فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•
دل آرامِ جھــــان🌎
#محمدحسینپویانفر🎧
#امام_زمان ❣
#وارث
#اللهمعجللولیکالفرج
👨🧕
🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7
ستاره شو7💫
یه نوع مرغ و خروس بومی ژاپن به نام Onagadori که دمی بسیار طولانی داره و جز گنجینه های طبیعی این کشور به حساب میاد.
#دانستنی
👨🧕
🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╰─┈➤ 😄͜͡❥••[•🍃⃟🍋
وقتی اولین بار تو آیینه خودتو میبینی🤣😂☺️
❅•| #بخندیم 🤣|•❅
👨🧕
🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7
•••🌸⃟☀️჻ᭂ࿐✰
قبل از اينكه بيخيال و تسليم بشى؛
به اين فكر كن كه سال ديگه اين موقع..
چقدر پيش رفتى،اگه الان جا نزنى !🍊
سلام صبحـــــ🌞ـــــتون بخیر🌹🌿🌹🌿
⛹♂شروع هفته ای با انرژی داشته باشیم 💪
آ ماشااله، یه حرکتی بزن 😃🚴♂
👨🧕
🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7
دوستان برای همه مریض ها دعا کنید
مادرم مریض بود پست های امروز هم تاخیر پیدا کرد 🙏
کدام زن بود که حافظ قرآن بود و مدت بیست سال تمام جز آیات قرآن حرف دیگری بر زبانش جاری نشد و با مردم نیز به وسیله آیات قرآن سخن گفت؟
یک جمله بخواهی به او هدیه کنی چی میگی 😊
#چالش
👨🧕
🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╰─┈➤ 😄͜͡❥••[•🍃⃟🍋
خلاقیت😂😂😂
❅•| #بخندیم 🤣|•❅
👨🧕
🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موزیک ویدئو لحظه صعود
همینه🤩، همه در تب و تابن ایران تو جام جهانی بترکونه، از پیر و جوان، زن ومرد، با هراعتقادی....
تیم ملی عامل اتحاد... ❤️
👨🧕
🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7
ستاره شو7💫
#رمان #قسمت_پانزدهم 🙋♂محمد جواد قرآن را در دست چپش گرفت و با دست راست پنجره نورانی را به سمت پایی
#رمان
#قسمت_شانزدهم
🎗ریسمان کوتاهی به رنگ سبز در میان رنگهای رنگین کمان پنهان شده بود با نوکش ریسمان را کشید.
🎗تکه ای از رنگین کمان که شبیه پردهای رنگارنگ بود با کشیده شدن ریسمان بالا رفت و دری نورانی پیدا شد
🌈روی آن لوحی بود که با خطی زیبا نوشته شده بود «تالار رنگین کمان»
در تالار بسته بود، اما روی آن یک جای خالی مستطیل شکل دیده میشد.
🕊برهان گفت:«قرآنت رو اینجا بذار.»
🙍♂محمدجواد قرآن را از کوله اش بیرون آورد و در جای خالی گذاشت.
🚪در باز شد با ورود آنها به داخل تالار دوباره در بسته شد و پردهی رنگارنگ تمام سطح رنگین کمان را پوشاند.
😲 تالار رنگین کمان بسیار بزرگتر از تصور محمدجواد بود.
💦 سرتاسر دیوار تالار با قطرات باران تزیین شده بود.
وقتی نور از دل قطرات میگذشت چندین نور رنگارنگ از آن خارج میشد.
💎مثل آینه کاری محله پدربزرگش بود.
حتی زمین تالار هم رنگارنگ بود.
🏄♂کابینهایی در ردیفهای منظم کنار هم قرار داشتند که هر کابین به سمت بالا حرکت میکرد
همهمه ی عجیبی بود.
🏄♀🏄♂ دخترها و پسرهای زیادی در سن وسال محمدجواد آنجا بودند و هرکدام سوار یک کابین شده بودند
همراه هر کدام از آن بچه ها یک راهنما هم دیده میشد.
