eitaa logo
مسجد سنگرست(تفرش)
171 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
118 فایل
کانال مسجد سنگرست را به دوستان خود معرفی کنید: مسجد سنگرست اولین و تنها کانال تخصصی مسجد طراز انقلاب اسلامی شهرستان تفرش ادرس کانال @serat9tafresh ارتباط با مدیر کانال: @Serat9
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰بدون تشکیلات موفق نخواهیم شد؛ 🔸امام موسی صدر: جهان منظم است، پس نمیشود بى‌نظم زندگى کرد. جامعۀ امروز همه‌چیزش مؤسساتى، سازمانى و تشکیلاتى است و اگر ما بخواهیم بى‌سازمان و بى‌تشکیلات فعالیت کنیم، موفق نخواهیم شد. حالا اگر این دو مطلب را پذیرفتید که چه بهتر. اگر هم نپذیرفتید، به پنجاه سال پیش تا حالا میماند که همه‌مان خُرد شدیم، له شدیم، قوایمان تلف شد، هرکس به راه خودش رفت، هرکس با دیگرى تضارب و تزاحم داشت و مشکلات بی‌شماری پیش آمد. نتیجه هم این شد که دیگران هزاران فرسنگ از ما پیش افتاده و رفته‌اند، اما ما هنوز همینجا هستیم و باز هم میمانیم. ✅کانال حلقه مجازی (شجره طیبه صالحین استان مرکزی) @halgheh_majazi ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
♥️ 🔰 ◀️ فرمانده کاری : اول من دیدمش. با آن کلاه خود روی سرش، و آر پی جی روی شانه اش مثل نیروهایی شده بود که می خواستند بروند جلو. به فرمانده گردانمان گفتم. صدایش کرد «حاج مهدی!» برگشت. گفت«شما کجا می رین؟» گفت«چه فرقی می کنه؟ فرمانده که همه ش نباید بشینه تو سنگر. منم با این دسته می رم جلو». ✅کانال حلقه مجازی صراط @serat9tafresh ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
♥️ 🔰 ◀️ بنز شهردار: از شهرداری یک بنز داده بودند بهش. سوارش نمی‌شد. فقط یک بار داد ازش استفاده کردند؛ داد به پرورشگاه. عروسی یکی از دخترا بود. گفت: «ماشینو گل بزنین واسه‌ی عروس.» 🌸🍃 ✅کانال حلقه مجازی صراط @serat9tafresh ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🖼 عکس نوشته 📌بعد از خیبر ، دیگر کسی از فرمانده گردان‌ها و معاون‌هاشان باقی نمانده بود ؛ یا شهید شده بودند یا مجروح ، با خودم گفتم : "بنده خدا حاج مهدی هیچ کسی رو نداره. دست تنها مونده ". رفتم دیدنش. فکر می‌کردم وقتی ببینمش ، حسابی تو غمه. از در سنگر فرماندهی رفتم تو. بلند شد. روی صورتش خاک نشسته بود ، روی لبش هم خنده ؛ همان خنده همیشگی. زبانم نگشت بپرسم 《با گردان‌های بی‌‌فرمانده‌ات چه کار میخوای بکنی؟ 》 🌸🍃 ✅کانال حلقه مجازی صراط @serat9tafresh ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
♥️ 🔰 ◀️ برادر فرمانده: برادرش فرمانده یکی از خطوط عملیات بود. رفته بودم پیشش برای هماهنگی. همان موقع یک خمپاره انداختند من مجروح شدم. دیدم که برادرش شهید شد. وقتی برگشتم، چیزی از شهادت حمید نگفتم؛ خودش می‌دانست. گفتم: «بذار بچه ها برن حمید رو بیارن عقب.» قبول نکرد. گفت «وقتی رفتن بقیه رو بیارن، حمید رو هم میارن.» انگار نه انگار که برادرش شهید شده بود. فقط به فکر جمع و جور کردن نیروهایش بود. تا غروب چند بار دیگر هم گفتم؛ قبول نکرد. خط سقوط کرد و همه شهدا ماندند همان جا. 🌸🍃 ✅کانال حلقه مجازی صراط @serat9tafresh ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
♥️ 🔰 ◀️ماجرای مریضی فرمانده:  یکی از برادرهام شهید شده بود. قبرش اهواز بود. برادر دومیم توی اسلام آباد بود. وقتی با خانواده‌ام از اهواز برمی‌گشتیم، رفتیم سمت اسلام آباد. نزدیکی های غروب رسیدیم به لشکر. باران تندی هم می‌آمد. من رفتم دم چادر فرماندهی، اجازه بگیرم برویم تو. آقا مهدی توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت: «قدمتون روی چشم. فقط باید بیاین توی همین چادر، جای دیگه ای نداریم.» صبح که داشتیم راه می‌افتادیم، مادرم بهم گفت: «برو آقا مهدی رو پیدا کن، ازش تشکر کنم.» توی لشکر این ور و اون ور می‌رفتم تا آقا مهدی را پیدا کنم. یکی بهم گفت: «آقا مهدی حالش خوب نیست؛ خوابیده.» گفتم: «چرا؟» گفت: «دیشب توی چادر جا نبود تا بخوابد. زیر بارون موند و سرما خورد.» 🌸🍃 ✅کانال حلقه مجازی صراط @serat9tafresh ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🖼 عکس نوشته 📌اول من دیدمش. با آن کلاه‌خود روی سرش و آرپی‌جی روی شانه‌اش مثل نیروهایی شده بود که می‌خواستند بروند جلو. به فرمانده گردانمان گفتم. صدایش کرد《حاج مهدی!》برگشت. گفت《شما کجا میرین؟》 گفت《چه فرقی می‌کنه؟ فرمانده که همش نباید بشینه تو سنگر، منم با این دسته می‌رم جلو》. 🌸🍃 ✅کانال حلقه مجازی صراط @serat9tafresh •✾•🌿🌺🌿•✾
♥️ 🔰 ◀️ فرمانده بی‌توقع: گفت: «امشب من این جا بخوابم؟» گفتم: «بخواب. ولی پتو نداریم.» یک برزنت گوشه‌ی سنگر بود. گفت: «اون مال کیه؟» گفتم: «مال هیشکی. بردار بخواب.» همان را برداشت کشید رویش. دم در خوابید. صبح فردا، سر نماز، بچه‌ها بهش می‌گفتند: «حاج حسین شما جلو بیاستید. 🌸🍃 ✅کانال حلقه مجازی صراط @serat9tafresh •✾•🌿🌺🌿•✾
💠 تفکر شهید حسن باقری 📝تعداد نفرات هر تیپ، گردان، گروهان و دسته را نوشت. با توپ و تانک غنیمتی هم گردان زرهی درست کرد. ده - دوازده تا گردان شد و بیست تا تیپ. 🎙می‌گفت: «برای تازه واردهای جنگ هم جزوه‌ی آموزشی میخواهیم، نیروها باید تشکیلاتی فکر کنند. ♻️بسیجی‌هایی که بر می‌گردند شهر باید گروهان و گردان هر را درست کنند، اعزام مجددها هم باید برگردند به یگان‌های خودشان، مثل مسافری که برمی‌گردد به خانه‌اش. این طوری سازمان رزم درست و حسابی داریم.» @serat9tafresh