#خـــاطرات_شهدا
بهروز توی درگیری های خرمشهر ، حواسش به حیواناتی که توی شهر وجود داشتند بود ، اونا رو جمع میکرد و برایشان نان خشک ریز میکرد و از برکه برایشان آب می آورد.
یک روز یک گنجشک زخمی آورد به او گفتم این چیه !؟
بهروز میگفت ، یتیمه ، گناه داره !! ، توی شهر خمپاره خورده بود و جا نداشت !
بهش میگفتیم ، این مسخره بازی ها چیه در میاری !؟
ولی او توجه نمیکرد و آنها را بزرگ میکرد تا پرواز کنند....
#شهیدبهروز_مرادی
📕 پی کوجا می گردی آمو؟
#وعده_صادق
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
🇮🇷