eitaa logo
🌟سیرسلوک تاخدا🌟
6.3هزار دنبال‌کننده
44هزار عکس
11.1هزار ویدیو
180 فایل
⛔هرگونه کپی برداری از کانال کاملا آزاد و بدون اشکال شرعی میباشد درانتشار مطالب مذهبی کانال کوتاهی نکنید،هدف ما ترویج فرهنگ مهدویت میباشد. #تبلیغات 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
آیدےهامون یہ" ³¹³" گذاشتیم..!😔 اڪانت‌مونو || ڪردیم..! بیومون ⊰⊹اَللهُمَ‌عَجِل‌لِوَلیِکَ‌اَلفَرَج‌⊰⊹ نوشتیݥ..!🍂 پروفایل هاےمهدوے رو براے پروفایل مون انتخاب ڪردیم..!🙂 اذان مغرب‌ِجمعہ هم نوشتیم، غروبـ شد ...!😞 و این شد همہ،سهمِ ما از ...😭 ما فقط نشستیم... ڪردیم...😓 و برای فرجِ دعا ڪردیم🤲 @seiro_solook_ta_khoda
🉐 😁 از اولش اینجور نبودم کهههه.. عجیب سیاه سوخته بودم🥺🙊 خیلی دنبال دوا درمون گشتم تااینکه ایتا بالاخره بدردم خورد و یه کانال واسه پیدا کردم😍🙈 اگه تو هم واقعا پوستت لک وسیاهی داره بیا راهکارهاشو ببین 😁☝️ https://eitaa.com/joinchat/3812819107C27dadee671 کانال شده بیا خودت بخون🏃‍♂🏃‍♂
هدایت شده از تبلیغات گسترده پرگاس
من متینام یه روستایی که مادرم موقع زایمان سر‌زا رفت نامادریم منو بزرگ کرد بعد از مرگ پدرم مجبور بودم سر زمینهای مردم کار کنم یروز گفتن برام خواستگار اومده با شنیدن اسم خواستگارم هوش از سرم پرید پسر عظیمی یکی از کله گنده‌های شهر اومده بود خواستگاریم هنگ کردم. برام جای سوال بود که چرا این خانواده‌ی معروف به جای اینکه از شهر عروس بگیرن اومدن از روستا دختر انتخاب کردن. اونم کی با همچنین خانواده‌ی بی‌درو پیکری با داداشی مثل جلیل که زندون خونه‌ی دومش بود!؟ راضی به این وصلت نبودم و مخالفت کردم ولی اونا پول خیلی زیادی به جلیل و نامادریم دادن و منو ازشون . تا به خودم اومدم بدون هیچ سور و ساتی منو فرستادن عمارت عظیمی‌ها اتاق داشتم گریه می‌کردم که داماد اومد داخل محو جذابیتش شده بودم که دستمو گرفت پرتم کرد داخل حموم داد زد ......😰😱👇 https://eitaa.com/joinchat/1152254539C1df268d9d3
هدایت شده از تبلیغات گسترده پرگاس
من متینام یه روستایی که مادرم موقع زایمان سر‌زا رفت نامادریم منو بزرگ کرد بعد از مرگ پدرم مجبور بودم سر زمینهای مردم کار کنم یروز گفتن برام خواستگار اومده با شنیدن اسم خواستگارم هوش از سرم پرید پسر عظیمی یکی از کله گنده‌های شهر اومده بود خواستگاریم هنگ کردم. برام جای سوال بود که چرا این خانواده‌ی معروف به جای اینکه از شهر عروس بگیرن اومدن از روستا دختر انتخاب کردن. اونم کی با همچنین خانواده‌ی بی‌درو پیکری با داداشی مثل جلیل که زندون خونه‌ی دومش بود!؟ راضی به این وصلت نبودم و مخالفت کردم ولی اونا پول خیلی زیادی به جلیل و نامادریم دادن و منو ازشون . تا به خودم اومدم بدون هیچ سور و ساتی منو فرستادن عمارت عظیمی‌ها اتاق داشتم گریه می‌کردم که داماد اومد داخل محو جذابیتش شده بودم که دستمو گرفت پرتم کرد داخل حموم داد زد ......😰😱👇 https://eitaa.com/joinchat/1152254539C1df268d9d3