هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 ⭕️ #شهید_عبدالصاح_زارع 🔶قسمت سی ونهم 🔶 #مدیون_پادگان به پست و مقام علاقه ای نداشت
🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
⭕️ #شهید_عبدالصاح_زارع
🔶قسمت چهلم
🔶 #پذیرایی_از_گلها
در خانه ای بزرگ شده بود که گل وگیاه اهمیت داشت این اخلاق من و پدرش بود که به او هم ارث رسیده بود برای همین هم حتی در خانه ای که با همسرش اجاره کرده بود و باغچه نداشت پرورش گل وگیاه را رها نکرد با سلیقه خوبی که داشت گلدانهایی از گل وگیاه را در بالکن خانه ، نگهداری میکرد که صفا وزیبایی خبره کننده ای را به خانه اش هدیه داده بود حتی شبهایی که دیروقت و خسته از سر کار به خانه باز می گشت باز هم همت نشان می داد ودستی به سر وروی گلهایش می کشید .
از درخت زردالو وبوته های خیار تا انواع گلهای زیبا و معطر را دور خودش جمع کرده بود به آنهایی هم که اهل گل و گیاه بودند محبت نشان می داد همکارش می گفت یک بار سوار سرویس محل کار بودم که به خانه برگردم چند بوته گل را به دست داشتم .
به همکارانم گفتم که روز تولد همسرم است و هیچ چیز حتی طلا به اندازه گل او را خوشحال نمی کند پاسدارهای جوان، همین را سوژه کرده و شوخی وجدی تمام مسیر را درباره این موضوع صحبت کردند .صالح ساکت بود و به حرفها گوش می داد . فردا صبح که به محل کار آمدم دیدم چند کیسه نایلون برایم آورده که درون هر یک بوته گل قرار داشت با تعجب پرسیدم : اینها را برای من آورده ای ؟ گفت : دوست دارم به کسی که از گلها پذیرایی میکند گل بدهم .
🔶 #حق_ماموریت
صالح مقید بود اگر ساعات بیشتری را در محل کار می ماند، برای آن زمان برگه اضافه کار امضاء نکند ! با اینکه کار هایی که در طول روز یا هفته به اتمام نرسیده بود را انجام می داد،
ترجیح می داد داوطلبی باشد وهیچ پاداشی برای آن قبول نمیکرد . حتی زمانی که به سوریه اعزام شد برگه حق ماموریتش را هم امضاء نکرده بود
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