😇برهان که متوجه تعجب محمدجواد شده بود، گفت:
این کابینها هر کدوم به مقصدی در آسمون پرواز میکنن، یکی از این کابینها ما رو به باغ قرآنمون میبره.« دنبال من بيا.»
📖محمد جواد قرآن کوچکش را در دست گرفت. فهمیده بود که با این قرآن کوچک چه کارهای بزرگی را میتواند انجام دهد
🌈یکی از این ،کارها سفر به تالار رنگین کمان بود. محمدجواد به دنبال برهان به راه افتاد اما حواسش پیش برهان نبود.
🧚♀🧚♂زیبایی تالار از یک سو و شلوغی و ازدحام آن از سوی دیگر توجهش را جلب کرده بود.
🔫 هنوز کاملاً به برهان اعتماد نداشت و تفنگش را آماده نگه داشته بود.
💁♂محمدجواد در حال تماشای اطرافش بود که ناگهان با یک پرندهی کوچک برخورد کرد.
🕊پرنده با نوکش پیراهن پسری را گرفته بود و به سمت خودش میکشید که بر اثر برخورد با محمدجواد پیراهن را رها کرد و پسرک بازیگوش از او فاصله گرفت.
😶این ماجرا آن قدر سریع اتفاق افتاد که محمدجواد نتوانست از تفنگش استفاده کند
پرنده با اخمهای درهم گفت:
«حواست کجاست پسرجون؟!» و به دنبال پسرک پرواز کرد.
🤭محمدجواد صدایشان را میشنید که پسرک میگفت: «من هنوز شک دارم برای چی باید همراه تو بیام؟!»
🏄♂محمد جواد که محو تماشای آنها بود، چند قدم به عقب رفت و پایش را روی جسم نرمی گذاشت که صدای گریهای بلند شد.
او به پشت سرش نگاه کرد دختری هم سن و سال خودش باچادر سفید گلدار دستانش را روی صورتش گذاشته بود و اشک می ریخت.😪
محمدجواد نگاهی به زیر پایش انداخت تفنگش را در پشتش پنهان کرد و دستپاچه گفت:😧 «ببخشید چادرت رو لگد کردم.»
🤧دخترک سرش را بلند کرد و با چشمان قرمز و اشکی گفت:« این چیزها مهم نیست برای چیز دیگه ای گریه میکنم»
🦃در همین لحظه پرندهای بزرگ و نیرومند در کنارشان ایستاد
.
ادامه دارد....
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#محمدجوادوشمشیرایلیا
#داستان
👨🧕
🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7
⏰╲\╭┓
╭🌺🍂🍃#روانشناسی_تایم💭🧠👨⚕️
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚
💚•نقطه آرامش خودت را کشف کن.
ما انسانها در ذهن خودمون ۲بخش داریم، خودآگاه و ناخودآگاه، هرکدوم از اینها برنامه و اثرات و تاثیرات متفاوت و مختلفی دارند که ممکنه از هم جدا شده باشن و بیخبر از هم باشن.
یکی ازین بهترین روش های رسیدن به آرامش اینه که ابعاد ناخودآگاهمون رو کشف کنیم.
میتونیم یه گوشه آرام پیداکنیم و فکر کنیم، گفتگویدرونی داشته باشیم.
لازمه در این روش با خودمون کاملا صادق باشیم و مسائل مختلفی رو مثل مالی و کاری، مشکلات و روابط و... رو مورد بررسی قرار بدیم.
درگیری های ذهنی رو شناسایی کنیم و سعی در رفع یا خنثی کردنش داشته باشیم.
┗━━━━━━━━🌺━
👨🧕
🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7
هدایت شده از ادمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅مؤسسه فرهنگی قرآنی هفت آسمان
برگزار می کند...
✌️پنجمین جُنگ شاد و با نشاط بچه های آسمانی
✨ویژهی اعضای قصه هاو تلاوت نور
⏳پنج شنبه 10 آذر ماه
⏰ساعت 14:30___16:30
مکان: خیابان پاسداران، حسینیه شهدای بسیج
💎حضور شما عزیزان امتیاز دارد 😍
eitaa.com/majalehaftaaseman
┅✧❁☀️❁✧┅