eitaa logo
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
746 دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
66 فایل
ٖؒ﷽‌ شهید صدرزاده میگفت یه شهید‌انتخاب‌کنیدبرید‌دنبالش بشناسیدش‌باهاش‌ارتباط برقرارکنید‌شبیهش‌بشیدحاجت بگیریدشهیدمیشید‌ٖؒ خادم کانال @solaimani1335 @shahid_hajali
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام امام زمانم ✋🌸 دل آمده از غمت به جان ادرکنی جان آمده بر لب الأمان ادرکنی ترسـم کـه بمیـرم و نبینـم رویـت یا مهدی صاحب الزمان ادرکنی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥⛔🔥⛔🔥 اهانت تا کجا نصب عکس شهدا وقاسم سلیمانی درمدارس ممنوع شد سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن مسلمانان بپا خیزید آیا وقت آن نشده علیه این بی دین ها قیام کنیم در سایه سکوت ماها این خائنین به اسلام ، قرآن و ملت مسلمان تا کجا پیش رفتند.... روحانی علنا دارد با قرآن و ولایت میجنگد چرا خوابیم ؟ چرا بی تفاوتیم ؟ آیا ؟؟؟!!! مگر امام حسین علیه السلام برای دفاع از قرآن و اسلام همه هستیش را فدا نکرد ؟؟؟ ۲۰۳۰
... وقتے نِگـاه   به من دوخته شده نباید دست از پا خطا ڪنم تو هم و هم و هم بـےقــراری هاۍ من... سلام! صبحت بخیر علمدار...🌹 @seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک‌نکتہ‌جالب‌درباره‌سردار‌‌اسماعیل‌قاآنـۍ: ایشـون‌هنوز‌بہ‌احتـرام‌ هنوز‌که‌هنوزه پشت‌میز‌شون‌‌نمۍ‌شینند! بلکہ‌‌توۍ‌اتاق‌ایشون‌، روۍصندلۍ‌مراجعہ‌کننده‌ها‌و‌مدعوین به‌امور‌رسیدگۍ‌مۍ‌کنند... ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ @seyyedebrahim
❣📝 ▪️برای عروج انسان، بلکه برای ثبات انسان در صراط مستقیم، حقیقتاً فکر به تنهائی کافی نیست. علاوه‌ی بر جنبه‌ی اعتقادی، جنبه‌ی قلبی و روحی لازم است؛ حالت طوع لازم است، حالت خشوع لازم است، حالت ذکر و برای انسان ضروری است. اگر این بود، خیلی از کمبودها را جبران خواهد کرد. اگر این نبود، قدرت فکری و قدرت استدلال و احتجاج، در بسیاری از مواقع به کمک انسان نخواهد آمد و کمکی به انسان نخواهد کرد. با نصیحت، با موعظه‌ی حسنه، با رفتار خوب باید دل جوان را نرم کرد . ۱۳۸۹/۴/۲۰ @seyyedebrahim
💔🎤 دلِ گرفته‌ی من کِی چو غنچه باز شود؟ مگر صبا برساند به من هوای «تــو» را... ♥️ ❤️ @seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🔴سید ابراهیم از حاج حسین بادپا می گوید 🔷 «نماز اول وقت» اگر سید ابراهیم را دوست داریم از همین الان با خودمان پیمان ببندیم که نماز اول وقت را فراموش نکنیم @seyyedebrahim
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
#مصاحبه_با_همسر_شهید_صدرزاده 🔴قسمت دوم تسنیم: انتظارات شما را شنیدیم. چیزهایی که مصطفی از شما می‌خو
🔴قسمت سوم راه اندازی دفتر پاسخگویی به سوالات شرعی در استخر! تسنیم: گفتید که مصطفی سختی‌های زیادی را تحمل می‌کرد. منظورتان تحمل سختی در انجام فعالیت‌های زندگی و کسب و کار است؟ نه. در کارهای فرهنگی خیلی سختی تحمل می‌کرد. وقت خواب و استراحتش خیلی کم بود. مصطفی در ماه رمضان سال 90 یا 91 از یک روحانی به اسم محمدرضا بطحایی دعوت کرده بود تا برای کار فرهنگی به پایگاه بسیج بیاید. بطحایی با خانواده‌اش آمده بود و هرشب در مسجد برنامه داشت؛ بعدا این روحانی هم در سامرای عراق شهید شد. تا حدود ساعت 12 شب در مسجد می‌ماندند و کار فرهنگی می‌کردند. کلاس قرآن داشتند، سفره افطار داشتند، بعد از افطار هم کلاس صالحین و برنامه‌های مختلف داشتند. مصطفی آن موقع  با مسئولان یک استخر صحبت کرده بود و بعد از تمام شدن کلاس‌های