#پاسخ_تست_هوش معلم ریاضی کشته چون اول سال نیم ترم ندارن ✅ 👨🧕 ❄️⃢ ☃🌟@setaresho7 ⇧اینجا،#ستـــــــاره شو

تشکر از همه شرکت کنندگان 👏👏👏👏👏 کسانی که پاسخ تست هوش را صحیح گفتند ✨👇👇 فاطمه زهرا احمدی🌹 فاطمه زهرا ملاشریفی 🌹 حدیث مطلبی 🌹 محمد مهدی نصر اصفهانی🌹 علی احمدی🌹 عماد احمدی🌹 کوثر باقری🌹 فاطمه دوست محمدی🌹 عادله جعفری 🌹 زینب فولادی🌹 یلدا عباسی 🌹 زهرا اهنین مشت 🌹 زینب ناظمی🌹 مهشید بورونی 🌹 محمدامین قدیری 🌹 امیرمحمدقدیری🌹 فریبا باقریان🌹 کوثر اشراقی 🌹 محمدجواد اشراقی 🌹 ماهان امینی 🌹 مهدی ابراهیم عابدی🌹 حسام الدین شکرالهی 🌹 عرفانه احمدی🌹 نرگس باقری طادی🌹 علی کنگازیان 🌹 کیانا لطفی پور🌹 فاطمه سلیمی🌹 زینب و زیبا خدامی 🌹 زهرا شفیعی 🌹 یلدا محمدی🌹 مریم سلگی🌹 صدیقه احمدی 🌹 فاطمه نصر اصفهانی 🌹

بچه ها جون یادتون نره التماس_دعا در هر تپش قلبم یا مهدی می گویم ❤️

عید مبعث مبارک ستاره کانالمون 👏👏👏 مبین احمدپور

#چالش این هفته که تا روز چهارشنبه فرصت ارسال دارین 👇 جمعه اینده تولد امام حسین علیه السلام هست می خواهیم بهشون کادو تولد بدیم شما چی میدین برامون بفرسین بهترین هاش رو میزارم کانال بقیه هم ببینند. 😊 #چالش 👨🧕 ❄️⃢ ☃🌟@setaresho7 ⇧اینجا،#ستـــــــاره شو

دعاهای‌مشتی... «یک.الهم‌عجل‌الولیک‌الفرج دوم.خدایا‌هیچ‌خونه‌ای‌بی‌نان‌اور‌نشه سوم.خدایاهیچ‌سفره‌ای‌بی‌نعمت‌نمونه چهارم.هیچ‌پدری‌شرمنده‌زن‌و‌بچه‌نشه پنجم.هیچ‌کسی‌گیر‌نامرد‌نیوفته ششم.خدایا‌دل‌شاد‌بهمون‌بده هفتم.به‌کسی‌که‌میخواید‌تو‌زندگیتون‌برسید هشتم.ارزوهامون‌تبدیل‌به‌رویا‌نشه نهم.درست‌‌تصمیم‌بگیر دهم.تکرار‌مورد‌اول.... #حال_خوب 👨🧕 ❄️⃢ ☃🌟@setaresho7 ⇧اینجا،#ستـــــــاره شو

↻✂️📏✏️••|| . . #حوصلتون_سر_نره🙃🙂 #کاردستی 👨🧕 ❄️⃢ ☃🌟@setaresho7 ⇧اینجا،#ستـــــــاره شو

#یاداوری #دعای_فرج

╭─━─━─• · · · ➣ #منبرمجازی🎙 . . پُشتِ تمام آرزوهاي تو "خدا" ايستاده است... كافيست به "حكمت"ش ايمان داشته باشي تا "قِسمتَ"ت سرِ راهَت قرار بگيرد... "او را بخوانيد تا شما را اجابت كند..." 👨🧕 ❄️⃢ ☃🌟@setaresho7 ⇧اینجا،#ستـــــــاره شو

#رمان #قسمت_چهل_و_نه سینه سرخ ادامه داد: یادتون باشه حروف مُقَطَّعه هیچ حرکت یا علامتی ندارن. بعد به آسمان نگاه کرد. انگار منتظر گروه بعدی بود، برای همین گفت: دیگه باید برم. 😊 خدا حفظتون کنه. بدانید خدا بهترین محافظ و او بخشنده و مهربان است. 💖 سینه سرخ پرواز کرد و رفت.. محمدجواد به حرف لام نگاه کرد. حرفی قدبلند بود و هیکلی درشت داشت و کلاهی🧢 از برگ درخت زیتون🍈 هم روی سرش بود. لباسش هم مرتب و اندازه بود. پیراهن و شلوارش هر دو سورمه ای رنگ بودند🔵 حرف لام با حروف دیگر داشت درباره ی وظایفش حرف میزد. غرور عجیبی داشت. در همان لحظه لام سرش را به سوی محمدجواد چرخاند و نگاهشان به هم گره خورد🙄 محمدجواد نگاهش را دزدید و به زمین خیره شد.😓 🕊برهان با صدای رسایی به اهالی گفت: به زودی برمیگردم. سپس پرواز کرد و از نظرها پنهان شد. محمدجواد از گرسنگی احساس ضعف می‌کرد.😖 از آخرین باری که غذا خورده بود زمان زیادی می‌گذشت. در گوشه ای از دشت روی زمین دراز کشید. در فکر گرسنگی‌اش بود که سایه ای بر روی سرش پدیدار شد. با ترس😢 از جایش پرید. اما این ترس زمان زیادی طول نکشید. آن سایه، برهان بود که در بالای سرش پرواز می‌کرد. ادامه دارد..... ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ #محمدجوادوشمشیرایلیا #داستان 👨🧕 🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7