اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شعر عامیانه ( زمزمه ) مجلس ختم سالگرد پدر
یهساله دلتنگِ نگاهِ پدرم
یهساله که داره میسوزه جیگرم
مَحاله که یادم بره مهربونیت
محاله که فکرت بیفته از سرم
پاشو ببین دوباره بیقراریمو
دو تا چشِ بارونی و بهاریمو
تو رفتی و یه ساله تویِ خونهَمون
هر شب و روز روضهیِ بابا داریمو......
از دلِ مهربون و باصفات میگیم
بغض میکنیم از تو و خندههات میگیم
از ذکرِ یاحسینِ هر روزهیِ تو
از اَشکایِ ماهِ محرّمات میگیم
یه عمر صدا زدی حسین حسین حسین
شک ندارم مهمونِ اربابِ منی
خیالِ من راحته آخه میدونم
حالا کنارِ دلبرِ بیکفنی
حرفِ شبِ اوّلِ قبر که میزنن
هِی به خودم میگم که خیلی ترسیده
آروم میشم وقتی میگم حسین حسین
شک ندارم آقام به دادش رسیده
مگه میشه یکی حسین حسین بگه
امّا حسین دستِ خالیشو نگیره
هر کسی نوکرِ حسینه آخرش
رو زانویِ یوسفِ زهرا میمیره
کاری بلد نیستم براٰ بابا کنم
به جز همین ذکرِ حسین حسین حسین
ثوابِ این روضهیِ گودال واسِه تو
بهشتی میشی با دعایِ زینبین
یادم میاد کفن شدی امّا تنِ ....
عزیزِ فاطمه چرا کفن نداشت
پیراهنِ پاره تو دستِ گرگا بود
سرورِ عالَم چرا سر به تن نداشت
خیمههاشو سوزوندن و بچّههاشو
با تازیانه بردن از تو قتلگاه
سیلی به رویِ دخترِ زهرا زدن
شد بدنِ دخترِ دُردونهَش سیاه
یکی نبود واسِه آقا ختم بگیره
رویِ خاکا یه بدنِ صدپاره بود
زخمِ زبون زدن به دخترِ حسین
تو کوچه بازار وُ محلّهیِ یهود
باید برا آقام حسین گریه کنید
که راهِ عاقبت به خیری همینه
گریه کنید واسه سرِ نیزهنشین
برایِ اون پیکری که رو زمینه
حسین حسین حسین حسین حسین حسین /۴/
#حسین_ایمانی
#زمزمه #مجلس_ختم #پدر #سالگرد #کربلا
@sehreashk