فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پهلوون
دلم تنگته پهلوون ...
@seyedaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه حیف گوشه ی میخانه ...
@seyedaneh
یا هو
خلاصه که عباس بن علی ع
تا ابد مرجع همه ی لوتی ها و با مراما عالم خلقته
انقد از مادرش ادب یاد گرفته
انقد پای درس مولای خودش زانو زده
که کربلا همه رو شرمنده ی خودش کرده
حتی آب ...
دلم میسوزه
هوای شهر ما هیچ وقت اونقدر گرم نمیشه که نشه تحمل کرد
حتی توو گرم ترین روز چله تابستون
ولی عراق ...
و عطشش
جیگرم میسوزه خیلی گرم
و خنکای آب به دستانی ...
شاید خواست دست ها رو ادب کنه
که دست من خورد به ابی که نصیب تو نشد
شب وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
۱۴۴۲-۱۴۰۰ / دی ماه
یا علی ع
@seyedaneh
یا شهید
یا زهرا س
این چند روزی یه سوال توو ذهنم
هی میره و برمیگرده
که آخدا عاقبت کارم چی میشه
وقتی یکی میره زیر خاک
نکیر و منکر وقتی شروع میکنن به سوال کردن
میگن زبون آدم بند میاد
نمیتونه جواب بده
خدایا به اون لحظه فکر میکنم
چی باید بگم
اصلا اجازه میدن که زبون وا کنم
اصلا میتونم توو اون هول و ولا جواب بدم
نمیدونم
خدایا بهم رحم کن
الان که دارم براتون مینویسم
پدر یکی از دوستان چند روزی میشه که به رحمت خدا رفته
و درگیر مراسمات و برنامهها بودیم
نمیدونم
چی کاری توو دنیا انجام داده بود یا چه طور زندگی کرده بود
که توو تشییع و قبل تشییع و بعد تدفین
فقط روضه بود و روضه بود و روضه
و عاشورا و سینه زنی و ختم قرآن و ذکر یا حسین ع و نماز شب اول قبر و ...
خلاصه که حالش خیلی خوبه فکر کنم الان
بگذریم حالا که دارم فکر میکنم
میبینم که یه روزی من رو هم میزارن توو خاک و ...
انا لله و انا الیه راجعون
و کارم تمام میشه
و حرکت عقربه های ساعت برام متوقف میشه
نمیدونم وقتی که رفتم
چه اتفاقی میوفته
برا اون لحظه و شب اول قبرم خیلی نگرانم
یعنی کسی پیدا میشه برام یه یا حسین ع بگه
خدا
من یه عمر آرزوم بوده
طوری از این دنیا برم
که مثل غلام سیاه کربلا
جناب جؤن
اربابم بیاد
میدونم اون جوری زندگی نکردم
و اون جوری نبودم
ولی تو خود شاهدی که من دوست دارم
به درد مولام بخورم و یه بار از رو دوشش بردارم
به حاج قاسم غبطه میخورم
نه به خاطر تشییع جنازه ی میلیونیش
نه به خاطر محبوبیتش
نه ...
غبطه میخورم که برای مولاش کاری کرده کارستون
غبطه میخورم که نائب امام زمانم ، رهبر عزیزتر از جانم
ازش راضی بوده و ...
و برا یه #سرباز خب چی خوشایند تر از اینه که فرمانده اش ازش راضی باشه
خدا میشه ...
بگذریم
من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست
و از آن روز سرم میل بریدن دارد
راستی بیرون بارون میزنه
لحظه ی استجابت دعاست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
یا مهدی (عج) ادرکنی
یا علی مولا
یکشنبه غروب هجدهم دی ماه
حوالی هفده و سی
مازندران آمل
@seyedaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه رجب امسال هم داره میاد ...
