن) @ShugheParvaz
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
شب است. آری شب است. صدای هیاهوی خانه هست؛ اما من غرق خلوت خود هستم. غرق کاغذ، آهنگ بیکلامم! که شاید این حال به هم گره‌ خورده را راهی پیدا کند. وباز کند همه گره‌ها را ! خدایا روح زمین گیر مرا باز بخوان! بال شکسته ماندن تا به کی؟ روح جانم شوق دارد. شوق رسیدن ، شوق پرواز دارد. من را برسان به خیل پرستوهای عاشق در آسمانت. ⛔️
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
«قرار بر پرواز بود. ولی بال شکسته را چه به پرواز سراغی از ما بگیرید ای پرستوهای عاشق طریق ‎» @ShugheParvaz
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
848.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می‌خواهند ایران را حذف کنند. تا خودشان حذف نشوند. ایران خدا را دارد. همچو حضرت موسی که گفت: قال كَلّا ۖ إِنَّ مَعِيَ رَبّي سَيَهدينِ﴿۶۲﴾ (موسی) گفت: «چنین نیست! یقیناً پروردگارم با من است، بزودی مرا هدایت خواهد کرد!» سوره مبارکه الشعراء آیه (۶۲) @ShugheParvaz
«قلم بنویس» قلم بنویس از جوانان وطن که زیر دست پای وطن فروش سیاه کبود شدند. اما پشت به ولایت و خط حسینی خود نکردند. قلم بنویس که چهل سال با خون همچین جوانانی درخت وطن را سبز نگه داشتیم. با وداع و اشک های مادران شهدا در معراج ها! قلم بنویس برای نسل بعد ما که چهل چند سال است دارند به هر دری میزنند که این درخت سبز پر شکوه را قطع کنند. قلم قسم به اشک‌ها قسم به خون در کوچه ها ،قسم به گریه های یتیمان بنویس از حقایق که کم گفتند بنویس که نا گفته ها زیاد است. @ShugheParvaz
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
«ایران» آروم باشید. تا خدا را داریم. تا مادرمان حضرت زهراست. تا امام زمان عج را داریم، آن هم حی و حاضر! تا شهدا هستند و بیشتر از حضور ما حاضر و فعالند! . تا آقا سید علی خامنه‌ای را داریم و مثل کوه ایستادند. آروم باشید. فتنه ها شاید کودک، جوان و پیر وطن را غرق خون می‌کنند؛ اما یادتان باشد، ابراهیم خلیل الله برای خانه‌ی خدا خواست فرزندش را قربانی کند. کمی تاریخ اسلام را جلوی بیایم؛ امام حسین (ع) حتی علی اصغر خویش را برای اسلام قربانی کرد. ما هم شیعه و محب پیرو امام خویش هستیم. آروم باشید و خوشحال، خدا عاشقانه دارد ما را نظاره می‌کند. ایران و ایرانی مرد، زن، اهل جهاد و شهادت بودند. هیچگاه وطن فروش نبودند. حالا آن عده اندک که می‌بینی خوابند، نادان! وقتش که برسد بیدار و جان برای وطن هم می‌دهند. سردار دلها چه خوب گفت: @ShugheParvaz
«مهره‌ی سوخته» ✍ دنیا گذرگاهی وسیع برای انسان‌هاست، با حقیقتی آشکار تاریخی که نسل‌های گذشته برای ما به یادگار گذاشته‌اند. سعادتمند کسی است.... ادامه در متن زیر https://eitaa.com/ShugheParvaz/10048
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
4.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«سکوت بقیع» ✍ بسم الله، گفتم شروع به نوشتن کنم. نوشتن از روزی که نباید فراموش کنیم و نباید تسلیم خواسته‌های آنان شویم. چرا بارگاه امامین باید تخریب شود و به بدعت‌زدگی متهم شوند، اما برای علمای خود بارگاهی بسازند؟! این چه دینی است که از آن صحبت می‌کنند و از آن دفاع می‌کنند؟ قلمم بشکند اگر نتوانم به این روز اعتراض کنم. ۸ شوال، روز شادی وهابیان بود، و روز خشم من شیعه. شیعه‌ای که تا پای جان از اعتقاداتش دفاع می‌کند. بقیع؛ سکوتی که فریاد می‌شود. بقیع، نامی کوتاه، اما زخمی عمیق است. در هشتم شوال ۱۳۴۴ هجری قمری، تاریخ شاهد جنایتی بود که نه تنها سنگ و گنبد را هدف گرفت، بلکه ریشه‌های محبت و معرفت را نشانه رفت. وهابیانی که خود را وارثان توحید می‌دانستند، با تیشه‌ای از تعصب و جهل، قبور مطهر امام حسن مجتبی(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) را ویران کردند. نه برای اصلاح یا آبادانی، بلکه برای خاموش کردن نوری که در دل آن خاک می‌درخشید. می‌گویند شرک از بین بردند، اما آیا شرک در زیارت محبان است یا در تخریب قبور؟ می‌گویند توحید آوردند، اما توحیدِ بدون محبت و بی‌عترت، همان شمشیری است که حقیقت را از ریشه جدا می‌کند. بقیع امروز بی‌سایه است، اما در دل میلیون‌ها انسان، سایه‌اش بزرگ‌تر از همیشه است. ما هنوز ایستاده‌ایم. هنوز می‌نویسیم، هنوز اشک می‌ریزیم، و هنوز فریاد می‌زنیم: تا زمانی که نشانه‌های عشق را ویران می‌کنید، ما آن را در دل‌هایمان زنده‌تر می‌سازیم. @ShugheParvaz
غفلت‌های تبیینی؛ جبهه‌ای که هنوز خالی است امروز در دنیایی زندگی می‌کنیم که دسترسی به اطلاعات و اخبار، از همیشه آسان‌تر شده است. با چند کلیک ساده، می‌توان صدها یا حتی هزاران نفر را از موضوعی آگاه کرد. اما همین گستردگی و سرعت انتشار اطلاعات، گاهی حقیقت را در میان انبوهی از روایت‌های نادرست، شایعات و برداشت‌های سطحی گم می‌کند. در چنین شرایطی، بیش از هر چیز به تبیین درست و دقیق واقعیت‌ها نیاز داریم. واقعیت این است که در فضای پر هیاهوی امروز، تبیین ـ یعنی توضیح روشن، ساده و دقیق موضوعات مهم ـ به امری کم‌رنگ تبدیل شده است. بسیاری از فعالان فرهنگی، رسانه‌ای و حتی برخی مسئولان، تبیین را کاری بی‌اهمیت یا اضافی می‌دانند؛ یا تصور می‌کنند گذر زمان خود، حقیقت را آشکار خواهد کرد. این دیدگاهی نادرست است. ذهن مردم مانند زمینی خالی است؛ اگر آن را با حقیقت پُر نکنیم، دیگران با دروغ و تحریف پُرش خواهند کرد. در این میدان جنگ نرم، تبیین یک وظیفه مهم و جبهه‌ای اصلی است. یکی از بزرگ‌ترین غفلت‌ها، بی‌توجهی به اهمیت تبیین است. واقعیت‌ها، هرچند روشن، تا زمانی که به زبان ساده و درست به مردم گفته نشوند، اثر چندانی نخواهند داشت. اگر ما سکوت کنیم، شایعات و سخنان نادرست جای حقیقت را می‌گیرند. بنابراین، تبیین نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. غفلت دیگر، فاصله گرفتن از زبان و درک عمومی مردم است. بسیاری از کسانی که قصد تبیین دارند، از واژگان دشوار و جملات پیچیده‌ای استفاده می‌کنند که برای مردم عادی قابل فهم نیست یا حوصله شنیدنش را ندارند. تبیین باید با زبانی ساده، نزدیک به زندگی روزمره و قابل فهم برای همه بیان شود. اگر پیام تبیین‌گر قابل درک نباشد، حتی اگر درست باشد، اثربخش نخواهد بود. از دیگر غفلت‌ها، واکنشی بودن در تبیین است. یعنی ما منتظر می‌مانیم تا شایعه‌ای یا خبری نادرست ذهن مردم را مشوش کند، و آنگاه شروع به پاسخ‌گویی می‌کنیم. این شیوه نادرست است و همواره ما را یک گام عقب نگه می‌دارد. تبیین باید پیش‌دستانه و فعال باشد؛ یعنی پیش از گسترش شبهات، ذهن‌ها را روشن کرده و آگاهی ببخشد. افزون بر این‌ها، مشکلات دیگری نیز وجود دارد که نباید نادیده گرفته شوند؛ مانند نبود هماهنگی میان فعالان حوزه تبیین که سبب ارسال پیام‌های پراکنده و گاه متناقض می‌شود. همچنین، لازم است نسل جدیدی از تبیین‌گران در مدارس و دانشگاه‌ها تربیت شوند تا این مسئولیت خطیر ادامه یابد. تمرکز بیش از اندازه بر رسانه‌های رسمی و نادیده گرفتن ظرفیت گفت‌وگوهای روزمره و شبکه‌های اجتماعی شخصی نیز از دیگر کاستی‌هاست. از همه مهم‌تر، بی‌توجهی به بازسازی باورها پس از پاسخ‌گویی به شبهات است. رفع تردید کافی نیست؛ باید باوری صحیح و عمیق جایگزین شود تا ذهن خالی، دوباره گرفتار شبهه نگردد. تبیین صرفاً به معنای توضیح دادن نیست. تبیین یعنی معنا بخشیدن به واقعیت، رساندن آن به دل و عقل مردم، به‌گونه‌ای که هم بفهمند، هم بپذیرند و هم بر اساس آن عمل کنند. این همان مسیری است که می‌تواند مردم را آگاه، امیدوار و مؤثر سازد. غفلت از این وظیفه بزرگ، هزینه‌های سنگینی دارد. وقتی حقیقت گفته نشود، شک و تردید جای آن را می‌گیرد؛ و شک، علاوه بر خسته کردن ذهن، ایمان را تضعیف کرده و اراده را از میان می‌برد. اگر ما تبیین نکنیم، دیگران با روایت‌هایی غلط و هدف‌دار ذهن‌ها را تسخیر می‌کنند، و در نهایت ما را وامی‌دارند تا در میدان‌هایی دیگر، با ضعف بیشتری بجنگیم. امروز، بیش از هر زمان دیگری، باید جبهه تبیین را جدی بگیریم. این جبهه هنوز خالی است و نگاه‌ها دوخته شده به کسانی که بتوانند با زبانی ساده و روشن، چراغ روشنگری را برافروزند و حقیقت را به مردم برسانند. @howzavian_khuzestan
