بسم الله الرحمن الرحیم 📋 نفرین کردن در قرآن ؛ این روزها سخنانی به گوش می رسد که حوادث تلخ و مرگبار نتیجه انرژی منفی شعارها و نفرین های مردم ما بر علیه دیگران است. مهم است که صحت این اظهار نظرها بررسی شود تا تکلیف مشخص شود. البته افرادی که چنین تحلیل هایی دارند، هیچ دلیل و برهان علمی، عملی و یا حتی تجربی و ماوراءالطبیعه ای اقامه نمی کنند. با وجود این ما این سخنان را بررسی می کنیم. 1-نکته نخست اینکه در دین های توحیدی و اسلام، نفرین کردن موضوعیت دارد. در قرآن آیاتی وجود دارد، مانند آیه مورد بحث امروز که در واقع نفرین گروهی خاص است. آن هم از زبان خداوند. این نفرین ها از جنس مرزبندی با افراد و اعمالشان است. در روایات و ادعیه و زیارت هایی که زبان معصومان نقل شده است هم نفرین وجود دارد. اگر این بازگشت انرژی منفی و ... وجود داشت، قطعا به این شکل در دین وجود نداشت و استفاده نمی شد. 2-ما معتقد هستیم که نمی توان با قطعیت درباره عوامل معنوی حوادث تلخ اظهار نظر کرد. ممکن است در یک حادثه اینچنینی (مانند سیل، زلزله و ...) جان ومال افراد زیادی لطمه ببیند، اما حادثه برای برخی از آن ها عذاب الهی باشد و برای برخی رحمت الهی باشد و برای برخی فقط امتحان. (حتی همزمان همه آن ها موضوعیت داشته باشد.) شاهد مثال هم این است که این اتفاقات تلخ برای عزیزترین اولیاء خدا حتی پیامبران و امامان (حتی پیامبر اسلام پیش آمده است). پس بحث انرژی منفی و ... جدی نیست. 3- حال اگر فرض کنیم که این حوادث برای جامعه عذاب الهی باشد، به جای انتساب آن به عاملی موهومی مانند انرژی منفی بهتر است، سنت های الهی را در مراجع متقن مانند قرآن بررسی کنیم. در این صورت در می یابیم که شیوع کدام گناهان باعث نزول کدام نوع عذاب می شد. مثلا کم فروشی و کلاه برداری قوم شعیب و گناهان جنسی قوم لوط. که متاسفانه برخی از آن ها در جامعه ما رواج دارد. اینگونه شاید بتوان تحلیل دقیق تر و مفیدتری داشت. (هر چند که مطابق آنچه گفته شد، تعیین خاستگاه معنوی حوادث با علم ما به طور قطعی ممکن نیست.) 4- اما به عنوان آخرین نکته، بسیار تلخ است که افرادی بخواهند از آب گل آلود خانه خرابی مردم در این حوادث، برای مطامع سیاسی خود ماهی بگیرند و از بی اطلاعی مردم به امور معنوی سوء استفاده کنند. 🔷 آیه روز: قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ (ذاریات / آیه 10) 🔶 ترجمه: كشته شوند دروغگويان (و مرگ بر آنها!) 📅 چهارشنبه 7 فروردین 1398 #سنت_الهی ، #نفرین ، #عذاب 🌼هر روز یک آیه🌼👇 #هادی_دلها_ابراهیم_هادی

زیارت عاشورا با صدای دلنشین اباذر حوائجی قرار هروز صبح😊🌹 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها

#دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ امام زمانی شو👇👇👇👇 #کانال_خواهم_امد http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7

﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ اے ڪاش جمال ماہ او مےدیدم عالم همہ سر بہ راہ او مےدیدم😔 اے ڪاش نمیمردم و در روز ظہور خود را یڪے از سپاہ او مےدیدم😔 #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ ╭════•🍁•════ #هادی_دلها_ابراهیم_هادی

عاشقانه_شهدا❤️ . ❣خیلی #وابستش بودم بهش میگفتم زمان بیشتری رو توی خونه بمون. . ❣وقتی هم #نمیتونست کار و وقتش رو طوری تنظیم کنه که کنارم باشه، من وقتم رو تنظیم می کردم که #کنارش باشم و همراهش می شدم.☺️❤️ . ❣چند بار پیش اومد که مصطفی قرار بود به #گشت شبانه بسیج بره و من با #اصرار همراهش شدم. . ❣اعتراض می کرد می گفت: نمیتونم تو رو با بچه کوچیک توی ماشین#تنها بزارم 😒 . ❣اما من بهش می گفتم: در ماشین رو قفل می کنم و #منتظرش می مونم تا کارهاش تموم بشه. . ❣برام مهم نبود که مثلا ساعت 12 شبه و توی ماشین منتظرشم همین که#کنار_مصطفی بودم خیییلی خوب بود.❤️👌 . #شهید_مدافع_حرم #شهید_مصطفی_صدر_زاده🌷 . . #هادی_دلها_ابراهیم_هادی