مسجد، حاج آقا بطحایی را تا نماز صبح به آن استخر می‌برد که پاسخگوی سوالات شرعی مردم باشد. بنابر این وقت چندانی برای استراحت نداشت. مصطفی جثه کوچکی داشت و به همین خاطر خیلی اذیت می‌شد. ماه رمضان در تابستان بود و واقعا شرایط سختی بود. یک بار به خانه آمدم و دیدم که حالش خیلی بد است و تهوع دارد؛ اما از فردای آن روز باز هم کارش را ادامه داد. خیلی به مصطفی وابسته بودم، وقتی به گشت محلی می‌رفت با اصرار همراهش می‌رفتم تسنیم: مصطفی به شما گفته بود که هم‌سنگر می‌خواهد و بعد از ازدواج هم کار فرهنگیش را ادامه داد؛ اما بالاخره زندگی شخصی او و شما هم مهم بود. ناراحت نمی‌شدید که مصطفی بخاطر کارهای فرهنگی، وقت کمتری در خانه است؟ نسبت انجام کارهای فرهنگی و حضور در خانه را چطور رعایت می‌کرد؟ به مصطفی می‌گفتم که زمان بیشتری را در خانه باشد چون من خیلی به او وابسته بودم اما اگر او نمی‌توانست کارش را طوری تنظیم کند که کنارم باشد، من همراهش می‌شدم. چند بار پیش آمد که مصطفی قرار بود به گشت شبانه محلی برود و من با اصرار تمام همراهش شدم. اعتراض می‌کرد و می‌گفت که نمی‌تواند من را با بچه کوچک در ماشین تنها بگذارد و برود اما من به او می‌گفتم که درِ ماشین را قفل می‌کنم و منتظرش می‌مانم تا کارهایش تمام شود. برایم مهم نبود که مثلا ساعت 12 شب هست و در ماشین منتظر او هستم، همین که کنار مصطفی بودم خوب بود. اگر او نمی‌توانست وقتش را طوری تنظیم کند که در خانه باشد، من وقتم را تنظیم می‌کردم که کنارش باشم. تسنیم: ظاهرا با زندگی‌ای که مصطفی برای خودش و انجام کارهای فرهنگی‌اش تعریف کرده بود، شما مجبور به برنامه‌ریزی بودید تا بیشتر کنارش باشید. از اول هم قرارمان این بود که همسنگرش باشم. تسنیم: مصطفی نمی‌گفت که چرا دنبالش راه می‌افتید و می‌روید؟ چرا، اتفاقا ناراحت می‌شد. من به او می‌گفتم: «وقتی کنارت هستم، خیالم راحت است و آرامش دارم و وقتی بیرون می‌روی، فکرم مشغول می‌شود. اینکه در ماشین همراهت باشم راحت‌تر است تا اینکه در خانه باشم و فکرم درگیرت باشد». مهارت بالای مصطفی در فهمیدنِ بچه‌ها و نوجوان‌ها تسنیم: در بسیج برای مقاطع مختلف سنی کارهای زیادی می‌توان انجام داد؛ مثلا حتی برای کسبه محل هم می‌شود کار فرهنگی کرد. چرا مصطفی نوجوان‌ها را انتخاب کرده بود؟ مصطفی مهارت خاصی در بازی با بچه‌ها و جذب آنها داشت. یکی از بستگان ما بچه‌ای دارد که یک مقدار بیش فعال است؛ وقتی که مصطفی را می‌دیدند ذوق می‌کردند که الان بچه‌شان ساکت یک جا می‌نشیند چون مصطفی خیلی این بچه را سرگرم و با او بازی می‌کرد. به قول خودشان انرژی این بچه را تخلیه می‌کرد. وقتی بچه‌ها در یک مجلس مهمانی شلوغ می‌کردند و پدر و مادرها را خسته می‌کردند، مصطفی از جمع جدا می‌شد و همه بچه‌ها را گوشه‌ای جمع و با آنها بازی می‌کرد. خودش می‌گفت وقتی بچه‌ها وارد جمع بزرگترها می‌شوند، ممکن است بچه ها حوصله بزرگترها را نداشته باشند و بزرگترها هم حوصله سرگرم کردن بچه‌ها را نداشته باشند. بچه ها اگر در محیط مسجد و پایگاه بسیج شلوغ کنند، ممکن است بزرگترها دعوایشان کنند. با اولین دعوایی که بچه می‌شنود و برخورد بدی که می‌بیند، ممکن است برود و دیگر برنگردد. این خیلی برای مصطفی مهم بود که کاری کند تا نوجوان‌ها در پایگاه بمانند. بالاخره برخورد بزرگترها با بچه‌ها خیلی متفاوت است. آنها نیاز دارند که در حد سنشان برخورد کنیم. مصطفی وقتی این برخوردها را دید و متوجه شد برخورد بزرگترها ممکن است بچه‌ها را زده کند، این جمع نوجوانان را تشکیل داد. او در این کار خیلی مهارت داشت. «رفتن به پارک با فاطمه ...