eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
937 دنبال‌کننده
385 عکس
489 ویدیو
183 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ مسجدی فاطمیه سبک السّلامُ علیک یا غریبِ وطن ...... آسمان می‌زند در این عزا به سینه زائرِ مادر است سحرخیزِ مدینه می‌زنم بر سرم از غمِ مادرم یازهرا یازهرا /۴/ اَلسّلامُ علیکِ یا اُمُّ‌الائمّه مادری می‌کنی در حقِّ ما فاطمه سایه‌ات بر سرم بی‌بیِ بی‌حرم یازهرا     یازهرا   /۴/ اَلسّلامُ علیک حضرتِ خیرُالنّساء مادرِ غریبِ مدینه و کربلا ذکرِ شاهِ کرم ببرم تا حرم یازهرا     یازهرا   /۴/ اَلسّلامُ علیک کوثرِ قرآن و دین نخِ چادرِ تو رشته‌یِ حبل‌المتین آیه‌هایِ نوری رجزِ ظهوری یازهرا     یازهرا   /۴/ اَلسّلامُ علیک یاسِ کبود و نیلی به زمینت زده در کوچه ضربِ سیلی یاسِ خاکستری کوثرِ بستری یازهرا     یازهرا   /۴/ @sehreashk
-591782143_-722665276.mp3
1.93M
آسمان می‌زند در این عزا به سینه
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیت فاطمیه بقچه‌یِ روضه قصّه‌یِ این سه کفن کرده چه‌ها با دلِ من وای از این سهمیه‌یِ مادر وُ بابا وُ حسن از غروبِ غم و گودال چه‌ها فهمیدم گرگِ صحرا وُ تنی بی‌کفن وُ پیراهن @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی فاطمیه شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها بالِ زخمیِ تو که وا شد دلِ مولا گرفت روضه‌یِ تنهایی و غمهایِ حیدر پا گرفت روزهایِ مرتضی با روضه‌ات همراه شد مَحرمِ دردِدلِ من بعدِ زهرا چاه شد شد عذابم طعنه‌یِ اهلِ مدینه وای وای قاتلِ من ردِّ خونِ زخمِ سینه وای وای بی‌کس و کاری شده سهمِ امیرالمؤمنین فاطمه جان فاتحِ خیبر شده خانه‌نشین مجتبی سر می‌نهد بر شانه‌یِ دیوارها رفتنِ زهرا گِره انداخته بر کارها کشته من را خاطراتِ غسل و تدفینِ نگار شسته‌ام خونابه‌هایِ سینه وُ پهلویِ یار تا سحر بالایِ قبرش گریه می‌کردم ولی .... وا نشد لبهایِ او تا وا شود بغضِ علی روضه‌خوانِ چاه و نخلستان از این پس مرتضاست لحظه‌هایِ زندگی بعد از تو یازهرا عزاست قدر وُ قبرِ فاطمه از چشمِ دنیا مخفی است قلبِ من مثلِ پر وُ بالِ تو زهرا زخمی است پهن شد سجّاده‌ات تا دخترم هق‌هق کند بعدِ تو جا دارد از غصّه علی هم دق کند بی تو این دنیا برایِ من شده مثلِ قفس کاش می‌مردم خدا تنگ است بی زهرا نفس کاش مرده بودم از غمهایِ تو یا فاطمه کاش می‌شد عمرِ خود را سر کنم با فاطمه بر سرِ قبرِ تو قرآن خوانده‌ام دلدارِ من آخرِ هر سوره گفتم العجل یابن‌الحسن @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیت شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها بی تو نفس کشیدنم عذاب می‌شود ولی زبان گرفته بسترت علی