‍ ‍ شهيــد بر روى ميـن منـور داشتيم مى رفتيم به طرف ميدان مين براى شناسايى راه كار. مى خواستيم از آنجا كار را شروع كنيم تا به جايى ڪه احتمال مى داديم تعدادى شهيد افتاده باشند برسيم. همراه بچه ها، در منطقه 112 فڪه، نرسيده به ميدان مين، متوجه سفيدى روى زمين شدم ڪه به چشم مى زد. هر چيزى مى توانست باشد. به نزديكش ڪه رسيدم، از تعجب خشڪم زد، پيڪر شهيدى بود ڪه اول ميدان مين روى زمين دراز كشيده بود. اول احتمال داديم شهيدى است ڪه تير يا ترڪش خورده و افتاده اول ميدان مين. بالاى سرش كه رسيدم، متوجه يك رديف مين_منور شدم; دنبال آن را ڪه گرفتم، ديدم جايى ڪه او دراز كشيده است، درست محل انفجار يكى از مين هاى منور است. مين منور شعله بسيار زيادى دارد. به حدى ڪه مى گويند كلاه آهنى را ذوب مى كند. حرارتى ڪه رد نزديڪى آن نمى توان گرمايش را تحمل ڪرد. خوب ڪه نگاه كردم ديدم آثار سوختگى به خوبى بر روى استخوان هاى اين شهيد پيدا است. در همان وهله اول فهميدم كه چه شده است! او نوجوانى_تخريبچى بوده ڪه شب عمليات در حال باز ڪردن راه كار و زدن معبر بوده است تا گردان از آنجا رد شوند، ولى مين منورى جلويش منفجر شده #هادی_دلها_ابراهیم_هادی

🔉یه پلاک با یه ساک می بینی که همین دوقلم پیش مامونده... رفقات اومدن چراپس باباییم توی سوریه جامونده... 🎤سیدرضا نریمانی #هادی_دلها_ابراهیم_هادی

♦️ابراهیم زنده است و نظاره گر ماست👇 💢پس سعی کنید اسیر هوای نفستان نشوید و بمانند ابراهیم از هر گناه و نامحرمی دوری کنید تا به اون مرام و اخلاق ابراهیمی نزدیک و نزدیکتر بشید 💢ابراهیم جان برادر شهیدم ؛ کمکم کن تا از این نفس سرکش دوری کنم و راههای مقابله از نفس را ، از خودت یاد بگیرم 💢و دستم را بگیر تا اسیر و برده ی شیاطین انسان نما نشوم تا غرق در گناه نشوم . #هادی_دلها_ابراهیم_هادی

✍ ڪلام_شـ‌هید دلتان برای ما شور نزند زیرا ما هم برای خودمان صاحب و فرمانده‌ای داریم و او خود از تمام رزمندگان و سربازان خود حفاظت می‌کند. #شهید_داود_عابدی🌷 #سالـــــروز_شھـــــادت 🌷یادش با #صلوات

توزیع پرس های غذا طرح اطعام #مهر_مهدوی امشب در مسجد جامع و مسجد حضرت ابوالفضل (ع) بعد از نماز مغرب وعشا ✅ گروه جهادی شهید #ابراهیم_هادی شهرستان #باوی_ملاثاني ✅ #هادی_دلها_ابراهیم_هادی

🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 ⭕️ #شهید_عبدالصاح_زارع 🔶قسمت سی ونهم 🔶 #مدیون_پادگان به پست و مقام علاقه ای نداشت وبه راحتی زیر بار قبول آن نمی رفت . اگر میدید پذیرش مسئولیت هنوز به او تکلیف نشده و رد کردنش با دستور فرماندهی منافات ندارد از قبول آن سر باز می زد و دیگران را به جای خود معرفی میکرد قرار بود مسئولیتی را در پادگان به او بدهند قبول نکرد همان کار را به من سپردند . آمد کنار من ایستاد و با تمام توان کمکم کرد ، تجربیات و استعداد هایش را به کار گرفت تا این مسئولیت را به نحو احسن انجام بدهم . روز اول توصیه کرد صندلی چرخدار ونرمی که پشت میزم گذاشته بودند را با یک صندلی معمولی عوض کنم می گفت : این طوری وقتی قرار باشد این مسئولیت را از تو بگیرند برایت دشوار نخواهد بود. کارها زیاد وسنگین بود . بعضی وقت ها مجبور بودیم شب ها در پادگان بمانیم وبه کارها سر وسامان بدهیم . یک بار هم ندیدم به خاطر شبهایی که می ایستاد برگه اضافه کاری پر کرده باشد .جالب آنکه فردای همان شبهایی که تا صبح ایستاده بود و لحظه به لحظه اش را که کار کرده بود ، وقتی بر اثر فشار خستگی ، احساس خواب آلودگی پیدا می کرد ، می رفت برگه مرخصی میگرفت وکار میکرد تا آن دوساعتی که در آسایشگاه به خواب رفته را جزو ساعت کاری اش حساب نکنند. سربازی داشتیم که حرف قشنگی زد گفت : او آنقدر دقت وخالصانه کار میکرد که هیچ گاه مدیون پادگان نشد . 🔶 #یادگار_صالح گردان ها گلدانهایی از گل دارند . این گلها را باید یادگار صالح دانست . انگار که وظیفه او باشد . با حوصله دست به کار می شد ، به آنها آب میداد وخاک هایشان را زیر و رو میکرد . در حالی که میتوانست دستور دهد همین کار را یکی از سربازها انجام بدهد و خودش یک گوشه بنشیند به تماشا. #هادی_دلها_ابراهیم_هادی 🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