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
از یک کتاب، تا به مسیر... چند وقت پیش، در حال مرور کانال‌ها بودم که به «نذورات و کرامات شهید ابراهیم هادی» رسیدم. شهید ابراهیم هادی واقعاً شخصیت عجیبی‌ دارند؛ از آن دسته شهدا که وقتی با آنها آشنا می‌شوی، احساس می‌کنی این آشنایی نمی‌تواند اتفاقی و ساده باشد. من هم به‌ نحوی خاص با ایشان آشنا شدم. باور دارم چنین آشنایی‌ای وقتی اتفاق می‌افتد که خود شهید بخواهد... بگذریم. بعد از آن آشنایی، تصمیم گرفتم با هزینه‌ی شخصی کتاب «سلام بر ابراهیم» و کتاب‌های دیگری درباره‌ی شهدا را تهیه کرده و به دیگران هدیه دهم. در این مسیر، حرف‌های زیادی شنیدم‌ برخی دلسرد کننده، برخی بی‌تفاوت. اما من ایمان داشتم که نوجوانان و جوانانی هستند که باید با شهدا آشنا شوند، مخصوصاً با شهید ابراهیم هادی. دیدم کسانی را که کتاب را خواندند و مسیرشان را پیدا کردند، و کسانی که کتاب را حتی ورق هم نزدند. هدفم تعریف از خود نیست؛ بلکه تنها می‌خواهم بگویم همان کار کوچک فرهنگی، باعث شد خیلی‌ها با شهدا آشنا شوند. و مهم‌تر از آن، کتابخوانی‌ که همیشه مورد تأکید رهبر انقلاب بوده میانشان رواج پیدا کرد. همان‌طور که مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «یکی از چیزهایی که واقعاً باید برای آن کار و تلاش شود، مسئله‌ی کتاب و کتاب‌خوانی است. کتاب باید وارد زندگی مردم بشود.» مدتی‌ هست به این فکر می‌کنم که چرا دوباره شروع نکنم؟ چرا دوباره کتابی به دست نگیرم و هدیه ندهم؟ به‌ نظرم این یک وظیفه است؛ یک وظیفه‌ی دلی و ضروری. جامعه‌ی امروز بیش از گذشته نیازمند چنین حرکت‌هایی‌ هست. و شهدا؟ شهدا از ما پیش روترند؛ خوشا به حال آنان که همراه آن‌ها، در حفظ دل‌های جوانان و آینده‌ی این سرزمین اسلامی قدم برمی‌دارند. همان‌طور که رهبر عزیزمان فرموده‌اند: «شهدا مظهر ایمان صادقانه‌اند. زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.» @ShugheParvaz
امضای پرواز به قلم 👇👇 https://eitaa.com/ShugheParvaz/11738 التماس دعا
«انسانیت» نمی‌دانم از کجا شروع کنم و چگونه بنویسم... چند روزی‌ست میل به غذا کم شده، خجالت‌زده‌ام. در برهه‌ای از زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که همه چیز در حال امتحان است: شرافت، غیرت، مسلمانی... و انسانیت. گفتم "انسانیت"... چند میلیارد مسلمان در جهان هستیم، اما فقط نظاره‌گر اوضاع غزه مانده‌ایم. هیچ کاری نکرده‌ایم. تنها به ابراز همدردی و همبستگی بسنده کرده‌ایم. اکنون که غزه در گرسنگیِ مرگ‌بار گرفتار شده، باز همان احساسات تکراری را مرور می‌کنیم. می‌ترسم از روزی که خشم خدا، دامن همه‌ی بشریت را بگیرد؛ از این سکوت سنگینِ مسلمانان می‌ترسم. نمی‌دانم چه بگویم یا چه بنویسم. اما از خود می‌پرسم: «انسانیت را چگونه فهمیدیم؟» که شب‌هایمان با خیالی آسوده روز می‌شود، در حالی که شاهد رنج بی‌وقفه‌ی مردم مظلوم غزه‌ایم... "وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ..." شما را چه شده که در راه خدا و برای نجات مردان و زنان و کودکانی که ستمدید‌ه‌اند، نمی‌جنگید؟ آنان که می‌گویند: «پروردگارا! ما را از این شهری که مردمش ستمگرند بیرون ببر، و از سوی خود برای ما سرپرستی بگمار، و از جانب خود یاوری برای ما قرار ده.»آیه ۷۵ سوره نساء @howzavian_khuzestan