هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
بســــم رب العٌشـــــاق
همسر شهيد در يكي از خاطراتشون نوشتند:اولين زيارت مشتركمان را از مشهد،باب الجواد(ع) شروع كرديم،اين شعر را خواند:
صحنتان را ميزنم برهم،جوابم را بده
اين گدا گاهي اگر ديوانه باشد بهتر است
جان من آقا مرا سرگرم كاشي ها نكن
ميهمان مشغول صاحب خانه باشد بهتر است
گنبدت مال همه باب الجوادت مال من
جاي من پشت در ميخانه باشد بهتر است
اذن دخول خوانديم،ورودي صحن كفشش را در اورد و سجده ي شكر بجا اورد....
عادتش بود،سرمايه گزاري ميكرد؛چه مكه چه كربلا چه مشهد؛زندگي را واگذار ميكرد كه((دست خودتان است))
جلوي ورودي صحن قدس هم شعر ديگري خواند:
ديدم همه جا بر درو ديوار حريمت
جايي ننوشته گنهكار نيايد
#به_اميد_وصال
ٓــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برشي_از_كتاب_قصه_دلبري
#قصه_دلبري
ٓــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#داريم_با_حسين_حسين_پير_ميشويم
#اقدم_قدم_به_نيت_يك_شهيد
#جامانده_اربعینم
#يادتان_كرديم
#يادمان_كنيد
#يادتان_باشد