«بپرین بالا بچه ها»
پیغام
طلبه ی شهید آقا مصطفی صدرزاده
معروف به #سید_ابراهیم
@seyedaneh
الهی به همه آرزوهای قشنگتون برسین 🍀
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لیلة_الرغائب
شب جمعه
به یاد شهید فرودگاه بغداد
۰۱:۲۰
@seyedaneh
#میرزا_اسماعیل_دولابی :
بعضی مواقع
خداوند متعال میخواهد
کسی را در مراتب #بندگی زود بالا ببرد،
به همیـن خاطر
درهای زندگی او را مثل دیگ زودپز محکم میبنـدد
و او را در #سختی قرار میدهد.
خود ما نمیدانیـم ڪه
آیا ما در سختی ها بهتـر خداوند را بندگی میکنیـم
یا در خوشیهایمان...
اکثر کسانی که به مراتب بالای بندگی رسیدند، زندگی سختی داشتـه اند.
@seyedaneh
☘ #حدیث
|چیزی نزد خداوند محبوب تر از
یک جوانی نیست که به درگاه خدا #توبه کند.|
¶ [آقا رسول الله (ص)] 🍃
خدا ما رو ببخش ...🦋
#رجب
@seyedaneh
دل نوشته های سید
یا محبوب
با اجازه از مادر شهدا یا زهرا (س)
#رُمانچه
دست نویس
#آسیب_اجتماعی
سربازم
پُست آخرم بود و پتو رو کشیده بودم رو خودم
لباسای گرم و حجیم تنم کفاف سرما رو نمیداد
خودم رو جمع کردم و سر و صورتم رو با هر چی داشتم پوشوندم
سرمای صبح زمستون
تازه با سوز سرمای برف بالادست
و هوای ابری شب قبل
جمع بشه
استخونا رو میترکونه
ساعت حوالی هفت صبح
و خورشید داشت به زور از لا به لای ابرا
خودش رو از کوه بالا میکشید
صبحِ سردِ گرگ و میشِ ابری بهمن ماه
و من
از بالا اطراف دیوار پادگان رو می پاییدم
چسبیده به دیوار پادگان
یه دبیرستان پسرونه داره که
در طول روز پر از سر و صدا
و گرمای وجود یه عده نوجوون دهه هشتادیه
که زنگ تفریح از سر و کول همدیگه بالا میپرن
و خسته و بی جون، با عذاب سر صبح میان توو مدرسه
و آخرش هم مثل انرژی آزاد شده از
انفجار چندین کیلو C4 ، با به صدا در اومدن زنگ آخر
از در مدرسه مثل یک ترکش سرگردان در میرن
ولی امروز تفاوت داشت
همه چی یخ زده بود
حتی احساس دانش اموزا
مثل شیشه های ماشین پارکیگ بغل
مثل جاده ی خلوت رو به رو
مثل درختای لخت و چمن های رنگ و رو رفته
مثل ساختمان سیمانی نیمه کاره ی متروکه اون طرف خیابون
همون بالای برجک در حین نگهبانی
یک خانوم میانسال دم مدرسه توجه ام رو به خودش جلب کرد
در حالی که چادرش رو از شدت سرما طوری پیچیده بود که سر و صورتش رو از سوز هوا حفظ کنه ، منتظر بود
حدود یک ساعت گذشته بود
با نگرانی انتظار میکشید قدم هایی رو که قرار بود
براش گرمای این صبح سرد باشن
اول برام مهم نبود ولی
بعد از مدتی دیدم
که طبیعی نیست اون ساعت
قبل از باز شدن مدرسه
توو تاریک و روشن هوا
یه خانوم
چرا توو مدرسه نمیره ؟
مشکوک شدم
در مدرسه باز شد و
یواش یواش داشت سر و کله ی بچه ها پیدا میشد
جویندگان علم و دانش
خسته و خواب آلود با قدم های سنگین و بی رمق
پاشون رو توو مدرسه میزاشتن
و مادر همچنان ایستاده
انگار منتظر کسی بود
یعنی منتظر پسرش ؟
از دانش آموزا چند تا در میون سراغشو میگرفت
هر کی با بی حوصلگی یه چیز میگفت و میرفت
خسته نمیشد
چند قدم میرفت و دوباره برمیگشت
فکرم خیلی کنجکاو شده بود که داستانش چیه
شروع کردم به تحلیل کردن
سخت بود اون موقع صبح سی پی یو مغزم
رو به کار بندازم و وادار به فکر کردنش کنم
ولی خب به هر سختی بود
استنتاج آغاز شد
۱ یه پسر دبیرستانی که دیگه بچه نیست که با خانواده اش بیاد مدرسه ، اونم با مادرش
غرورش اجازه نمیده
۲ تازه اگه بخواد با مادرش بیاد
خب با مادرش میاد
معنی نداره که مادر یک ساعت زودتر
قبل وا شدن درب مدرسه بیاد
۳ از حجم لباس گرم زیر چادر معلوم بود که
راه زیادی رو طی کرده بوده و اهل اون منطقه نیست
و آمادگی انتظار طولانی رو داشته
۴ نگرانی و اضطراب و اضطرار غیر طبیعیش
نشئت گرفته از ترس بود ، ترس دیده شدن
دیده شدن توسط ...