علی علی علی نادِ علی دوایِ هر دردِ تو بود فاطمه تمامِ همُّ و غمِّ من با تو شده سَیَنجلی @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه فاطمیه موضوعات مختلف اللهمَّ صلِّ علیٰ فاطمةَ وَ اَبیهاٰ وَ بَعلُهاٰ وَ بَنیهاٰ /۴/ ( در و دیوار ) مادر چرا ؟! سینه و پهلوت زخمی شده جونت از غم بر لب اومده روضه‌خونت میخ و لگده یارِ حیدرِ کرّاری مابینِ در و دیواری مادرم وای مادرم /۲/ دورِ حیدر کردی طواف رویِ بازوت جایِ غلاف سینه‌َتو میخ داده شکاف اللهمَّ صلِّ علیٰ فاطمةَ وَ اَبیهاٰ وَ بَعلُهاٰ وَ بَنیهاٰ /۴/ ( بستر) مادر چرا ؟! دو سه ماهه تویِ بستری تویِ این روزایِ آخری دلواپسِ آقام حیدری حال و روزِ تو خرابه چکید از زخمات خونابه مادرم وای مادرم /۲/ دو تا دیده‌هات تاره وای تکیه‌گاهت دیواره وای چشمِ زینب می‌باره وای اللهمَّ صلِّ علیٰ فاطمةَ وَ اَبیهاٰ وَ بَعلُهاٰ وَ بَنیهاٰ /۴/ ( کوچه ) مادر چرا ؟! رو می‌پوشونی تویِ خونه چرا حسنم پریشونه ؟! دلمو غمت می‌سوزونه چی اومد تویِ کوچه‌ها؟! به سرِ مادرم خدا مادرم وای مادرم /۲/ حرفی نزد حسن ولی فهمیده قصّه‌َتو بلی از خاکایِ چادر علی اللهمَّ صلِّ علیٰ فاطمةَ وَ اَبیهاٰ وَ بَعلُهاٰ وَ بَنیهاٰ /۴/ ( شهادت ) مادر چرا ؟! چشماتو بستی این وقتِ روز دخترِ تو موند و آه و سوز بسترِ خونیت پهنه هنوز زینبت روضه می‌گیره حسنت داره می‌میره مادرم وای مادرم /۲/ غصّه تو قلبِ حسنه یادگاریت دستِ منه‌‌ چرا حسین بی‌کفنه؟! اللهمَّ صلِّ علیٰ فاطمةَ وَ اَبیهاٰ وَ بَعلُهاٰ وَ بَنیهاٰ /۴/ ( شام غریبان ) مادر چرا ؟! دخترتو تنها می‌ذاری زوده واسه من خونه داری خونابه از تابوته جاری شبونه‌ داره از خونه تابوتت می‌ره رو شونه مادرم وای مادرم /۲/ بابام امشب دیده روتو دیده ورمِ بازوتو خونِ سینه و پهلوتو اللهمَّ صلِّ علیٰ فاطمةَ وَ اَبیهاٰ وَ بَعلُهاٰ وَ بَنیهاٰ /۴/ @sehreashk
683089664_1477367843.mp3
5.18M
اللهمَّ صلِّ علیٰ فاطمةَ وَ اَبیهاٰ وَ بَعلُهاٰ وَ بَنیهاٰ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها‌‌‌ علی‌کُشیِ مدینه بس است پروا کن رسیده جان به لبِ من دو چشمِ خود وا کن نفس کشیدنِ بی تو تحمّلش سخت است بمان کنارم و این خانه را مصفّا کن چه زود دخترکم خانه‌دار خواهد شد بیا وُ بانویِ این خانه را تماشا کن حسن چه دیده که ساکت نمی‌شود هرگز به جایِ چادری‌ات حلِّ این معمّا کن شبانه می‌برَمَت رویِ شانه‌هایم چشم فقط جوابِ سلامی بده دلم وا کن سلاله‌یِ حرمِ مصطفی سلامی کن امیرِ خورده زمین را دوباره سرپا کن بخوان دعایِ فرج تا بیاید امّیدت دعا برایِ ظهورِ وصیِ مولا کن @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها یه بار دیگه فقط یه بار چشماتو وا کن یه بار