eitaa logo
سیدافشاری
58 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
: ➕ یک خاطره از نلسون ماندلا! 🔻یک روز که ریاست جمهوری آفریقای جنوبي بود برای نهار خوردن با همراهان به یک رستوران میرود. روی میز بزرگی که نشسته اند نگاه میکند به گوشه رستوران میبینید یک نفر نشسته و رو از آنها میگیرد. به یکی از محافظین میگوید بروید او را به میز ما دعوت کنید.  طرف‌ می آید با شرمندگی عرض ادب میکند و نهار را با رییس جمهوری صرف میکند.  ⬅️پس از آنکه از رستوران خارج میشوند یکی از دوستان به اصرار میکند که این شخص کی بود که شما فقط او را دعوت کرده در جواب گفت این نگهبان زندان سلول من بود که هر گاه زیاد تشنه بوده و درخواست آب میکردم بجای آب ، شلوار خود را پایین آورده و از پنجره سلول بر من می‌کرد. آن همراه خیلی عصبانی میشود.  وقتی میگوید چرا او را دعوت کرده؟! 🔺نلسون جواب میدهد: دیدم ما وقتی به رستوران وارد شدیم آن شخص بسیار و با ترس نشسته ودر ذهن خود فکر کرد حالا که او را دیده شاید بفکر انتقام از کارهای گذشته او باشم.  خواستم به او دهم که ما به قصد نیامده نفرین و آرزوی مرگ برای دیگران داشتن بذر سیاه ناآرامی و آشفتگی را در وجودمان پرورش می‌دهد و آسودگی را برایمان بیرنگ میکند ما به دعای هم محتاجیم، نه به نفرین و لعن!