eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
10.6هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 🌷 یاد بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت : مایحتاج عمومی شده و شما کفاف خرج زندگی رو نمیده !! 🌷یاد بخیر که پول به دیگر نیروها میداد و میگفت است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند. 🌷یاد بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد که : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به کشیده که معلوله ... شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! 🌷یاد بخیر که قمقمه آبش رو در حالی که خودش بود به همرزمانش میداد و خودش توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه !! 🌷یاد بخیر که انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر میکنه! طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکریه که صورتشو پوشونده کسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! . . . آره یاد خیلی از شهدا به خیر که خیلی چیزها به ما یاد دادند که بدون چشم داشت کار کنیم.. کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم فقط واسه باشه و از شهدا یاد بگیریم خدمت کردنو!! ........... ⚠️برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن(!!) داوطلب زیاد بود. قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبارو !! همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید.. به نامش افتاده دیگه ... همه تو دلشون گفتند : عجب پیرمرد سنگدلی !! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون ... جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار تو دل همه غوغائی شد ...!! بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان ... همه رفتند الا همون پیرمرد ... گفتند چرا نمیای ؟؟ گفت : نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش آخه مادرش منتظره ... درود بر و آنان !! ❓نمیدونم الان برای رد شدن و رسیدن به عرش دنیا پاتون رو روی خون کدام شهید گذاشتید... 👈 انتشار بدین و بذارین بفهمند چه کسانی رفتند تا امروز در آرامش و ، زندگی کنیم😔❤️ 🍃نثار روح مطهر شهدا صلوات🍃
مگو در کویِ او شـب تا سـحر بهر چه می‌گردی که دل گم کرده‌ام آنجا و می ‌جویم نشانش را ..! #شب_بخیر_فرمانده #شهید_مهدی_باکری @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
لحظه وصل عبد به معبود، عاشق به معشوق و نیستی به بی‌نهایت، آن‌چنان زیبا و دل‌انگیز است که افلاکیان عاشق هشت سال دفاع مقدس، همواره به‌دنبال چشیدن لذت چنین وصلی بودند آنان بی‌هیچ ترس و واهمه‌ای به زیر آتش گلوله‌های دشمن رفته و عاشقانه وجود خویش را در دفاع از حیثیّت و شرف کشور و اسلام عزیز فدا می‌کردند.... پ.ن ۱: عملیات بدر؛ این نقطه درست قرارگاه قوای ابراهیم کنار کیسه ایی جبهه است، این قرارگاه بعد از تصرف توسط رزمندگان لشکر عاشورا قرارگاه فرماندهی شد.  پ.ن ۲: در تصویر شهید قادر طهماسبی معاون عملیاتی ستاد لشکر عاشورا در عملیات بدر را می بینید. اسماعیل سعیدی کیا در کنار پیکر شهید طهماسبی است. در روز آخر عملیات بدر در این قرارگاه تکه پاره های پیکر شهدا را جمع آوری کردند. پ.ن ۳: کیسه ای، شکل دجله بود که با قوسی، شکل کیسه ای گرفته بود در نزدیک القرنه....
#سلام_برشهدا شهردار که بود، به کارگزینی گفته بود از حقوقش بگذارند روی پول کارگر های دفتر. بی سر و صدا، طوری که خودشان هم نفهمند. #شهید_مهدی_باکری
برای مهندسین بن بستی وجود ندارد آنان یا راهی خواهند یافت٬ یا راهی خواهند ساخت… 💐5 اسفند « روز مهندس» مبارک باد! مهندس
آب باران رفته بود زیر گونی‌های برنج وقتی به آقا مهدی باکری خبر دادیم نشست و شروع کرد به گریه می‌گفت: اگه من نیروی خوبی برای نگهبانی انبار انتخاب کرده بودم این اتفاق برای بیت‌المال نمیافتاد. الآن من مسئول این خسارت هستم و احساس گناه می‌کنم 🌹
یِل اَسْدی، گون توتولدی، زینب نوایه گلدی زهرا دئدی حسین وای، عالم صدایه گلدی ... #عزاداری #شهید_مهدی_باکری #رزمندگان_لشکر۳۱عاشورا 💠
🔰در سال‌های دفاع مقدس چای☕️ مرهمِ خستگی جسمیِ رزمندگان اسلام بود. در میان لشکرها لشکر ۳۱ عاشورا اُنس و الفت بیشتری با چـای داشتند 🔰روزی در محضر آقا و شهید حاج ابراهیم همت(فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله ﷺ)🌷 بودیم که در آن صحبت از کنترل بود. 🔰حاج همت به آقا مهدی گفت: نگهبانان شما برای نیروهـای سایر لشکرها سخت می‌گیرند😕 و اجازه نمی‌دهند راحت عبور و مرور کنند مگر بلد باشند. 🔰آقای مهدی در پاسخ گفت: شما یقین دارید که آنها لشکر ما هستند⁉️ حاج همت گفت: من نه تنها نگهبانان لشکر شما را می‌شناسم حتی حدّ خط را هم می‌شناسم! آقا مهدی با تعجب😟 پرسید: چطور چگونه می‌شناسید؟ 🔰حاج همت در جواب گفت: شناختن و حدود لشکر شما کاری ندارد، اصلاً مشکلی نیست☺️ هر خطی که از آن دود🌫 به هوا بلند شده باشد آن خطِ لشکر عاشوراست چون همیشه چای لشکر شما روی آتش می‌جوشد😅 همگی خندیدیم... (سالروز شهادت) 🌹🍃🌹صلوات
🌷 سرباز انقلاب، به مناسب فرا رسیدن سالروز شهادت فرمانده لشکر 31 عاشورا 💠 شهدا را یاد کنید با ذکر یک صلوات
🌷شهید مهدی باکری (30 فروردین 1333 میاندوآب - 25 اسفند 1363 عملیات بدر) 🔸پس از اخذ دیپلم به دانشگاه راه یافت و در رشته مهندسی مکانیک مشغول تحصیل شد. از ابتدای ورود به دانشگاه تبریز یکی از افراد مبارز این دانشگاه بود و برادرش حمید را نیز به همراه خود به شهر تبریز آورد.بعد از چند ماه زندگی در تبریز، در جو سیاسی ضد رژیم وارد شد و با برادران مسلمان، فعالیت مداوم، موثر و شجاعانه خودش را علیه رژیم آغاز کرد. بعد از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در سازماندهی و استحکام سپاه ارومیه نقش فعالی را ایفا کرد. پس از آن بنا به ضرورت دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت 9 ماه با عنوان شهردار ارومیه نیز خدمات ارزنده‌ای را از خود به یادگار گذاشت. پس از شروع جنگ تحمیلی راهی جبهه‌ها شد. در عملیات فتح المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف حضور داشت، که در همان عملیات از ناحیه چشم مجروح شد. پس از بهبود به جبهه بازگشت و در عملیات‌هایی چون عملیات بیت‌المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر ۱ تا ۴ و عملیات خیبر در سمت‌های مختلف فرماندهی شرکت کرد. در مجموعه عملیات‌های والفجر با عنوان فرمانده لشکر عاشورا فعالیت می‌کرد. ▪️سرانجام این فرمانده دلاور در عملیات بدر، ندای حق را لبیك گفت و به لقای معشوق نایل گردید. هنگامی كه پیكر مطهرش را از طریق آب های هورالعظیم انتقال می دادند، قایق حامل پیكر وی، مورد هدف آرپی جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست. 🌸شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