دیگه فقط یه بار منو نگاه کن یه بار دیگه فقط یه بار فاطمه جونم لبخندی بر لب بیاروُ منو صدا کن غریب‌ترم نکن تویِ دنیایِ غم‌ها غمت بلایِ جونمه زهرا یا زهرا زهرا یا فاطمه /۴/ بی تو نفس کشیدنِ حیدر عذابه لرزه رویِ زانوهایِ ابوترابه کاشکی می‌مردم و نمی‌دیدم که رویِ .... بستر و مسمارِ درهِ ردِّ خونابه دنیایِ بی تو واسه من زندونه آره هنوزم لخته‌خونا رو در و دیواره زهرا  یا فاطمه /۴/ کاشکی یه شب دیگه تویِ خونه‌َم می‌موندی با رفتنت جونِ منو به لب رسوندی آتیش گرفت درِ خونه آتیش گرفتی با صبر و ایثارت دلِ منو سوزوندی بی تو خونه‌دارِ خونه‌َم یه خردساله‌ قرارِ بعدیِ من و تو تو گوداله زهرا  یا فاطمه /۴/ @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیت روضه‌یِ شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها تو که آزاد شدی سخت گرفتار شدم این شفایت چه عجیب است که تب‌دار شدم قصّه‌یِ سختِ فراقِ تو عذابم شده است روضه‌خوانِ لخته‌خونِ در و دیوار شدم @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل پیوسته فاطمیه روضه‌یِ کوچه و امام حسن علیه السلام ما پشتِ درِ سوخته آرام نداریم انگار قرار است شب و روز بباریم دلواپسیِ محسنِ شش ماهه وُ مادر ما را نگران کرده و بی‌تابِ نگاریم عمریست که هر فاطمیه در دلِ ندبه فریاد زدیم از تَهِ دل بی‌کس و کاریم ما منتظرانِ قدمِ منتقمِ یاس ما چشم‌به‌راهِ سحرِ دیدنِ یاریم ای منتقمِ مادرِ سادات کجایی ؟! هر جمعه دعا می‌کنم آقا که بیایی این عمرِ فراقِ تو نَه عمرِ غمِ زهراست بندِ ستم و فتنه رویِ گردنِ مولاست برگرد و ببین زخمِ زبانهایِ سقیفه سهمِ حرمِ بی‌حرم و زینبِ کبراست در کوچه‌یِ غم سهمِ گلِ یاس لگد بود تازه شدنِ زخم عذابِ دلِ طاهاست از چادریِ خاکی و بغضی که حسن داشت فهمیده علی فاطمیه قاتلِ زهراست خونابه‌یِ جاری شده از پهلو و سینه بی‌تابِ تو هستند بیا ماهِ مدینه آن روز حسن دید چه آمد سرِ مادر با ناله گرفت اشکِ دو چشم وُ پَرِ مادر آئینهِ تَرَک خورده خدا خاک نشسته بر صورت وُ مویِ حسن و معجرِ مادر خون می‌چکد از پهلویِ خورده لگد اِی وای کم‌سو شده انگار دو چشمِ ترِ مادر یک تکّه از آویزه‌یِ زهرا شده مفقود می‌گفت علی وای علی یکسره مادر افتاده زمین از حسنش قول بگیرد می‌خواست که گمنام و غریبانه بمیرد حرفی نزنی با پدرت گل‌پسرم نَه از کوچه که پرسید نگو باخبرم نَه غمهایِ علی بیشتر از پیش نسازی با گفتن از این صورت و پهلو و پرم نَه این خاطره در سینه‌یِ غمگینِ تو باشد تا ساعتِ غمگینِ وداع وُ سفرم نَه ..... این راز بماند که پس از فتنه‌یِ جعده صدپاره نماید جگرت با جگرم نَه .‌... این سرِّ غم‌انگیز تمنّایِ وصال است بی ندبه‌یِ غم روضه محال است محال است @sehreashk