eitaa logo
ستاره شو7💫
746 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
49 فایل
یه ستاره💫 کاشتم واسه تو روشن و زیبا یه ستاره تو دلم💖 جا گذاشتم رنگ فردا... ارتباط با موسسه هفت آسمان @haftaaseman ارتباط با ادمین: @admin7aaseman ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
ستاره شو7💫
#رمان #قسمت_بیستم محمدجواد کمی فکر کرد 😔 لحظاتی بعد به یاد برگه ای که مادرش در قاب گردنبند نقره ای
برهان بال‌های زیبایش را باز کرد.🕊 جلوی محمدجواد تعظیم کرد و گفت: این باغ قرآن به تو تعلق داره محمد جواد! باغی در میون آسمون ها. زمینش سرسبزه 🌿و آسمونش آبی و صاف. کوه هاش پر از برفه. 🗻 از زیر درختان 🌳 بزرگ و کهنسالش، رودهایی جاریه که اگر از آب آن بنوشی تمام وجودت از ناپاکی و بدی پاک می‌شه.🤩 در این باغ چشمه‌هایی وجود داره که به هر کسی اجازه نوشیدن از اون رو نمی‌دن. پروانه‌های رنگارنگش🦋 همیشه صلوات می‌فرستند و فرشتگان ذکر و تسبیح خداوند رو می‌گن. انصافاً حیف نبود که به این باغ سر نمی‌زدی؟ ! 🤔 خوش آمدی و خوشحالم که این‌جا هستی. 😍 سپس سرش را بلند کرد. محمدجواد اولین گامش را بر خاک باغ قرآن گذاشت. نسیم دل‌نشینی تنش را نوازش می‌کرد.😊 درحالی‌که تفنگش را در دست می‌گرفت و برای شلیک آماده می‌شد، پرسید: این باغ زیبا، باغ قرآن منه؟ برهان با تکان دادن سر حرفش را تأیید کرد. محمدجواد چندقدمی به این طرف و آن طرف رفت. زمانی‌که مطمئن شد از حمله هیچ پرنده و غیره پرنده‌ای خبری نیست، ایستاد و نفس عمیقی کشید تا ریه‌هایش از هوای پاک آن‌جا پر شود، بعد گفت: هوای این جا شبیه به هیچ کجا نیست. این‌جا نه سرده و نه گرم. چه عطر خوبی هم داره.☺️ خوب گوش کرد. 👂صداهای تازه‌ای را می‌شنید. صدایی شبیه به موسیقی. 🎵 چقدر این موسیقی برایش آشنا بود. این ذکر صلوات بر پیامبر بود که تمام باغ را پر کرده بود.✨ ادامه دارد..... ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 👨🧕 🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7