تحلیل ها داشت من رو فقط
به یک نتیجه سوق میداد
....
خب مادر همینه دیگه ...
یه لحظه دیدار و یه آغوش بسشه ...
اما پسر قصد اومدن نداشت
نیومد که نیومد
و مادر چشم به راه
زنگ کلاس خورد و بچه ها رفتن توو کلاس
و مادر همچنان ایستاده در افکار پریشان
شما چی فکر میکنید ؟
مثل من نتیجه گرفتید درسته ؟
لعنت
لعنت به طلاق
متارکه
جدایی
و هر کوفتی که یه مادر رو از بچه اش جدا میکنه
چه قدر میتونه سخت باشه
حتی سخت تر از سوز سرمای سرد زمستون
حتی از انتظار بی پایان یک مادر
حتی از لمس دستان سرد یخ زده محبوبت
که هیچ حسی بهت نداره
و حتی از ...
زندگی جریان داشت
ماشین ها عبور میکردن
بچه ها وارد مدرسه میشدن
و من پست میدادم
و کسی به فکر احساس یک مادر نبود
زندگی جریان داشت ولی ...
آه
لعنت به دل های سنگ ...!
لعنت به مرد های ، نامرد
قدر زندگی و خانواده هامون رو بدونیم ...
خیلی از خوشی هامون آرزوی دیگرانه
پیشاپیش روز پدر و
ستون خانواده مبارک
چهارشنبه
دهم رجب ۱۴۴۳
۱۲ بهمن ۱۴۰۱
ماه هشتم سربازی
آمل
یا علی (ع)
@seyedaneh
May 11
نه لوحُ نه قلم بودُ
نه ارضُ نه سما بودُ
.
خدا بودُ علی بودُ
علی بودُ خدا بود
#حاج_غلامرضا_سازگار
۱۳ رجب ✨
@seyedaneh
یا امیرالمومنین
اول تو از پیاله ی هستی چشیده ای
ما نیز خورده ایم ز جام دهانی ات
#محمد_سهرابی
۱۳ رجب ✨
@seyedaneh
دل نوشته های سید
#مادر یعنی «همه چیزهای خوب دنیا» #روز_مادر_مبارک 🌸 اثر هنرمند : @sedkhareji✔️ @seyedaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«به نام خدایی که #پدر را ستون خانواده آفرید»
#روز_پدر_مبارک 🌾🌖
اثر هنرمند :
@sedkhareji✔️
@seyedaneh
@SEYEDANEH
26.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روبرو ایوونش…
«از این حال و هوا در بیا ...» ☘
جانم به علی
جانم به نجف
اجرا : حاج محمد فصولی
شعر و نغمه : برادر حمید رمی
@seyedaneh
@SEYEDANEH
دل نوشته های سید
ساده ترین کار ...💚 @seyedaneh
سنگین ترین عمل در روز قیامت ...💚
@seyedaneh
@SEYEDANEH
او گفت :
جمهوری اسلامی #ایران حرم است؛
فردا همه #مدافع_حرم میشویم.
۲۲بهمن
#راهپیمایی
#عموقاسم
@seyedaneh
@SEYEDANEH