eitaa logo
سیر و سلوک
59 دنبال‌کننده
114 عکس
76 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✳ برای خدا 🔻 یک روز آقا طیب من را صدا کرد و آدرسی را به من داد و گفت: برو مغازۀ قصابی و کمکش کن. مغازۀ عجیبی بود. هر روز چند گوسفند سر می‌برید، اما به مردم گوشت نمی‌فروخت! هر روز افراد زیادی پشت در مغازه منتظر بودند. همگی کاغذی داشتند و به صف می‌ایستادند. کار من این بود که از روی یک کاغذ بزرگ، اسم آن‌ها را می‌خواندم. آن‌ها با کاغذشان جلو می‌آمدند و من تیک می‌زدم. بعد گوشت خود را می‌گرفتند و می‌رفتند. بعدها از همان قصاب شنیدم که تمام هزینۀ گوسفندها و قصابی را خود شخص آقا طیب می‌دهد و کسی از این ماجرا خبر ندارد. 🎙 راوی: سید مصطفی خادمی 📚 از کتاب | زندگینامه و خاطرات حُر نهضت امام خمینی (ره)